ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: آرامش و موفقیت قسمت 1
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
سلام
سلامی به گرمای دستانت ای دوست
دلم لحظه ای با دلت روبروست
بگو عاشقی تا سلامت کنم
تمام دلم را به نامت کنم
مطالبی را که برایتان می نویسم حاصل مطالعه ی کتابهای بسیار شیرین روان شناسی و تجربه ی بیست و چهاربار چرخیدنم دور خورشید و عطش تمامی سلول هایم برای دانستن و یافتن پاسخ چرا ؟چرا؟ و چراها
و اندیشیدن و تمرین کردن و ساختن و شدن
و حال ،حاصلش آرامشی دلنشین ولذت بردن از بازی زندگی و موفقیتم که می خواهم شما را در آن سهیم کنم نکته ای که باید در اینجا ذکر کنم مردم همیشه فکر می کنند دست یابی به موفقیت راهی پیچیده دارد اما براستی که انسان های بزرگ و موفق ساده ترین و آسانترین راه ها را انتخاب کردند و این راه و روش ها به خاطر سادگیشان بود که به فراموشی سپرده شد برای همین من برایتان ساده ترین داستان ها را نقل میکنم
شمس تبریزی می فرماید :کسی که یک سخن شنید ودر همه ی عمر از آن سخن سوخت جان من فدای او باد بیایید از آنهایی با شیم که شمس تبریزی جان عزیزش را فدای آنان کرد
مولانا می فرماید : آدمی فربه شود از راه گوش جانور فربه شود ازحلق و گوش
اما چگونه بیاموزیم؟
جوانی نزد سقراط آمد و گفت : می خواهم فلسفه را از تو بیاموزم سقراط گفت : با یقین آمدی ؟
جوان گفت: بلی ،آنگاه سقراط جوان را کنار حوضی برد و گفت :سرت را داخل آن کن ،جوان سرش را داخل آب نگه داشت ،سقراط گردن جوان را گرفت و داخل آب نگه داشت .
دقایقی چند که آن جوان داشت خفه می شد و دست خود را به نشان تقلا تکان می داد سقراط گردن اورا رها کرد جوان نفس نفس زنان سر خود را بیرون آورد و علت این کار را از سقراط پرسید ،
سقراط جواب داد :در آن لحظات با تمام وجود خود چه چیز را طلب می کردی جوان گفت: فقط هوارا طلب می کردم ،سقراط گفت :حال به خانه برو و فکر کن اگر به مرحله ای رسیده ای که فلسفه را نیز این چنین با تمام وجود خود طلب می کنی آنگاه بیا تا فلسفه را به تو بیاموزم
این بهترین تمثیل است برای چگونه آموختن آیا ما برای آموختن به این مرحله رسیده ایم ؟

برای رسیدن به آرامش و سپس موفقیت
باید چیزهایی را که نمی دانیم یاد بگیریم پس از اینکه به معلوماتمان اضافه شد اعتقادات جدید را جایگزین اعتقادات قبلی کنیم و هر روز تمرین کنیم که خود را به گونه ای جدید بسازیم با اخلاق و رفتار و اعتقادات جدید، که در این صورت با عواملی که قدم به قدم ذکر می کنم همراه شوید اول آرامش سپس موفقیت را شاهد خواهید بود وانسانی خواهید شد با آرامش و رشد یافته با افکاری زیبا و موفق
اما تنها تذکرم اینست که مطالعه کردن برای یک بار کافی نیست شما باید هر روز مطالبی را که خواهم گفت مطالعه کنید و تمرین کنید که جزیی از افکار و اعتقاداتتان شود ممکن است در ابتدا مشکل باشد اما با تمرین آهسته و پیوسته موفق خواهید شد

کاش دانسته بودم چگونه زندگی کنم یا کسی را یافته بودم که روش زندگی را به من تعلیم دهد
مارا زندگی ساخت کاش شمارا اندیشه ها بسازد
اما براستی انسان چیست ؟ به دنیا پا نهاده ای درست مانند کتابی باز ،ساده و نانوشته
باید سرنوشت خود را رقم بزنی خود ونه کس دیگر ،چه کسی می تواند چنین کند ؟چگونه؟چرا؟ به دنیا آمده همچون یک بذر زاده شده ای می توانی همان بذر بمانی و بمیری ،اما می توانی گل باشی و بشکفی،
می توانی درخت باشی و ببالی (اوشو)


