ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: تجربه ی مدرنیته - مارشال برمن
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
فاوست ِ گوته : تراژدی توسعه و رشد
برمن داستان فاوست گوته را به منظور بازنمایی ابتدای مدرنیته بازگو میکند. در حقیقت، برمن به دنبال آن بوده است که نقشه و طرحی از دنیای مدرن ترسیم کند، زیرا وی ادبیات را بازنماینده ی تجربه ی یک عصر میدانسته و با طرح این متون در صدد آن بوده است که نشان دهد چطور پیدایش مکانهای شهری، ایجادگر رفتار، نگرش و تجربه ی خاص خود بوده اند.او معتقد است در طى پنج قرنى كه از پديدارى و رشد و بلوغ مدرنيته میگذرد طيفى خاص از سنتهاى مدرنيته ايجاد گرديده است و او وظيفه ى خود میداند تا اين سنتها را بكاود تا دريابد كداميك میتواند در غناى مدرنيته مفيد باشد و كداميك سبب فقر و تهى شدن آن خواهد شد .
— [b]فاوست کیست؟
— "فاوست" نوشته "گوته" یکی از مشهورترین شاهکارهای ادبیات کلاسیک جهان به شمار مي آيد و شامل دو دفتر است. گوته نگارش دفتر نخست را در سال 1790شروع و در سال 1808 تمام مي كند.داستان این نمایشنامه درباره هاینریش فاوست، دانشمند و نویسنده پرآوازه ای است که سال ها زندگی اش را وقف علم کرد اما به این نتیجه رسید که هم درعلم باخته، هم در زندگی و به عنوان دانشمند نه تنها بصیرت لازم برای دستیابی به نتایج مورد نظر را ندارد بلکه در جایگاه یک انسان هم نتوانسته از زندگی اش لذت ببرد. در این کشاکش و تردید تصمیم به خودکشی می گیرد اما با شیطان (مفیستو) روبه رو شده و حاضر می شود در مقابل رهایی از این تشویش و نگرانی روحش را در اختیار مفیستو قرار دهد.فاوست با او همراه می شود و به میان مردم می آید. زندگی در کنار مردم به او می آموزد که آنان نیاز به کار دارند و بی کاری آن ها را وحشی و عقب افتاده نگه می دارد. در واقع راه رسیدن به پیشرفت را توسعه و اشتغال می داند.او شروع به ساخت و ساز می کند، دنیای جدید شکل می گیرد: ساختمان ها، سدها و بناهای بسیاری ساخته می شود و تحولات گسترده ای آغاز می شود. چرخ ها به حرکت درمی آیند و تکنولوژی و صنعت زندگی انسان ها را تحت الشعاع قرار می دهند.
— در نهایت روند توسعه تا جایی پیش می رود که شخصیت فاوست تغییر کرده و جاه طلبانه فقط به هدف فكر مي كند و نه نتایج حاصله از آن. او با زیر پا گذاشتن اخلاق و رویکردی شیطانی صرفا به پیشرفت فکر می کند اما وقتی مي فهمد که دیگر بسیار دیر شده است. او با مشاهده جنگ ها، نسل کشی ها و نیز خودکشی متفکران پی می برد بشر صرفا نیاز به صنعت و تکنولوژی ندارد، چراکه در این فرایند خود تبدیل به ابزار می گردد.

ماجرای منظومه فاوست در دوره ای آغاز میشود که حس و تفکر مدرن شده اند ، آن هم به نحوی که تشخیص فوری آن برای خوانندگان قرن بیستمی آسان است اما شرایط مادی و اجتماعی این دوره هنوز قرون وسطایی است ؛ اثر گوته در میانه آشوبهای معنوی و مادی یک انقلاب صنعتی پایان میپذیرد.یکی از اصلی ترین و ثمربخش ترین ایده های نهفته در فاوست گوته این است که برای انسان مدرن یگانه راه دگرگون ساختن خویشتن ایجاد دگرگونی ریشه ای در کل جهان فیزیکی ، اجتماعی و اخلاقی ای است که در آن زندگی میکند.سرگذشت فاوست را میتوان در خلال سه استحاله یا دگردیسی دنبال کرد :
استحاله اول : رویابین
استحاله دوم : عاشق
استحاله سوم : توسعه گر