ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: سه مدل عمومی برای فرایند طراحی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
سه مدل عمومی برای فرایند طراحی
بسیاری از طراحان، شاید اکثریت آنها فرایند طراحی را کاملاً شهودی و غیر قابل توضیح می دانند. افراد دیگر طراحی را فرآیندی عقلی دانسته اند و گروهی دیگر آن را فرآیندی جدلی می دانند.
روند طراحی به عنوان فرآیندی شهودی:
بسیاری از طراحان محیط، به ویژه معماران، عمل طراحی را رشته ای از اعمال می دانند که درونی و غیر قابل تمایز هستند. فرض می شود که فرآیند طراحی فرآیندی از تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی است که در آن طراح، «جعبه سیاهی» که داده های کسب شده را در فرآیندی مرموز به نتیجه قابل ارائه تبدیل می کند. بعنوان مثال طراحی شهر های اولیه تمدن دره اینوس یا معابد امریکای مرکزی و جنوبی یا کلیساهای اروپا به تفکر خود آگاه قابل ملاحظه ای توجه داشته اند. طراحان آن دوران از فرآیند طراحی درکی شهودی داشتند. از زمان ویترویوس طراحی معماری، فرآیند گزینش اجزاء برای دست یافتن به کلی واحد است. نظر آلبرتی در این مورد بی شباهت به نظریه او نیست.

روند طراحی بعنوان فرآیندی عقلی:

در این رویه فرآیند تصمیم گیری مجموعه ای از اعمال مجرد به حساب آمده است که در یک نظم خطی متوالی به وقوع می پیوندند. بر اساس این نظریه فرآیند، هرچه مسائل با دقت بیشتری تحلیل شوند، دانش جامع تری بدست می آید و گاهی اوقات محاسبات ریاضی از رویکرد های شهودی خالص رویه عمل طراحی را به نتایج بهتری می رسانند.
یکی از نافذ ترین مدل های طراحی، مدل پیشنهادی «کریستوفر آلکساندر» است. مدل آلکساندر که در تمام حرفه های طراحی محیط کاربرد دارد، رویه عملی طراحی را به دو مرحله اصلی تجزیه و تحلیل، و ترکیب تقسیم می کند.

در مدل آلکساندر مرحله ی تجزیه و تحلیل شامل تجزیه ی مسئله به اجزائی مستقل، ایجاد سلسله مراتبی در میان آنها، و یافتن الگوهایی از محیط است که پاسخگوی نیاز های هر جزء مسئله باشد. فرآیند طراحی شامل ترکیب این اجزاء در کلی واحد است.

«لاگیر» خاطر نشان می کند فرآیند طراحی عبارت است از تجزیه، حل اجزاء و ترکیب راه حل های بخشی در کل واحد که با نام فرآیند روش عقلایی شناخته شده است.

روند طراحی بعنوان فرآیندی جدلی :

یکی از رویکرد های غالب به این نوع فرآیند، رویکرد «رتیل» است. او فرآیند طراحی را به این گونه شرح می دهد: «طراح برای یافتن راه حل با خود و دیگر افراد ذی نفع جدل می کنند. او زمینه درک وضع موجود را فراهم می آورد. در دوره کار او اصول راه حل رشد می کند و اجرای مورد انتظار و تصمیمات راجع به آن ارزیابی می شود. گروه های ذی نفع در هر دوره اجرا با قبول خطرات آن مشارکت می کنند. از این طریق مسائل همراه با به دست آوردن تصویری روشن تر از راه حل ها دسته بندی می شوند».

در این فرایند دو فعالیت اصلی وجود دارد: ایجاد تنوع، یعنی تشخیص یا تبیین مسئله یا راه حل های ممکن؛ و تقلیل تنوع، به معنای پیش بینی اجرا و ارزیابی و انتخاب مطلوب ترین راه حل حسئله. این فعالیت ها به ترتیب انجام می شوند، ولی رویه انجام آنها فرایندی خطی نیست که مراحل آن به دنبال هم قرار گیرند، بلکه فرآیندی مداوم و جدلی است (لنگ، ۱۳۸۱: ۴۱ تا ۴۹).
سلام دوست عزیز
متشکر از مطلبی که گذاشتین، لطف کردین. ولی اگه فایلشو (بصورت PDF یا Word) میذاشتید خیلی بهتر میشد
بازم ممنون