ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: شهرسازي چيست؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

شهرسازي علمي است که به بررسي همه ي تحولات اجتماعي،اقتصادي، سياسي و فيزيکي يک شهر مي پردازد و تلاش مي کند که روابط موجود در يک شهررا در قالب نظامي هماهنگ، مديريت و سازمان دهي کند و متخصص شهرسازي نيز کسي است کهبا مطالعه و بررسي روابط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي حاکم در شهر، برنامه ايبسامان و مطبوع براي يک شهر ارايه دهد. برنامه اي که تصويرگر سيماي شهر در آيندهاست.
شهرسازي يعني مطالعه طرح ريزي و توسعه شهرها بادرنظرگرفتن احتياجات اجتماعي واقتصادي باتوجه به حداقل رساندن مشكلات شهري وپاسخ گويي به نيازهاي عمومي جمعيت شهري.
شهرسازي يك كارگروهي و يك كوشش ذسته جمعي باشركت متخصصين علومي است كه به نحوي در زمينه مسائل شهري مي توانند به مطالعه بپردازندو درجهت بهبود، توسعه وبه طوركلي وضع آينده آنهابه تعيين برنامه مبادرت كنند.
در واقع ، « شهر سازي » را مي توان جزو فعاليت ها و علومي به شمار آورد که با زندگي روزمره و لحظه اي انسان ها ارتباط دارد و آثار آن در نحوه « سکونت» و « کار و فعاليت » و « گذراندن اوقات فراغت » شهروندان ملموس و آشکار است . از اين روست که « شهرسازي » را مي توان دانشي تلقي کرد که تلاش دارد رابطه اي متعادل بين « انسان » ، « فعاليت » و « فضا – مکان » ايجاد نمايد . تحقق اين تلاش ، بدون « برنامه ريزي » ميسر نيست . بر همين مبنا ، همان طور که در برنامه ريزي ، ابعاد مختلف زندگي و جوامع انساني با بهره گيري از دستاوردهاي علومي چون اقتصاد ، جامعه شناسي ، مردم شناسي ، بوم شناسي ، اقليم شناسي و . . . مورد مطالعه و بررسي قرار مي گيرد ، در شهرسازي ، نيز تمامي اين ابعاد ، بايد مد نظر قرار داده شود تا با شناسايي و تحليل واقعيت هاي موجود ، تمهيدات ايجاد بستر مناسب زندگي براي ساکنان شهرها فراهم آيد .
ما واقعيتي بيروني تحت عنوان شهرسازي نداريم، يعني؛ هيچ دستگاه، واحديا نهاد اجتماعي توان طراحي و ساخت پديده اي به بزرگي شهر را ندارد. بنابراين کلمهي شهرسازي از نظر مفهومي، معنا ندارد و ما معادل آن را نيز در زبان هاي خارجينداريم و به جاي آن از عنوان هاي برنامه ريزي شهري و طراحي شهري استفاده مي کنيم. چرا که شهر را مي توان برنامه ريزي يا بخش هايي از آن را طراحي کرد. يعني، مدلفيزيکي آن را ايجاد کرد. اما کسي نمي تواند مسئوليت ساخت پديده ي پيچيده اي مثل شهررا بر عهده بگيرد. به همين دليل عنوان شهرسازي درست نيست و در شوراي عالي برنامهريزي وزارت علوم نيز نام اين رشته برنامه ريزي شهري و منطقه اي است. در شهرسازي و برنامه ريزي شهري هفت محور اصلي وجود دارد :
-برنامه ريزي شهري
-برنامهريزي منطقهاي و ناحيهاي
-برنامه ريزي حمل ونقل
-برنامه ريزي اقتصادي و اجتماعي
-برنامه ريزي شبکه هاي زيرساختي
-برنامه ريزي محيط زيست
-طراحي شهري
شهرسازي در كتب لاتين به مفاهيم مختلفي تعريف شده است از جمله فن و مهارت ساخت شهر، تهيه نقشه شهر، تدبير كردن در امور شهر و ساخت محيط شهر ميباشد همچنين شهرسازي به عنوان طرح آگاهانه كالبدي است.
