ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: معماری و محیط
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
معماری و محیط
پیش گفتار

رابطه خوب و بد افراد، عللِ مختلفی دارد. از جمله ی این علت ها، محیط است. تأثیری که محیط بر ذهن آدمی می گذارد بی گمان بر رفتار و کردار او ظاهر می شود.
محیطی که حکایت از گرمی و جذابیت کند روح را شاداب و رفتار را صمیمانه می کند، برعکس، اگر محیطی سرد و خشک باشد، روح و رفتار را سرد و بی نشان از زندگی می کند.
انکار نمی توان کرد که ساختمان ها جزیی از محیط اند و حتی در محیط های شهری بخش اعظم محیط را دربرمی گیرند. بنابراین باید روی این جزِ ویژه دقت فراوانی کرد. بر این اساس معمار باید از انسان، محیط و روابط بین آن دو، آگاهی فراوانی داشته باشد تا بتواند اثری نیکو خلق کند.

مقدمه:

به یـقـیـن روابـط بین انـسان و محیط دو طرفه است زیرا انسان در دامـان او پـرورش می یابد و بنابر تقدیر الهی، تغییر آن در یدِ انسان است.
در عالم ماده، انسان تنها موجودیست که اراده دارد بنابراین تنها اوست که قادر است روابط خود را بر هم زند یا تغییر دهد. بعضی روابط قابل قطع شدن نیست بلکه تنها کیفیت (مثبت یا منفی) آن تغییر می کند و محیط از جمله ی آنها است. بنابراین با مثبت یا منفی شدن آن، می توان رابطه بین خود انسان ها را نیز بررسی کرد. مقاله حاضر می کوشد تأثیر عوامل محیطی را بر انسان (ها) بیابد تا در نتیجه آن روابط بین انسان ها را بهبود بخشد.
رنگ

خـانه ها و خـانواده های کوچـک امـا چـسـبیده به هم! انـسان را به یـاد لـوح فـشرده ای می اندازد که هزاران کتاب را در خود فشرده و جای داده است. دنیای امروز همه چیز را کوچک می کند حتی محیط زندگی خویش را!
در چنین حالتی، رنگ، رنگی دوباره می گیرد. رنگ این توانایی را دارد که کوچک را بزرگ نشان دهد و بزرگ را کوچک. ساده را پیچیده کند و پیچیده را ساده. اعجاز رنگ تنها در استفاده صحیح از آن مفید است و بس.
«پس، زمین به وسیله باغ های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرده، با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی واداشت. و با زینت و زیوری که از گلوبند گل های گوناگون، فخرکنان خود را آراست، هر بیننده ای را به وجد آورد.»١
رنگ این توانایی را دارد که فرد را شاداب کند یا غمگین. اکنون ببینیم تاثیر رنگ و تاثیرات آن چیست:
هر رنگ، دارای سه بعد دیداری مستقلا تغییرپذیر است: فام، درخشندگی و پرمایگی.
فام، جایگاه آن را در سلسله ی رنگی معادل با نور طول موج های مختلف در طیف مرئی مشخص می کنند. قرمز، زرد و آبی، فام های اولیه است که سازنده ی دیگر فام های هستند. فام های ثانویه عبارتند از: بنفش، سبز و نارنجی. این فام ها از اختلاط مساوی فام های اولیه به دست می آید.
رنگ های درخشان، به تنهایی جذاب است. بنابراین بکارگیری رنگ های درخشان، باعث می شود که فردِ خسته و ملول، از ملالت بیرون آمده و کمی طعم شادابی را بچشد.
هر چه رنگ پرمایه تر باشد، قادر است هیجان را بیشتر کند. گرچه این امر به خودی خود مثبت نیست بلکه می تواند منفی هم باشد، بخصوص اینکه رنگ خانه باید حس آرامش را بدهد یا نه اینکه بر هیجانات روزمره فرد بیفزاید.
مناظری که فاصله اشیاء در آن زیاد است، همیشه از لحاظ رنگ سردتر بنظر می رسند، زیرا که در عمق هوا قرار دارند. پس کنتراست سرد و گرم وسیله مهمی است که اثرات پرسپکتیو و حجمی را نشان می دهد.2
اگرچه باید توجه نمود که بی ربط بودن شکل با رنگ از خاصیت شکل و رنگ می کاهد. بنابراین بازی رنگ باید حساب شده باشد نه امری صرفاً سلیقه ای.
رنـگ در دو مـکان خـود را نـشـان می دهد:

1. مکان های ثـابت نظیر دیوار و سـقف؛

2. مکان های غیر ثابت یعنی دکوراسیون.