بازی زندگی
بیشتر مردم زندگی را پیکار می انگارند اما زندگی پیکار نیست بازی است ،بازی بزرگ دادوستد
زیرا هر آنچه آدمی بکارد همان را درو خواهد کرد یعنی هرآنچه از آدمی در سخن یا عمل او آشکار شود به خود او باز می گردد ،اگر نفرت بورزد به او باز خواهد آمد اگر دروغ بگوید به او دروغ خواهند گفت اگر تقلب کند به او حقه خواهند زد همچنین به ما آموخته اند که قوه ی تخیل در بازی زندگی نقش عمده ای دارد « دل (خیال) خود را به تمامی نگه دار زیرا سر چشمه ی حیات از آن است » (امثال 23:4)
هر آنچه آدمی در خیال خود تصور کند دیر یا زود در زندگی اش نمایان می شود مثلا مردی را می شناسم که از بیماری که بسیار نادر بود می ترسید اما آنقدر به آن مرض اندیشید و درباره اش مطالعه کرد که آن بیماری بدنش را فرا گرفت و مرد در واقع قربانی خیال پردازی خود شد
برای پیروزی در بازی زندگی باید خیالمان را آموزش دهیم که تنها نیکی را تصور کند و ببیند کسی که اینگونه باشد خواهد توانست به همه ی مرادهای دلش خواه سلامت خواه ثروت خواه محبت و دوستی برسد

میدانیم که خودشناسی اصل مهمی و بارها در احادیث به این اصل توجه شده برای همین به شناخت کار ذهن خود می پردازیم:
ذهن نیمه هشیار :قدرت مطلق است بدون مسیر و جهت ،هر فرمانی که به آن بدهند همان را انجام می دهد توان فهم و استنباط ندارد .هر آنچه آدمی عمیقا احساس کند یا به روشنی مجسم کند بر ذهن نیمه هشیار اثر می گذارد و موبه مو درصحنه ی زندگی ظاهر می شود
زنی را می شناسم که در کودکی همیشه وانمود می کرد که بیوه است.سراپا سیاه می پوشید و توری بلند و سیاه بر سر می نهاد.اطرافیانش تصور می کردند که بسیار باهوش و با نمک است.تا اینکه کودک بزرگ شد و با مردی عروسی کردکه از جان و دل دوستش می داشت.اما چندی نگذشت که شوهرش مُرد و زن ،سالیان سال لباس سیاه به تن کرد و تور سیاه بر سر گذاشته. او با تصویر خودش به صورت یک (بیوه زن)بر ذهن نیمه هوشیارش اثر گذاشت بود که به وقت خود به عینیت درآمد.

ذهن هشیار:ذهن بشری است و زندگی را به همان شکلی که به نطر می رسد می بیند . ذهن هشیار،مرگ ،بلا ، بیماری و فقر را مشاهده می کند و بر ذهن نیمه هشیار اثر می کند

هشیاری برتر:یعنی آن ذهن الهی که درون هر انسان است.(دلیل آن اینست که خداوند از روح خو به آدمی دمیده است ) قلمرو آرمانهای الهی و عرصه ی طرح الهی است که افلاطون آنرا الگوی کامل خوانده است این طرح در هشیاری برتر انسان دارای تصویری است در نهایت کمال معمولا به صورت آرزوی دست نیافتنی در ذهن هشیار جلوه می کند.این همان تقدیر راستین آدمیست اما بسیاری از مردم بی خبر از تقدیر خود برای چیزها و اوضاعی می کوشند که از آن آنها نیست و اگر به دست آیند جز شکست و ناراحتی حاصلی ندارد


داستان ها زیر از کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین
مثلا زنی نزد من آمد و گفت برایش شفاعت کنم که با مردی معین که عاشق او بود ازدواج کند به زن گفتم این نوع درخواست بر خلاف قانون معنویت است برایت شفاعت میکنم با کسی که خدا برایت می خواهد و اراده می کند ازدواج کنی آنگاه افزودم:اگر آن مرد بنا به حق الهی از آن تو باشد نمی توانی آنرا از دست بدهی اگر نه همطرازش را به دست می آوری اغلب آن مرد را می دید اما در رابطه ی آنها بهبودی حاصل نشد تا اینکه یک روز عصر بامن تماس گرفت و گفت : در تمام هفته ی گذشته آن مرد به نظرم موجودی جالب نیامده گفتم:شاید او خواست خدا نسیت وهمسر آینده ات مرد دیگری باشد چندی نگذشت مردی به او دل باخت و او را زن دلخواه خود خواند آن زن بی درنگ عشق اورا پذیرفت و توجهش را به آن مرد قبلی از دست داد
این نمایانگر قانون جایگزینی است پس همواره آدمی باید در جهت خواست واراده ی خداوند قدم بردارد چون در غیر اینصورت برایش شکست و نا خشنودی پیش می آید

عیسی مسیح به ما آموخت :در بازی زندگی کلام نقش مهمی دارد « از سخنان خود عادل شمرده خواهید شد و از سخنان تو بر تو حکم خواهد شد »

