ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: خداحافظ شهرسازي! داغ داغ داغ
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
اگه تونستین این مطلب رو حتما بخونین.
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: راه و ساختمان
مرحله ارزيابي بايد پس از اجرا در مقاطع مختلف زماني و به‌عنوان بخشي غير قابل تفکيک از فرآيند درست شهرسازي به رسميت شناخته شود.
دكتر ناصر براتي در مقاله‌اي كه با عنوان «خداحافظ شهرسازي» در اختيار دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) قرار داده، با بيان اين مطلب به انتقاد از حاكميت نگاه توسعه كالبدي صرف و آنچه حذف دانشگاهيان از فرآيند شهرسازي در ايران خوانده، پرداخته است.
وي كه فارغ‌التحصيل دانشگاه هريوت - وات (HERIEOT-WATT) انگلستان در رشته شهرسازي و معاون آموزشي - پژوهشي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه بين‌المللي امام خميني (ره) است، در اين مقاله با تشريح نابه‌ساماني هاي موجود در فرآيند سياستگذاري طراحي و برنامه ريزي شهري در ايران نتيجه مي گيرد كه جامعه ما فاقد شهرسازي است و با انتقاد از توافق ميان سازمان مديريت و جامعه حرفه‌يي و صنفي مهندسان مشاور براي حذف دانشگاهيان هشدار مي‌دهد: در صورت عدم توجه سياستگذاران به اصلاح فرآيند موجود،‌ بايد به گونه‌اي رسمي با اين رشته در ايران خداحافظي كرد.
خلاصه مقاله:
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر ناصر براتي در اين مقاله به طرح اين نكته مي پردازد كه بسياري از مدعيان شهرسازي اغلب خود به صورت بخشي از جريان هرج و مرج كنوني در آمده اند كه به جاي حل پيچيدگي هاي مسئله، به توليد طرح ها و نقشه هايي مي پردازند كه نه تنها از معضلات شهرها نمي كاهند، بلكه در اكثريت موارد زمينه رانت خواري، توافق و مصالحه، شهر فروشي، و... را آما ده تر مي كند.
وي تخيل گرايي خوشبينانه و آرمانگرايانه، عدم توجه به واقعيات جامعه از نظر اقتصادي، سياسي، اجرايي، اجتماعي، فرهنگي، ... و ناتواني درپيش بيني درست عوامل تحقق برنامه ها و طرح هاي پيشنهادي، عدم وجود مشارکت و هر گونه ارتباط فکري و ذهني تهيه کنندگان اين طرح ها با نظام مديريتي- اجرايي و بويژه مردم (به عنوان گروهي که اينگونه برنامه ها و طرح ها بيشترين تاثير را بر حيات و ممات آنها مي گذارند)، عدم توجه به نظام هاي جاري مالي، اداري و مديريتي و منابع اعتباري قابل حصول براي اجراي برنامه ها و طرح هاي پيشنهادي، الويت بخشيدن به موضوع هاي مرتبط با کالبد و کاربري اراضي در اينگونه طرح ها بدون توجه به واقعيات جامعه ي شهري و مشکلات و معضلات مبتلا به مردم و مسئولان شهري، و بالاخره، عدم برقراري ارتباط و هماهنگي لازم بين همين برنامه ها و طرح هاي جزء نگر و تک بعدي با عرصه هاي ديگر حيات مادي شهر مانند حمل و نقل، محيط زيست شهري، هويت کالبدي، و غيره را علل اصلي غير قابل تحقق بودن برنامه ها وطرح هاي شهري در ايران دانست كه بارها، و به ويژه از طريق محافل علمي و دانشگاهي عنوان شده است، اما، در کمال تاسف، روند تهيه اينگونه طرح ها با همان نگاه و روش هاي گذشته همچنان ادامه دارد.
مدير گروه شهرسازي دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) با اشاره به اينكه عمر اغلب طرح هاي شهرساز ي در آخرين جلسه تصويب به پايان مي رسد،‌ به اين واقعيت تلخ اشاره مي كند كه با توجه به مشكلاتي كه اين طرح ها در صورت اجرا پديد مي آوردند،‌ اجرا نشدن آنها را به رغم هزينه هاي فراوان مي توان يك امر مثبت و يك فرصت تلقي كرد.