دیوار و سقف همیشه هست و خواهد بود که اگر نباشد ساختمانی نیست. اما دکوراسیون می تواند باشد یا نباشد، تغییر می کند و تحول می یابد. ممکن است نسل های متمادی در یک خانه زندگی کنند که احتمالا هر نسل چند بار دکوراسیون خانه ی خود را عوض می کند. بنابراین رنگی که روی دیوار است مهم تر است از رنگ وسایل، بنابراین جای احتیاط بیشتری را می طلبد.
به این نکته نیز باید توجه نمود که افزون بودن اهمیت رنگ در مکان های ثابت به این معنا نیست که رنگ مکان ثابت به گونه ای باشد و رنگ وسایل به گونه ای دیگر. بلکه این دو رنگ باید هماهنگ باشد. برای این منظور می توان از رنگ های مکمل یا متضادی سود جست که هماهنگی کاملی ایجاد کند.
سفید جذاب ترین رنگ موجود است. فضا را بزرگ جلوه داده و روشن می کند. بنابراین در خانه های کوچک امروزی، رنگ سفید، جایگاهی ویژه دارد و باید سود بسیاری از آن جست. البته باید گفت که این تأثیر تنها در برابر نور کافی است. به عبارت دیگر، در یک اتاق تاریک، سفید، خاکستری دیده می شود که این امر چنگی به دل نمی زند.
رنگ های خنثی نظیر کرم رنگ هایی هستند که از سفید بسیار بهره برده اما جزو رنگ های اولیه و ثانویه نیستند. این رنگ ها کاربردی بوده و می تواند کنار دیگر رنگ ها قرار گیرد بدون آنکه آسیبی بدان وارد کند.3
رنگ ها مانند شمشیر دو لبه هستند. به عنوان مثال، رنگ گرم در جایی که تابش شدید و مستقیم وجود دارد، باعث می شود که ساختمان بیش از حد نیاز گرم شود . بنابراین باید به محیطی که رنگ بکار می رود توجه کافی نمود.

١ . نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خطبه 91، ص 119.
2 . ن.ک آشنایی با فرم و فضا در معماری، دکتر رضا شاطریان، صص 3-342.
3 . همان، صص 80-379.
نور:
تنها راه مشاهده اشیا، نور است. بنابراین پرداختن به مبحث نور در معماری به معنای پرداختن به مبحث چگونه دیدن است. نور است که مفهوم روشنایی، تاریکی، رنگ و زیبایی و زشتیِ بصری را شکل داده است. نور اثری خاص و مهم را در معماری ایفا می کند تا آنجا که تیغه بندی یک خانه باید بر اساس نور باشد. در حالت ایده آل این نور است که مشخص می کند مکان های عمومی و خصوصی در کجای خانه قرار گیرند.
نور نشانه ی حرکت و تلاش است چرا که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
«فَالِقُ الإصبَاحِ و جَعَلَ الَّیلَ سَکَنا و الشَّمسَ و القَمَرَ حُسبَانا ذَلِکَ تَقدِیرُ العَزِیزِ العَلِیمِ»١
ترجمه: او شکافنده صبح است وشب را مایه آرامش و و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است، این اندازه گیری خداوند توانای دانا است.
بنابراین باید مناطق روشن خانه اختصاص به کارهایی داشته باشد که در آن حرکت و تلاش بیشتری صورت می گیرد نظیر اتاق کار و آشپرخانه؛ طبعاً مناطق تاریک تر نیز برای مکان هایی اختصاص می یابند که محل آرامش و سکون است نظیر اتاق خواب.
اتاق مطالعه، محلی است که هم نیاز به آرامش دارد و هم نور! به نظر می رسد که در خانه، اتاق مطالعه باید در مناطق تاریک تر قرار گیرد زیرا، نورِ مطالعه تنها برای روشن کردن محدوده کتاب کافی است که این امر به دستِ چراغ های مطالعه حل می شود. بیشترِ اماکن خصوصی محلی است که نیاز به آرامش و سکون دارد و برعکس بیشتر اماکن عمومی نیاز به حرکت دارد و معمولا عمومی بودن مترادف است با متحرک بودن.
رنگ، معجزه طبیعت است زیرا قادر است واقعیات را در پرده ای از خیال قرار دهد. فردی که در اتاقی کوچک و سرد قرار گرفته است واقعیت کوچک و سرد بودن را می فهمد اما اگر از رنگی مناسب در اتاق استفاده شود، توهم بزرگ و گرم بودن اتاق به وی القا می شود و او اتاق را بزرگ تر و گرم تر از پیش می بیند.
اما رنگ مولود نور است. رنگ ها از تجزیه رنگ سفید به وجود می آید و بدون نور نیز دیده نمی شود. اصولا بدون نور چیزی به عنوان رنگ واقعیت ندارد، پس قدرت اعجاز رنگ به میزان و کیفیت نور وابسته است.
هر چه نور بیشتر و طبیعی تر باشد ما نیاز کمتری به نورهای مصنوعی و رنگ های گرم داریم.
برای استفاده از نور طبیعی، قوانین عمومی وجود دارد که با مراجعه بدان، می توان از نور بهترین استفاده را کرد.
اتاق رو به شمال: این اتاق، در معرض مستقیم تابش قرار ندارد و نور سرد و زیادی احساس می شود. این اتاق ها محل مناسبی برای مطالعه است.
اتاق رو به جنوب: در طول روز، نور گرمی به اتاق می تابد. البته شدت آن به فصل های سال و زاویه تابش خورشید وابستگی دارد. از آنجا که نور، چراغ سبزِ تحرک است بهتر است که بیشترین فعالیت های خانه نظیر آشپزخانه در این اتاق ها قرار گیرد.
اتاق رو به شرق: صبح ها نور زیادی دریافت می کند اما پس از چند ساعت سایه های بلند و طولانی مدت حاکم خواهد شد.
اتاق رو به غرب: نور خوبی دارد، منتها اگر وسایل خانه زیاد باشد، عصر، سایه های بلندی در اتاق ایجاد می شود.2
پرداختن به نور طبیعی شاملِ پرداختن به چگونگی ورود آن به خانه است. پنجره، درِ نور است. قهراً پنجره ای که بزرگ است خانه را روشن تر نشان می دهد اما این همه ی قصه ی پنجره نیست. ابعاد پنجره باید متناسب با مکان مورد نظر باشد. قطعاً یک مکان عمومی نیاز بیشتری به پنجره بزرگ دارد تا یک مکان خصوصی.
پرده یا کـرکره ای که پـنجره را می پـوشـاند فیـلتر نور است. به وسـیله پرده یا کرکره می توان نور را تنظیم کرد و یا با آن به بازی پرداخت. نمی توان برای همه پنجره ها سلیقه ی محض را بکار برد. به عنوان مثال، در جایی که نور کافی نیست نباید از پرده ی ضخیم استفاده کرد. در جایی که نیاز به حداکثر نور است پرده ی نازک مفیدتر است.
باید بخاطر داشت که نور طبیعی چندان در کنترل ما نیست، نور طبیعی برای روشن و تاریک کردن حدی دارد و ما تنها قادریم از حداکثر توانایی آن استفاده کنیم نه اینکه بر توانایی او بیفزاییم. در اینجا بحث نور مصنوعی پیش می آید، چیزی که توانسته شب را روشن تر از روز کند.
گرچه می توان بوسیله رنگ ها، نور طبیعی را روشن تر جلوه داد اما قطعا رنگ، یک مکمل است و در جایی که تاریکی زیادی وجود دارد، بحث رنگ بی فایده است. اما نور مصنوعی خود یک اصل است. بی نیاز از نور طبیعی است و گاهی این نور مصنوعی است که محور روشنایی قرار می گیرد نه نور طبیعی. نور مصنوعی علی رغم صرف انرژی، تنوع مختلفی را در رنگ ها ایجاد می کند. بگونه ای که می توان در روز بر روی دیوار، رنگی متفاوت از شبش داشت.
نور مصنوعی علی رغم فوایدش، ضررهایی هم دارد. اگر از نورهای نامناسب استفاده شود انسان را دچار ناراحتی های بدنی و تأثیرات روحی از قبیل سردرد، ناراحتی چشمی، تاریکی آشپزخانه و ندیدن کاری که در حال انجام آن هستید، می شوید3.