مثلا روزی زنی از من پرسید چرا زندگیش دستخوش فقر و تنگدستی شده است؟روزگاری خانه و کاشانه ای داشت و صاحب زیباترین اشیا و مکنت فراوان بود ،دریافتم که او همواره خسته از ادراه ی خانه و زندگی یکریز می گفته است:دیگر از همه چیز به تنگ آمده ام.کی می شود در یک لانه زندگی کنم؟و افزود خوب اکنون نیز در یک لانه زندگی می کنم پس با کلام خود،برای خود لانه ای ساخت
ذهن نیمه هوشیار،خس شوخ طبعی ندارد،و مردم اغلب با شوخی هایشان تجربه هایی نا خوشاینند برای خود می آفرینند.اما این قانون در هر دو جهت کار می کند یعنی می تواند فقر را به ثروت و ثروت را به فقر تبدیل کند

وفور نعمت همواره بر سر راه انسان است اما از طریق آرزو ،ایمان یا کلام به زبان آمده می تواند نمایان شود (بخواهید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت .بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد خردلایتناهی (خداوند )همواره آماده است که کوچکترین یا بزرگترین آرزوی انسان را بر آورد . هر آرزویی خواه به زبان آمده خواه نهفته در دل یک استدعا است و چه بسیار همه ی ما از برآورده شدن ناگهانی آرزویی حیرت کرده ایم
مثلا عید با دیدن رزهای زیبا پشت ویترین گل فروشی آرزو کردم ای کاش به من یکی از آنها داده شود ودر یک آن این تصویر از برابرچشم گذشت که یک بته رز را به خانه ام آوردند سرانجام عید آمد آن هم با یک بته رز زیبا . فردای آن روز از دوستم تشکر کردم که گل های رز دقیقا همان بود که آرزویش را می کردم اما دوستم پاسخ داد اما من برایت زنبق فرستادم گلفروش برایم اشتباها رز فرستاده بود تنها به این دلیل که من عمل به قانون را آغاز کرده بودم پس باید صاحب بته ی رز می شدم
جز تردید و هراس هیچ چیز نمی تواند میان انسان و بزرگترین آرزوهایش و مرادهای دلش فاصله ایجاد کند. به محض اینکه آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای آرزو کند هر آرزویی بی درنگ بر آورده خواهد شد ترس تنها دشمن آدمی است، ترس از تنگدستی ترس از شکست و بیماری ترس از دست دادن عیسی مسیح گفت :ای کم ایمانان چرا هراسانید؟
باید ایمان را جایگزین ترس کنیم زیرا ترس ایمان وارونه است ترس یعنی ایمان به شر به جای ایمان به خیر

هدف بازی زندگی اینست آدمی به روشنی خیر و صلاح خود را ببیند و تصویر شر را بزداید برای رسیدن به این هدف باید با مشاهده ی خیر ونیکی بر ذهن نیمه هشیار اثر بگذارد مردی هوشمند وموفق به من گفت با که با خواندن نوشته ای که بر دیوار اتاقش ناگهان همه ی ترسهایش از میان رفت مضمون آن تابلو این بود
چرا نگران باشم ؟شاید هرگز پیش نیاید
این کلام چنان محو ناشدنی بر دهن نیمه هشیار او نقش بست که اکنون معتقد است تنها خیر و خوشی می تواند به زندگیش راه یابد از این رو جز خیر وخوشی چیزی پیش نمی آید .هر کلام یا اندیشه ای بر ذهن نیمه هشیار اثر می گذارد وبا قدرتی حیرت آور به عینیت در می آیددرست مانند ضبط صدای خواننده ای بر صفحه ی حساس گرامافون که هر آوا لحن حتی سرفه مکث نیز ضبط می شود پس بیایید همه ی صفحه های کهنه و نامطلوب در ذهن نیمه هشار خود بشکنیم و صفحه های زیبایی بسازیم با صدایی رسا و محکم با اعتقادی راسخ این عبارت را تکرار کنیید:اکنون با کلامی که بر زبان می آورم هر صفحه ی غیر حقیقی را در دهن نیمه هشیارم می شکنم ونابود می کنم آنها زاییده ی خیالات بیهوده ی خودم هستند و در واقع وجود ندارند اکنون به برکت خدایی که در دل من است صفحات عالی و کامل خود را می سازم صفحات سلامت ثروت محبت این است هدف زندگی من


چند نکته !!!!! چرا کلاممان در سرنوشتمان تاثیر دارند؟؟؟ (توجیه علمی)
قبل از اینکه بخواهم توضیح بدم سخنانمان در سرنوشتمان چقدر تاثیر دارد به توضیح آزمایشی می پردازم که توسط دانشمندان انجام شد :
ایدوفون دستگاهی است متشکل از یک طبل که صفحه ی پوستی آن کاملا کشیده شده و روی آن ماده ی خمیری پخش شده است صداها وکلمات زیر این صفحه ادا می شود و صداهای مختلف اشکال مختلفی را بوجود می آوردبه صورتی که اگر کلام خوش و امیدوار کننده در زیر صفحه ادا کنیم می بینیم کrاشکال بسیار زیبا و مطلوب روی ماده ی خمیری نقش میبندد وبرعکس اگر از کلمات نامطلوب و ناسزا را زیر ماده ی خمیری ادا کنیم اشکال ایجاد شده دارای شکل نامطلب و خشن خواهند بود
آزمایش دیگری که انجام شد :گفتن دونوع کلمات به آب بود سپس تاثیر آنرا با دیدن شکل و نظم مولکول های آب با میکروسکپ مشاهده کردن بطوریکه کلمات زیبا بر مولکول های آب شکلی بسیار زیبا ومنظم می دهد و برعکس