وي با اشاره به اينكه شهر و بويژه کالبد آن، اصولا هدف غايي شهرسازي نيست، بلکه اين خود انسان است که مي بايد هدف غايي برنامه ها و طرح هاي توسعه ي شهري قرار بگيرد، معتقد است: از اين زاويه، چاره اي نخواهد بود جز زمينه سازي براي ورود انسان ها در فرايند برنامه ريزي، طراحي و توسعه ي شهري تا از اين طريق، ضمن کمک به توسعه ي محيط زيست مطلوب خودشان، و به واسطه و به بهانه حضور در اين فرايند، خود نيز توسعه يافته و به کمال انساني- فرهنگي بايسته نزديک و نزديک تر شوند. اين در حالي است که، در شهرسازي جزء گرا و متکي به جهان بيني مکانيکي و رويکرد کالبدي صرف، انسانها اشياء و ابزاري محسوب مي شوند که از تعداد و آمار آنها براي انجام محاسبات، تعيين استاندارهاي کمي و تخيلي و در جهت تغيير شکل فيزيکي شهر استفاده مي شود. به طوري که مي توانيم اين سبک از شهرسازي را " انسان- شئي پندار" بناميم.
دكتر براتي با اشاره به اينكه سازمان و ساختار فضاهاي زيست انساني با سازمان و ساختار قدرت در جامعه به نوعي منطبق بر هم هستند، فقدان توجه به هر گروهي از جمله معلولان و كودكان در ساختار شهر را نشانه اي بر فقدان حضور آنها در ساختار قدرت حاكم بر مقدرات شهر تلقي مي كند و عدم اعتناي كليه جناح هاي مطرح سياسي كشور به اين موضوع حياتي و فقدان موضع ايدئولوژيك و سياسي خاص و روشن و كاربردي در عرصه معماري و شهرسازي را مورد نقد قرار مي دهد.
مدير گروه شهرسازي دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) تعريف ارائه شده از شهر، شهرداري و شهرسازي در ايران، با تاکيد صرف بر توسعه کالبدي را، کاملا غلط، انحرافي و مخرب مي داند كه نه تنها موجبات توسعه شهري ما را فراهم نمي آورد بلکه خود بزرگترين مانع اين توسعه است، زيرا از پرداختن شهرسازان و مديران شهري به تماميت شهر، شامل ساکنان آن، به عنوان يک موجود يکپارچه و منسجم، وبا نگاه کل نگر جلوگيري مي کند.
وي در ادامه متذكر مي شود: اينکه شهر طرح هادي يا جامع يا ... داشته باشد يک مد و يک کار روزمره و ثابت است که مشاوران شهرسازي بايد آنها را تهيه کنند و شهرداران هم بايد آنها را سفارش بدهند، بدون آنکه کسي توجهي به مراحل بعدي کار و اجراي آن ها داشته باشد. جالب اين است که قانون هم از اين روند حمايت مي کند، از جمله آنکه بواسطه ذکر عبارات "طرح هادي" ، "طرح جامع" و" طرح تفصيلي " جلوي هر گونه تحول علمي و تجربي در اين زمينه ها مسدود شده است.
او تصريح مي كند: اين جريان باعث شکل بندي ساختاري شده است که منافع اشخاص و گروههاي خاصي در آن کاملا تامين مي شود و مشخصا همين اشخاص و گروهها ، با تمام قوا ، مانع هر گونه تحولي در نظام شهرسازي مملکت هستند.
براتي در ادامه يادآور مي شود: تنها گروهي از اساتيد و مدرسين دانشگاهها و مديران دلسوز و اشخاص مستقل هستند که گاه و بيگاه انتقاداتي را در اين عرصه مطرح مي نمايند. ولي اين عده نيز، ظاهرا، با توافقي که بين سازمان مديريت وجامعه حرفه اي و صنفي مهندسان مشاور صورت پذيرفته و بر اساس قانون پنجاه سال پيش که دخالت کارکنان دولتي را در امور اجرايي منع نموده ، از شکل دادن به دفاتر خصوصي مشاوره شهرسازي و حضور مستقيم و فعال در امور شهرسازي کنار گذاشته شده اند. اين در حالي است که طبق اصل 141 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اعضاي هيئت علمي دانشگاه از شمول قانون فوق مستثني شده اند.
مدير گروه شهرسازي دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) در ادامه هشدار مي دهد: کنار رفتن دانشگاهيان از عرصه شهرسازي مملکت تير خلاصي به بدن نحيف شهرسازي امروز ما و هشداري بسيار جدي براي مسئولان کشور است.
او با اشاره به اينكه شهرسازي در ايران به يک عزم ملي و اراده جمعي در بازگشت به خويشتن خويش نياز دارد، در ادامه توصيه هايي را براي به سامان آوردن اين حيطه در ايران خطاب به تصميم سازان و تصميم گيران كشور مطرح مي كند.
