ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: به باورهایتان ایـــــمان بیاورید !
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
یک داستان کوتاه ولی موثر 1
پزشکان به مردی میانسال ، خبر دادند که به علت بیماری سرطان مدت زیادی زنده نمی ماند و دیگر هیچ درمان و دارویی برای وی تجویز نکردند و تنها آرامش را پیشنهاد دادند .مرد و خانواده اش در غم و اندوه این مدت کوتاه ، روزهای اخر را می گذراندند. 2 اما یکی از اقوام مرد باور داشت که میتواند او را معالجه کند و علاج بیماری اش در دامان طبیعت است و این مساله نیز در مواردی به اثبات رسیده است . ولی تنها به یک چیز نیاز بود تا معالجه اثرگذار باشد و آن ایـــــمان بود .بنابراین چند روزی نزد مرد بیمار ماند و با قدرت گفتار و گیاهان موثر ، سعی در بهبود او کرد . در این چند روز خانواده مرد با شگفتی بسیار شاهد بهبود مَرد بودند . چرا که معالجه گر ، مرد و خانواده اش ، همه به بهبودی و قدرت نعمات خداوند که در دل طبیعت برایمان هدیه گذارده ایـــــمان داشتند . اما یک مشکل وجود داشت! اقوام و عیادت کنندگان مرد به بهبود او باور نداشتند چرا که کلمه سرطان را هم تراز با مرگ تعریف میکردند ، برای همین از عیادت مرد دست بر نمیداشتند! چرا که باور داشتند که مرد بینوا چند روز بیشتر زنده نمی ماند !معالجه گر چند روزی را به ناچار به دیار خود بازگشت و مرد و خانواده اش را ترک گفت ، و مرد ماند و چشمان غمناک و افسرده عیادت کنندگانِ منتظرش !دو روز نگذشته که حال او رو به وخامت گذاشت و همه در مانده اند که باز چه کنیم و چه شد؟!!حال به راستی چه باید کرد؟ 2

هرگز از یاد مبر :
کوچکترین سوسوی امیدت را از دست نده .
انقدر با خود بلند و آهسته ، امید و هدفت را زمزه کن تا باورش کنی و ایمان بیاوری که محقق می شود .
دعا و زمزه کارها باعث می شود تا پیمانی ببندیم جاودانه برای رسیدن به هدفی متعالی . با ایمان به هدف و راهِ استوار ، موانع کوچک و ضعیف می شوند .
پس هدفهایت را زمزه کن و ایمان داشته باش که میتوانی .1