به همین دلیل تاثیر کلاممان است که خداوند در کتابهای آسمانی گفته است :(از سخنان خود عادل شمرده خواهی واز سخنان توست که بر تو حکم خواهد شد)
باید بدانیم که گفتارمان دارای امواج قدرتمندی است که هر روز با گفتارمان نا خواسته در زندگی و سرنوشت خود تاثیر می گذاریم و برای زندگی خود، پیوسته خودمان قوانینی وضع می کنیم
مردی را می شناسم که همیشه می گفت :من هیچگاه سر وقت به اتوبوس نمی رسم وهمین که برسم اتوبوس می رود .دختر او می گفت :من تا برسم اتوبوس هم می رسد
این وضعیت سالها ادامه داشت چون با کلام خود برای زندگیشان قوانینی وضع کردند یکی قانون شکست دیگری قانون موفقیت

نعل اسب که به خرافات خوش یمن شمرده میشود که قدرتی ندارد این کلام آدمی است که انتظار وامید می آفریندو قدرت می دهد
چرا نام خداوند آرامش بخش ترین کلمه استi؟(توجیه علمی)
در قسمت قبل در مورد تاثیر کلمات و آواها بر دستگاه ایدفون و مولکول های آب توضیح دادیم و دانشمندان با اینگونه آزمایش ها اثبات کردند نام خداوند در تمامی ادیان دارای بیشترین و قدرتمدترین انرژی می باشد
نام های خداوند در بعضی آیین ها : _یهوا_کریشنا_راما_بودا_خدا_الله_برهما_گایانا_نانکا_ماهانتا_سیدها_ساماتا_شیوا_اهورا مزدا_ماهاویرا
صدای مشخصی که در تمامی این نامها احساس می شود صدای آه است .این صدا صدای خلقت است و صدای شادی .آه بیانگر احساس شادکامی و بهجت است .
تصادفی نیست که نام خالق در همه ی زبان ها حاوی صدای آه است ،صدای آه تنها صدایی است که انسان ها به آسانی با یک نفس وبدون استفاده از لبها ،زبان،آرواره ها و دندان ها از سینه بیرون می دهند پس ما اینگونه است که به قدرت صدای آه پی می بریم
با دیدگانی مالامال از عشق نام اورا ترنم نمایید
همه ی رازها و رمزها آشکار خواهند شد
هر پرنده و گیاهی راز خودش را به تو افشا خواهد کرد
دانش همه جا تجلی خواهد شد
عزیزم مدام نام خدا را زمزمه کن
نشسته یا ایستاده
یا درگیر مشکلات دنیایی
هرگز اورا فرامش نکن ذهنیتت را با خویشتنت یکی کن


چرا آرامش مقدم تر است بر موفقیت ؟؟

برای روشن شدن این مسئله شعری از پدر بزرگم (روحش شاد باد)را بیان می کنم
بودست خری که دم نبودست روزی غم بی دمی فزودش
با بی دمی قدم همی زد دمی طلبد و دم نمیزد
ناگه زسر بی اختیاری بگذشت زمیان کشتزاری دهقان مگر او را زگوشه ای دید برجست و دو گوش او ببرید
بیچاره خر آرزوی دم کرد نایافته دم دو گوش گم کرد


تفسیر:وقتی آدمی باگله و زاری و در حسرت چیزی که از دست داده باشد باعث میشه چیزای دیگر را هم از دست بدهد و به همین دلیل است که داشتن آرامش تا این حد مهم ومقدم بر موفقیت است به همین دلیل در برخورد با آدمای ناموفق زیاد این جمله را برای علت شکستشان شنیدم : اینقدر عصبانی بودم که چشمام ندید

البته یک نکته ای راکه باید اینجا بگویم در همه چیز تعادل پسندیده است همانطور که اسلام دین تعادل است و نباید آرامش بقدری باشد که از فعالیت ما کم کند و همین طور گوشه ای بنشنیم و دست روی دست بگذاریم بگوییم ما که آرامش داریم پس دیگر هیچ نمی خواهیم نه ،آرامش داریم که راحت بیاندیشیم وگوش شنوا برای شنیدن به الهامات خداوند داشته باشین(چون خداوند کامل ترین است بهترین است برای مشورت و از طریق خواستن راهنمایی خداوند از طریق الهام می توانین به بهترین مشاور دست یابیم که در مطالب بعدی کاملا توضیح خواهم داد) پس داشتن آرامش اولین مرحله برای موفقیت است سپس تلاش همانطور که در قران گفته می شود :از توحرکت از من برکت