وي در توصيه‌هاي خود تأسيس کميته اي عالي رتبه از نظامهاي ذي ربط شامل خبرگان نظام مديريتي و اجرايي مرتبط با شهرسازي ، اساتيد شهرسازي ، اساتيد حوزه محقق و صاحبنظر در اين زمينه، خبرگان فرهنگ و جامعه شناسي شهري، خبرگان ومتخصصان حرفه شهرسازي براي رسيدکي به سياست‌ها، راهبردها و راهکارها ي به سامان آوردن شرايط فعلي شهرسازي را ضروري مي داند.
وي متذكر مي شود در صورت تأسيس اين كميته پيشنهادات آن مي بايد درمراجع ذي ربط به تصويب رسيده وبلافاصله به اجرا درآيند.
به گزارش ايسنا ديگر پيشنهادات دكتر ناصر براتي در اين زمينه عبارت است از:
حضور فعال و مستمر و رسمي دانشکده ها واساتيد ومدرسين رشته شهرسازي در دانشگاهها درنهادها، سازمان ها ودستگاههاي دولتي، عمومي و خصوصي، متنا سب وزن واهميت دانشگاه به ويژه در نهادهاي تعيين کننده اي مثل شوراي عالي شهرسازي ، کميسيون هاي ماده پنج، شوراي عالي برنامه ريزي استان و ساير کميسيون هاي مشابه، پذيرش مرجعيت اساتيد ومدرسين رشته شهرسازي در دانشگاه ها به عنوان مرجع حکميت وعامل ارزيابي، لغو محدوديت ايجاد شده براي اعضاي هيئت علمي رشته شهرسازي دردانشگاهها براي تشکيل شرکت هاي مشاوره شهر سازي در بخش خصوصي، موظف شدن دستگاهها ونهادهاي اجرايي دولتي وعمومي به واگذاري بخشي از برنامه ها و طرح هاي توسعه شهري و يا نظارت علمي بر نحوه تهيه آنها به دانشکده هاي معماري وشهرسا زي درسراسر کشور. به رسميت شناختن رشته شهرسازي بعنوان رشته اي مستقل به گونه اي كه برنامه ريزي ها وطرح ريزي هاي شهري تنها توسط آنها و با تأييد آنها تهيه واجراء شوند. عدم اجازه دخالت در امور شهر سازي به ساير رشته هاي نزديك به آن، مثل معماري، عدم اجازه به شركت هايي كه بدون حضور شهرسازان در راس آنها اداره مي شوند. ضرورت به رسميت شناختن مرحله ارزيابي پس از اجراء در مقاطع مختلف زماني و بعنوان بخشي غيرقابل تفکيک از فرايند درست شهرسازي، جامعيت و انعطاف پذيري قوانين مرتبط با شهرسازي در برابر پيشرفت علوم و ارزيابي هاي تجربيات گذشته، پرهيز از ذكر يك نوع از انواع متعدد شهرسازي در قوانين مربوطه به عنوان تنها روش شهرسازي در ايران (تهيه طرح هاي جامع و تفصيلي)، توجه به نظريه پردازي درعرصه شهرسازي ايراني – اسلامي و نظريات و طرح هاي نو و بومي از طريق برگذاري دوره هاي دكترا و كارشناسي ارشد، كنفرانسها، همايش ها، جشنواره ها، و... ملي، منع تهيه واجراي برنامه ها وطرح هاي شهرسازي به تقليد از شهرسازي غربي به عنوان عامل فرهنگ زدايي و ترويج بي هويتي و به كار گرفتن دانشگاهها براي داوري دراين عرصه، به ميان جامعه آوردن مباحث مربوط به شهر، شهرسازي ، شهرنشيني ، مديريت شهري وامثالهم و طرح آن درکتب درسي از ابتدايي تاعالي، زمينه سازي حضور و مشارکت عامه مردم در فرايندهاي برنامه ريزي و طراحي شهري، ارائه آموزش هاي مستمر قبل و حين خدمت براي مديران شهري وشهرداران، اختصا ص پست سازماني رسمي يا واحد مشاوره رسمي شهرسازي در کليه دستگاهها و نهادهايي که به نوعي در توسعه شهري سهيم و موثر هستند، تجديد نظر کلي در کليه شرح خدمات ثابت ( تيپ) شهرسازي بر اساس آخرين دستاوردهاي علمي، زمينه سازي به كارگيري انواع برنامه ريزي ها و طراحي هاي شهري و تشويق شهرسازي بر اساس شهر خدمات غير تيپ، مد نظر قرار گرفتن ايجاد رشته شهرسازي در دانشگاه هاي کليه استانها به منظور زمينه سازي توسعه دانش محلي و توليد منابع انساني لازم و کافي در هر استان به عنوان يک برنامه راهبردي، الويت دادن به مشاوران بومي براي انجام پروژه هاي شهرسازي و معماري در استانها.