١ . سوره مبارکه أنعام، آیه 96.
2. ن.ک آشنایی با فرم و فضا در معماری، دکتر رضا شاطریان، صص 362- 360.
3 . همان، ص 360.
فضاهای خصوصی و عمومی

بی گمان، انسان دو وجه درونی و بیرونی دارد. درون، فرد را می سازد و بیرون نشانش می دهد. هر فرد نیاز دارد که محلی خاص برای او باشد تا بتواند با خود خلوت کند و به کارهای شخصی خود نظیر تفکر، مطالعه، استراحت و... بپردازد.
اساس خانه برای تأمین آرامش افراد است و از آنجا که برخی از آرامش ها تنها در خلوت کسب می شود باید قسمت هایی از خانه برای فضای خصوصی افراد اختصاص یابد.
• اتاق خواب: برای تأمین آرامش افراد، بهترین و جمع و جورترین محل است. یک تخت خواب، قفسه کتاب، میز تحریر و کمد لباس نمای کلی آن است. چیدمان صحیحِ این وسایل اصلی، کمک می کند تا از حداکثر فضای خالیِ اتاق بهره ببریم. هرچه وسایل و اثاثیه بهتر چیده شود آرامش بهتری به افراد داده می شود.
چیدن وسایل اضافی که روی هم انباشته می شوند نمایی زشت به اتاق می دهد. دیدن وسایلی بهم ریخته که در جای صحیح خود قرار نگرفته است در ذهن ما اثر می گذارد و قسمتی از افکار روزانه ما را اشغال می کند. استفاده ی حداقل از وسایل در اتاق خواب، یعنی تماس کمتر با وسایل و کسب آرامش بیشتر. بنابراین برای کسب هر چه بیشتر آرامش لازم است که از تعداد وسایل بکاهیم.
در چنین مکانی، عمده ی نورپردازی به عهده نور مصنوعی خواهد بود زیرا اولاً بهترین مکان های نورگیر به مکان های پرتحرک اختصاص می یابد، ثانیاً مهم است که در چنین فضایی نور قابل تنظیم باشد؛ زیرا شخص برای مطالعه در اتاق خواب به نور کافی و برای خواب به تاریکی کافی نیاز دارد. اگر دو یا چند نفر در یک اتاق خواب بسر می برند بهتر است که چراغ مطالعه یا آباژور تهیه شود تا نور آن دیگران را اذیت نکند.
• آشپزخانه: پرتحرک ترین قسمت خانه است. با آنکه معمولاً یک نفر - خانم خانه- در آن بسر می برد اما بیشترین فعالیت ها در آنجا رخ می دهد. طبیعی است که این مکان از نورگیرترین قسمت های خانه باشد. باید به مادران فداکاری که بیشترِ لحظات خود را در این مکان می بینند کمک کرد تا کارهای روزانه اثر زیادی بر اعصاب و روان آنان نگذارد.
آشپزخانه باید از رنگ های خوبی بهره ببرد تا روان فرد را شاداب نگه دارد. نمی توان گفت که چه رنگی بهتر است زیرا همانطور که در مبحث رنگ بیان شد رنگ ها در جاهای مختلف و در زیر نورهای مختلف، اثرات متفاوتی دارند. به صورت کلی می توان گفت که رنگ آشپزخانه نباید زیاد گرم باشد زیرا رنگ گرم همراه نور زیاد، هیجانات فرد را بالا می برد همچنین نباید از رنگ بسیار سرد استفاده کرد زیرا حس سردی و ناراحتی را در فرد ایجاد می کند.
حتماً می دانید که مورچه از طریق لعاب دهان خویش، پیام های خود را به دیگران منتقل می کند. اکنون باید به این نکته توجه کرد که هر آنچه که بر روان مادر می گذرد از طریق رابطه و غذایی که درست می کند به ما هم منتقل می شود بنابراین تمیزی و شادابی آشپزخانه تنها مربوط به مادر نیست بلکه بر کل اعضای خانواده اثر می گذارد. این رابطه برای تمام قسمت های خانه وجود دارد اما می توان گفت که در آشپزخانه بخاطر فعالیت بسیار، اثر بیشتری دارد.
می توان به قرار دادن یک میز دو طبقه متناسب با فضای آشـپزخانه که در وسط قرار می گیرد در فضای آشپزخانه بهینه سازی خوبی کرد. بدین طریق که دورتادور میز کشو و کابینت باشد و وسایل در آن قرار گیرد. کابینتی که کنار دیوار قرار می گیرد تنها از یک سو قابل استفاده است اما میز وسط در حکم دو ردیف کابینت است. با یک رومیزی زیبا هم آن میز به یک میز غذاخوری تبدیل می شود.١
• پذیرایی: محلی است عمومی بنابراین به نور کافی نیاز دارد. نور طبیعی و مصنوعی وظیفه روشن کردن فضا را دارند اما نور مصنوعی در این محل بخصوص می تواند کار دیگری نیز انجام دهد و آن ایجاد سایه روشن و رنگ های متفاوت است تا فضای پذیرایی متنوع شود. البته افراط در تنوع نوعی دل زدگی ایجاد خواهد کرد.
تحرک بیشتر محیط بیشتری را می طلبد، بنابراین باید پذیرایی و آشپزخانه بزرگ تر از اتاق خواب باشند. هر چه محیط کوچک تر باشد.
• نشیمن: با کوچک شدن خانه، برخی از قسمت های خانه مانند نشیمن یا حذف می شوند یا ادغام می شوند. نشیمن می تواند در دو محل قرار گیرد: 1. آشپزخانه، 2. پذیرایی.
نشیمن محل خصوصی برای کل خانواده است و بنابراین بهتر است که آن را وارد آشپزخانه کنیم. زیرا آشپزخانه هم خصوصی است و هم عمومی، اما پذیرایی صرفا عمومی است.
اما اگر نشیمن یک محل جدا باشد باید توجه کرد که بیشترین بار عاطفی خانه در همان محل می چرخد، بنابراین باید از رنگ های عاطفی سود جست.