سوالی که اکثر آدم های بدبین در مقابل این(فقط به خیر بیاندیشیم شر وجود ندارد) نگرش می پرسند اگر فقط خیر را ببینیم و نسبت به بعضی آدمها بد گمان نباشیم ممکن است سرمان کلاه رود و آسیب ببینیم آنوقت چی با دنبال کردن مطالب بعدی به این سوالتان و تمامی سوالهایتان به زودی پاسخ خواهم داد با ما همراه باشید


آیا در دعاهایمان از خداوند ثروت بخواهیم؟
همان طور که گفتیم خداوند از روح خود به آدمی دمیده است برای همین است که در ذهن هشیاری برتر خود همه چیز در نهایت کمال هست نهایت خوشبختی ،موفقیت ، سلامت ،شادی، ثروت ( ما باید راه های وصول به این ذهن را دریابیم چون در این ذهن زندگی کامل بدون ناراحتی برای آدمی هست و خود باید آن را برای خویش به ثمر رساند که در مراحل بعدی کامل برایتان همه چیز را توضیح خواهند داد ) پس به همین دلیل چون خدا از روح خود به آدمی دمیده است و آدمی تجلیگاه الهی است و ثروت هم که از صفات خداوند و نهایت بی نیازی هست ما مهم باید از خداوند ثروت را بطلبیم اما ثروتی که به صلاحمان باشم و برایمان خوشبختی بیاورد

مثلا روزی زنی بود که از خداوند مدام مبلغ سی ملیون پول می طلبید روزی دخترش تصادف کرد و همان مبلغ سی میلیون رابه عنوان غرامت گرفت پس می فهمیم که درست طلبیدن از خداوند چه قدر مهم است پس بیاییم از منبع و خزانه ی روزی رسان بزرگ و پاک زیبا بطلبیم چیزی به اسم شانس وجود ندارد دشمنان آدمی فقط درون خود اوست


نکته:وقتی که گفتارمان با تغییر حالت بدنی همراه شود تاثیر بیشتری دارد و همین جاست که تاثیر نماز خواندن را در می یابیم پس حتما نماز بخوانیم و معنی فارسیش را حتما بعد از عربی بگوییم
تکرار ومداومت در گفتار باعث تاثیرات عمیقی در زندگیمان می شود برای همین است که در کتابها دعاهایی از امامان نفل شده و از ما خواسته شده برای رسیدن به خواسته یمان چندبار بخوانیم براستی که دعاهای امامان و معصومین آرام بخش و در حل مشکلات چاره سازند چون سراسر از کلامی زیبا و امواج وانرژی و تاثیر گذارند اما نکته ی مهم در این است حتما به معنی فارسی خوانده شوند و بدانیم چه می گوییم و بر آنها مداومت بورزیم

حال پس از اینکه کاملا تاثیر کلام و گفتار را برایتان حتی از نظر علمی توجیه کردم انتظارم اینست در هنگام سختیها ناملایمات وناراحتی برای رسیدن به آرامش دستتان را بر روی قلبتان بگدارید و مدام (فارسی)تکرار کنید :
الا بذکرالله تطمئن القلوب همواره با یاد خدا دلها آرام می شود

یا الله را در تمامی حالت زمزمه کنید چون که منبع عظیمی است از انرژی وآرامش و موفقیت

از خداوند روزی بخواهیم ثروت بخواهیم چون بی نیازی در ذات خداوند است اما ثروتی که به صلاحمان باشد و برایمان خوشی بیاورد

با تمام وجود با عطش تمام سلول هایمان طالب آموختن باشیم وفقط به خیر بیاندیشیم ،رژیم کلام بگیریم تنها به سه منظور جرات کنیم کلاممان را به کار ببریم طلب برکت، شفا ،خیر

تمرین برای قبل از مطالعه:
حال که به تاثیر گفتار آشنا شدیم دعای زیر را هر روز صبح قبل از مطالعه بخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
الهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی به نورالفهم
خداوندا مرا از تاریکی های فکر خارج کن و به نور فهم گرامی بدار
الهم مفتح علینا ابواب الرحمتک
خداوندا درهای رحمتت را برای من باز کن
وانشر علینا خزائن علومک
و گنج های دانشت را بر ما بگستران
برحمتک یا ارحم راحمین
]به امید رحمت تو ای مهربان ترین مهربانان