دكتر ناصر براتي در پايان مقاله خود متذكر مي شود: توجه به موارد فوق مي تواند به سرعت به اضمحلال رشته شهر سازي در کشور بيانجامد و دانشگاهها نيز توان لازم براي تربيت نيروي انساني كار آمد و به روز دراين زمينه را از دست بدهند؛ ودراين صورت بايد عملا با رشته شهرسازي در ايران خداحافظي کرد.
سلام
دوستان اگه نظري دارن مطرح كنن
اینا که دکتر اشاره کردن واقعا دغدغه شهرسازی امروزه .
درسته حرف دل ما رو زده قبلا از اینگونه مباحث یا نزدیک به آن در همین سایت بوده امیدوارم که دوباره ادامه پیدا کنه شهر رو باید به یک موجود زنده تشبیه کرد که تمام اجزای با هم در ارتباط کامل هستند نقص یک قسمت به دیگر قسمت ها ضربه وارد می کند به طور مثال در بحث مسکن مهر و بسیاری شهرکهای اقماری بسیاری از مباحث بالا رعایت نشده است
تمام مواردی را که دکتر براتی گفتن وارد و درست است تا زمانی که دست سود جویان شخصی و حکومتی(رانت خواران) از شهر های ایران قطع نشود . متفکرانی مانند دکتر براتی یا دوستان دیگر مجال ساختن کشور با دانش روز جهان یا بومی سازی علوم را ندارند.
این مطلب که دکتر براتی مطرح کردند.باعث خداحافظی از شهر سازی یا معماری یا رشته های دیگر نمی شود. بلکه تمام رشته های تحصیلی در دانشگاه های ایران در جایگاه خود نیستند . در تمامی رشته های که به اجتماع مربوط است .همیشه فقط دولت تصمیم و برنامه ریزی می کند وخطوط افق های فکری را مشخص می کند . و متفکران فقط باید خود را با اهداف دولت های متعدد وفق دهند. این باعث می شود که با فقدان ایده های متفاوت نهایتا عقب افتادگی کشور را شاهد باشیم
مثلا
معماری برای هر دوره تاریخی مشخصاٌ سبک خاصی موجود است.از دوره پهلوی تا حال که به نیم قرن نزدیک می شود. فقدان سبک معماری عصر کاملا محسوس و هیچ فعالیتی انجام نشده و معماری سنتی کپی معماری قاجار و پهلوی است.
در شهر سازی فقط طروح تفصیلی جامع هادی تمام کاری است که برای شهر انجام شده که در بسیاری از شهر های ایران این طرح ها هنگامی تکمیل شده که زمان استفاده از آنها تمام شده این طرح ها فقط بهانه ای است برای دولت ها که برنامه ای برای شهر سازی دارند.
به نظر من شهرسازی دیگه مفهوم نداره . من خودم شهرسازی خوندم اما حس می کنم بهتره از بین رشته های ریاضی حذف بشه تا داوطلبین کنکور ریاضی اغفال نشن.
بیان این حرفها دیگه تکراری شده، مثلا خود ازمان نظام مهندسی یال 90 تصویب کرد که به رشته های جغرافیا،اقتصاد،علوم اجتماعی،عمران و معماری با تحصیل در رشته برنامه ریزی شهری امضا یا همون پروانه اشتغال به کسب می گیرن. این در حالیکه با پاس کردن 9 واحد جبرانی هیچ کدوم از اینا شهرساز واقعی نخواهندبود . جالب اینه که به اگه لیسانس شهرسازی باشی و ارشد برنامه ریزی منطقه ای خونده باشی هیچ امضایی بهت نمیدن!!
بخدا که مهندسی کشاورزی وآی تی و صنایع صاحب دارن... شهرسازی بی صاحبه و مطمئنم که تا 5 ساله دیگه یکی که بهداشت حرفه ای خونده باشم میتونه بیاد امضای شهرسازی رو بگیره. اساتید و مسئولین محترم هم فکر جیب خودشون هستن.اینجا ایرانه.این رشته م شهرسازی.

شهرسازی مرده آقا مرده