«كبيل شهرسازي را دانش سامان دادن كاربري زمين، تامين محل ساختمانها و مسير جادههاي ارتباطي با حداكثر عملي بودن و راحتي و دسترسي تعريف كرده است. لينچ : شهرسازي را توزيع نظام كلي فضايي فعاليتها و عناصر در يك منطقه يا زمين دانسته است. چيپين : انجام تلاش منظم و سيستماتيك در جهت پيش بيني گرايشهاي اجتماعي و اقتصادي يك جامعه و هماهنگ كردن محيط فيزيكي با آنرا شهرسازي بحساب آورده است. همچنين وي در تعريفي ديگر شهرسازي را چيزي جز انجام كاربري زمين ندانسته است» برخي ديگر از صاحبنظران، شهرسازي را نوعي برنامهريزي فيزيكي دانستهاند كه جهت ارائه طرح و برنامه ريزي فيزيكي آينده، نگرش به حال و گذشته نيز لازم است و در تمام زمينهها فرآيند حال و گذشته بايد نگريسته شود. هر برنامهريزي چون آينده مورد نظري را در پيش دارد پس بايد هدف مشخصي را نيز دنبال كند و راهها و گامهاي رسيدن به اهداف آينده بايد مدنظر قرار گيرد.
بطور كلي دانش شهرسازي و بقولي ديگر هنر شهرسازي كه در واقع آنرا ميتوان تلفيقي از علم و هنر دانست به دو قسمت تقسيم ميشود. قسمت اول تحت عنوان برنامهريزي شهري و بخش دوم تحت عنوان طراحي شهري است. بدين صورت كه هر دو بخش لازم و ملزوم يكديگر بوده و تقدم و تاخر آنها بايد رعايت شود. انجام و ارائه هرگونه طرح فيزيكي يا طرح شهري بايد پس از مرحله برنامهريزي شهري انجام شود و بدون برنامهريزي در خصوص شهر امكان طراحي وجود ندارد.
از آنجا كه شهرسازي بطور مستقل وجود ندارد با پيوند و ارتباط دادن با علوم پيراموني امكان فعاليت مييابد، شهرسازي در رده علوم ميان رشتهاي تعريف شده است.
با مثال سادهاي ميتوان مطلب فوق را روشن ساخت. رفع مشكل و نارسايي يك چهارراه در شهري صرفاً تكيه كردن بر مشكل كالبدي و فيزيكي چهارراه نميتواند باشد عواملي كه مشكل تردد را در چهارراه بوجود ميآورد ميتوان به صورت زير برشمرد.
الف : عدم رعايت قوانين و ضوابط راهنمايي و رانندگي، اين مطلب ممكن است به دو دليل بوقوع به پيوندد، از طرفي قوانين راهنمايي و رانندگي دچار اشكال هستند و نارسائيهاي مقرراتي وجود دارد و از سوي ديگر مردم به هر علتي حاضر به رعايت قانون نيستند.
ب : چراغهاي راهنمايي خوب عمل نميكنند و بعضاً با سيستم وسائط نقليه هماهنگ نيست.
ج : مشكلات كالبدي و فيزيكي از جمله كاربريهاي نامناسب، عرض نامناسب شبكه در چهارراه وجود دارد.
در يك مسئله شهري همانطور كه اشاره گرديد مجموعهاي از عوامل فرهنگي، اقتصادي، كالبدي و ... وجود دارد كه امكان تردد مناسب در چهارراه را دچار مشكل كرده است. نتيجه اينكه مسائل و مشكلات شهري و از جمله برنامهريزي شهري و شهرسازي نگرش صرف و واحدي نسبت به كالبد و فيزيك شهر ندارد بلكه در امر برنامهريزي نگرش نسبت به پارامترهاي اقتصادي، طبيعي و جغرافيايي، تاريخ، محيط زيست، فني و سويل، كالبدي و فيزيكي، جامعهشناسي ميباشد. لذا شهرسازي را جزء علوم كاربردي و نيز علم ميان رشتهاي تعريف كردهاند.
گدس و صاحبنظران ديگري از جمله مكلوين و چادويك حل مسائل شهرسازي را صرفاً به صورت سيستماتيك ميسر دانستند. در مسير و نگرش موضوعات، بارزترين روش تحقيق و مطالعه فرآيند است در فرآيند بطور كلي سه مرحله شناخت، تجزيه و تحليل و برنامهريزي با ارائه طرح فيزيكي جاي دارد كه فرآيند اگر به صورت مفصل مورد توجه باشد در واقع مراحل هفت گانه زير را ميتوان در آن جستجو نمود».
شناخت ـ مسئله يابي ـ حصول ـ تدوين اهداف در راستاي حل مسائل مرحله قبل ـ تدوين و ارائه راهحلهاي عملياتي و ممكن جهت نيل به اهداف كلي ـ ارزيابي اهداف عملياتي يا راه حلهاي مرحله قبل با توجه به معيارهاي هماهنگ با موضوع ـ انتخاب راه حل بهينه ـ اجراي راه حل بهينه