در مخفی توفیق
هیچ کس چیزی به آدمی نمی دهد مگر خود او وهیچ کس چیزی از آدمی دریغ نمی دارد مگر خود او، بازی زندگی یک بازی انفرادی است اگر خودتان عوض شوید همه ی اوضاع و شرایط هم عوض می شود
- نفرت ازکسی یا نفرت از اوضاع و شرایطی راه خیر وخوشی را مسدود می کند ،هرچه بیشتر نفرت بورزید بر دوام نفرت خود افزوده اید و در ذهن خود شیاری از نفرت حک می کنید که در حالت دائمی چهره یتان نشان داده می شود آنگاه مردم از شما می پرهیزند و هزاران فرصت طلایی را که هر روز انتظارتان را می کشد را از دست می دهید
رویدادی را برایتان تعریف میکنم که کارکرد این قانون را نشان دهد به یک مهمانی رفته بودم که مهمانها داشتن ورق بازی می کردند و قرار بود برنده بادبزنی زیبا جایزه بگیرد در میان حاضران زنی بود بسیار ثروتمند به نام کلارا زمزمه افتاد که :خدا کند کلارا برنده ی بادبزن نشود ، صد البته که او برنده شد واو راحت وبیخیال بود .توجه داشته باشیم که حسد و نفرت مانع تحقق آرزوهایتان می شود
اگر شکست خورده باشیم و به موفقیت دیگری نفرت بورزیم راه موفقیت خود را مسدود می کنیم برای خنثی کردن حسد و نفرت این عبارات را تکرار می کنیم :
آنچه راکه خداوند برای دیگران انجام داده چند برابر را برایم می کند
زنی که به یکی از دوستانش که هدیه ای گرفته بود حسودی می کرد وقتی عبارت بالا را گفت و دلش را از زنگار حسادت پاک کرد دو عدد از همان هدیه را از دوستش گرفت
شوروشوق به هر کاری که نشان دهیم در مخفی توفیق را بررویمان می گشاید و راز موفقیت این است که آنچه را که انجام می دهید برای دیگران جالب توجه کنید خود علاقمند باشید دیگران نیز علاقمند خواهند شد

معمولا حالتی خوشایند ولبخند در مخفی توفیق را می گشاید.چینی ها می گویند مردی که چهره اش بشاش نباشد نباید مغازه باز کند

به یاد دارم چند سال پیش خیابان ها پر بود از مردهای سیب فروش که صبح زود به خیابان می آمدند تا بهترین جا را گیر بیاورند چندبار که از خیابان رد شدم دیدم که سیب فروشی آن مطبوع ترین قیافه ای را که در عمرم دیده ام به خود گرفته بود و کسی از او سیب نمی خرید به او گفتم تا این قیافه ی عبوس را به خود گرفتی نمی توانی سیب هایت را بفروشی پاسخ داد :آخر آن پسرک آن سمت خیابان جای مرا گرفته به او گفتم :اگر این قیافه ی عبوس را به خود نگیری همین گوشه هم می توانی سیب هایت را بفروشی گفت :باشه چشم خانم روز بعد که اورا دیدم براستی قیافه اش عوض شده بود و فروشش هم رونق گرفته بود

یکی دیگر از راه های موفقیت اینست که زندگی در گذشته و ناله از بد اقبالی ها را کنار بگذاریم

سکوت طلاست با گفت وگوی فراوان نیروی خود را هدر می دهیم و مدام به بن بست می خوریم
مردی باهوش وکاردان را می شناختم که با مادر و خاله اش در یک جا زندگی می کرد فهمیدم که هر شب که برای شام به خانه می رود هرآنچه را که در محل کارش برایش پیش آمده را برای آنان تعریف می کند تازه بعد هم در مورد ترس و ناکامیهایش به دردو دل می نشست او به گفته هایم عمل کرد و پذیرفت سکوت طلاست و چندی نگذشت که در کارش بسیار موفق تر از قبل شد
موفقیت راز نیست نظام است شهامت و طاقت بخشی از این نظام است در زندگی همه ی مردان و زنان موفق شهامت و طاقت است
رژیم کلام و گفتار بگیریدپس اگر مدام به تنگدستی بیندیشید، تنگدستی را به خود جذب می کنید اگر مدام به بی عدالتی بیاندیشید بی عدالتی بیشتری را به سوی خود جذب می کنید

در بعضی از داستان ها و همچنین در افسانه های پریان که از دل حقیقت بر خاسته اند تاثیر کلام نشان داده شده همانطر که در داستان علی بابا و چهل دزد می بینیم که علی بابا رو به کوه می ایستد وبا صدای بلند فریاد می زند :باز شو (سی زم) آنگاه صخره ها از هم می شکافند و جدا می شوند براستی که الهام بخش است چون به انسان ها نشان می دهد چگونه صخره ها و موانع با کلام درست خودمان از سر راه برداشته می شوند
پس اکنون بیایید با هم ندا در دهیم :صخره های تنگدستی و شکست هم اکنون فرو می ریزد و در پرتو لطف الهی به سرزمین خوشبختی ابدی خود وارد می شوم