١ . همان، ص 377.
فضای سبز:

سخنی از حضرت امیر المؤمنین (ع) در ابتدای مبحثِ رنگ آمده است. آن سخن به صورت مستقیم در باب سبزه و سبزه زار سخن می گوید بنابراین بد نیست دوباره تکرار شود:
«پس، زمین به وسیله باغ های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرده، با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی واداشت. و با زینت و زیوری که از گلوبند گل های گوناگون، فخرکنان خود را آراست، هر بیننده ای را به وجد آورد.»
بر کسی پوشیده نیست که زندگی شهری اکنونِ ما از طبیعت جدا شده است. نیاز به آمار و ارقام نیست که این امر روشن تر از خورشید است. اکنون که ما طبیعت را نابود می کنیم تا شهری بنا کنیم خوب است که قسمت هایی از طبیعت را به ساختمان خود دعوت کنیم.
در داخل ساختمان ها بهتر است از گل هایی استفاده کرد که در کمترین مکان، بیشترین نتیجه را بدهند. قرار دادن گلی که طراوت چندانی ندارد و شرایط نگه داریش سخت است مناسب ساختمان نیست، بلکه باید گل، طراوت فراوانی داشته و نگه داریش آسان باشد. اگر گل نیاز به گلدان بزرگ داشته باشد فقط فضایی اضافی را اشغال کرده است در حالی که گلدانِ بزرگ خاصیت چندانی ندارد.
حیاط، بهترین و ایده آل ترین محل برای فضای سبز است. بهتر است که قبل از کاشت گل و درخت، به ترکیب رنگی که در آینده به وجود می آید توجه کرد. فضای سبزی که در حیاط به وجود می آید اگرچه تاوان فضای سبزِ از دست رفته نیست اما می تواند مرهمی بر این زخم باشد. بنابراین باید از درخت هایی سود جست که فضایی در هم تنیده را تشکیل دهند تا حس بزرگ بودنِ فضای سبز را القا کنند.
می توان کنار باغچه محلی را برای نشستن تعبیه کرد تا فضای دل انگیزی را برای افراد پدید آورد. همچنین اگر خانه ویلایی است این باغچه و صندلی های کنار آن می تواند در حکم نشیمنِ فصلی خانه باشد.

وسایل و دکور

وسایل گرچه روح ندارند اما ما را تحت تأثیر قرار می دهند، بنابراین چیدمان آن مهم است. انباشتگی وسایل نوعی هرج و مرج ذهنی ایجاد می کند. رنگ و زیبایی آن نیز هرچقدر زیبا باشد اگر با رنگ دیوار و میزان نورگیری خانه متناسب نباشد، زیبایی خود را از دست می دهد. بنابراین به هنگام انتخاب دکوراسیون خانه باید به عوامل محیطیِ خانه نیز توجه کرد.
باید هر وسیله ای در جای خود قرار گیرد. به عنوان مثال، قرار دادن رایانه در اتاق خـواب به معنای به هم زدن فضای حـاکـم بر آن اسـت. همـچنان که کسی قابـلمه را در پـذیرایی نمی گـذارد، نمی توان رایانه را در اتاق خواب گذارد اما نکته ای وجود دارد که این مهم را میسر نمی کند و آن کوچک شدن خانه هاست.