تغییرات ذهنی مانند :خشم ، حسد،ترس ،نظر تنگی در اسارت نگهتان می دارد و باعث بیماری ها چون تصلب شرایین است

حکایت زنی را برایتان شرح می کنم که برای اجاره ی خانه اش به پول ا حتیاج داشت به هر دری که به عقلش می رسید زد واز آنجا که چاره ای به نظرش نمی رسید درمانده و ناراحت شد اما زن شاگرد حقیقت بود ایمانش را از دست نداد و مدام تکرار می کرد :آن اتفاقی که حتی انتظارش هم نمی رود پیش می آید خیر وخوشی به ظاهر محالم هم اکنون آشکار میشود
درست است که ذهن استدلالی (عقل) مدام می گوید محال است این پول را به دست آوری اما او با تکرار عبارت بالا تلقینات ملال انگیز را نابود کرد مدام عبارات بالا را تکرار می کرد و در خیابان راه می رفت و سگش را در همان راه هر روز می برد اما سگ قلاده را می کشید تا در مکانی خانم مسنی را دید که جعبه ی سنگینی را با خود حمل می کردو به کمک او رفت و از طریق دوستی با او توانست آن مبلغ پول را که می خواست به دست آورد
ادامه دارد.................................

خیلی عالی بود خوشم اومد
من همیشه دنبال این مسایل و مطالعه شون و بیشتر دونستن در موردشون هستم...
خیلی پر محتواست
واقعا ممنون
اگه امکان داره یه کوچولو کمتر باشه هر بار، راحت تر میشه خوند
اگرم نمیشه و صلاح اینه که این مقدار باشه هیچ حرفی نیست بازم استفاده می کنیم... چون واقعا عالی بود و بجا.
ممنووووووووووووووووووووون. با آرزوی موفقیت
موضوع خیلی خوبیه
ولی فونتش مشکل داره یه کم
به نظر منم کمتر باشه بهتر تره;)
سلام به همه ی دوستان باشه حتما از نظرتون استفاده می کنم و مطالب رو کم حجم تر می ذارم

ممنون از نظرتون فونتشم چشم


با آرزوی موفقیت واسه همتون هم در عرصه ی زیستن و بعد کنکور
shamim جان واقعا عالی بود خیلی خیلی ممنون
انشا ا... در تمام مراحل زندگیت موفق باشی
شمیم عزیز
واقعا مطالبی که نوشتین عالین
امیدوارم موفق باشین همیشه
از همه ی دوستان ممنمونم
امیدوارم علاوه بر اثر روی بینش توی اعمالمون هم این مطالب تاثیر گذار باشه
دوستانی که سوال دارن همینجا جواب میدم
از همتون ممنونم امیدوارم یک عمر سربلند باشید
ممنون شمیم جان که جوابگوی سوالات ما هستید.
ما این جمله رو بارها از بزرگان شنیدیم که هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند , حالا سوال پیش می اید که این جمله با چیزی که ما داریم در مطالب بالا دنبال میکنیم مغایرت ندارد؟
چون ما میگوییم هر کس اگر چیزی را که میخواهد, با تکرار , و ایمان به انجام پذیرفتنش در ذهن نیمه هوشیار خود داشته باشد یقینا انجام خواهد پذیرفت یعنی اگر یک انسان مقرب ( هر که در این بزم ....) بتواند تمام خوبی ها را به روش بالا به سمت خود جذب کند و جام بلایی به سراغش نیاید به این معنی است که او دیگر مقرب نیست که خداوند جام بلایی بیشتر را به او نداده؟
باز هم یک دنیا ممنون
سلام

خب من می خواستم در قسمت های بعدی توضیح بدم اما چون دوست ندارم این سوالات برای مدتی زیاد توی ذهنتون بی جواب بمونه همین جا همه رو پاسخ می دم
من این حرف رو قبول دارم هرکس در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
حالا ایم موضوع رو کاملا بررسی می کنیم :
ما انسان ها همگی با اختیار آفریده شدیم جز در یک سری مسائل که اختیار نداریم مثلا روزی همگی باید از این دنیا بریم برای کسی فرار از مرگ وجود نداره و... خب این از این، چیزی به اسم شانس وجود نداره ما خودمون با گفتار و اعمال بدمون حوادث بد رو به سمت خودمون جذب می کنیم
خب حالا بیاییم انسانی شویم معنوی در همه مراحل زندگی چه کنکور چه ازدواج
انسان معنوی گفتارش اعمالش طرز فکرش فقط فقط زیبایی هاست و خیر البته یه استثنائاتی هم هست () خب حالا این انسان معنوی که جز خیر نمی گوید و انجام نمی دهد پس خیالش راحته خودش شر رو برای خودش جذب نکرده
حالا ممکنه یک مسئله و مشکل براش پیش بیاد چون با اعمالش خودش ان مشکل رو جذب نکرده خیالش راحته اسلام دین تعادله مثل طبیعت اگه شب نباشه هیچ وقت مفهوم روز رو درک نخواهی کرد اگه تو زندگی فقط و فقط شادی باشه تو هیچ وقت و مشکل نباشه قدر آرامش رو نمی فهمی بعضی وقتها مشکلات انسان رو می سازند و واقعا به خیر و صلاح ما هستند همه ی مسائلی که گفتم جای بحث فراوانی دارند
تفسیر ازمشکلات زندگی :وقتی ما بچه بودیم می خواستیم بریم کلاس اول برامون واکسن زدند ما دردمون اومد حتی گریه کردیم شاید به اون پرستارم تو دلمون بد بیراه گفتیم که واکسن زدیم و دردمون اومد و بی تابی کردیم و یه درد کوچیک کشیدیم تا از درد بزرگتر تا آخر عمر بیمه باشیم و الان که بزرگ شدیم دیدمون باز شده فهمیدیم که اون درد واسمون خوب بوده
ما همیشه سعی می کنیم رفتارمون و گفتارمون خیر باشه تا بدی رو جذب نکنیم و همیشه تلاش می کنیم اما نتیجه کار رو به خدا واگذار می کنیم به خدا توکل می کنیم و مسلمه که خدا خیر و صلاح مارو بهتر از ما می دونه اینه که مشکلی سر راهمون قرار می گیره تا از شر جدی و بزرگ دور بمونیم مثل درد واکسنه اما ما خیالمون اینجوری راحته چون می دونیم با خدا بودیم و بدی نکردیم و در ظاهر مشکلات برای ما موفقیت و انسان سازی بزرگی نهفته است
داستان : دوستم قرار بود به مسافرت بره که توی راه تصادف کرد و خسارت کمی به ماشینش وارد شد و خیلی ناراحت شد از شانس بدش می نالید و مجبور شد تا اومدن پلیس یک ساعت وقتش تلف شه و به ملاقات کاریش نرسه و این مسئله هم باعث اخراج شدنش میشد و همش توی جاده ناراحت بود به شانسش نفرین می گفت وقتی به شرکت رسید که به سر قرار بره فهمید توی شرکت آتش سوزی شده و خیلی ها مردن وزخمی شدند و اگه هموم یک ساعت معطلی تصادف پیش نمیومد معلوم نبود که چه خسارت بدتری به جانش وارد می شد

انسان با سختی همیشه به یاد خدا می فته وقتی که دستش از همه جا بریده میشه از همه ی بنده ها و دکترها اونجاست که یاد خدا بش آرامش میده و این نزدیکی واقعی به خداوند به خاطر مشکلات این ذات ادماست که هنگام خوشی کمتر خدارو یاد می کنن پیامبر فرموندند اگر هنگام شادی از خدا کمک بخواهیم به هنگام رنج آسوده ایم

پس نتیجه اینکه ما جز خیر عمل نمی کنیم جز خیر نمی اندیشم و جز خیر گفت و گو نمی کنیم و جز خیر در ضمیر نا خودآگاهمان حک نمی کنیم اگه هم مشکلی یرامون پیش اومد دیدمون رو عوض می کنیم که برایمان خیر است در انسان سازی ما موثر است از جانب خودمان نبوده چون جز خیر نطلبیدیم و در نهایت چون از جانب خداست مثل همان درد واکسنه
پس دیگه صبوری داریم و در ظاهر مشکل است باطنش برایمان هدایایی است اگر همیشه شادی باشد ممکن است به واسطه ی ذات انسانیمان معبودمان را فرامش کنیم پس خداوندا به خاطر ندادهایت شکر چون حکمت است به خاطر داده هایت شکر چون نعمت است و این جمله بسیار زیباست خداوند زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید هزاران در دیگری :
اگر انسان معنوی بودیم و به خواسته هایمان نرسیدیم خیالمان راحت است خیر طلبیدیم و تلاش خودرا کرده ایم و به صلاحمان نبود و خیرمان نبوده که به هدف برسیم و در این صورت چون خدارا شک کنیم از سر رحمتش هزاران نعمت را صاحبیم خداوند زحکمت(دانایی)ببندد دری زرحمت گشاید هزران در دیگری
در این صورت از نداشته هایمان ناله نمی کنیم چون مثل داستان همان خر که برایتان تعریف کردم داشتنی هایمان را هم از دست می دهیم

و نکته ای دیگه اینه این نفس انسان طوریه که زیاد طلبه گاهی برای هر انسانی دست یابی به همه چیز ممکن نیست حتی خیلی ثروتمند ممکن است بیمار شود و پول فراوان اورا درمان نکند پس بهتر است نفسمان را قوی کنیم تمرین کنیم اراده ی مان را بسازیم چون هرچه در بر ابر خواهش های دل مقاومت کنیم انرژی روحمان افزایش می یابد بیاییم به جای تغذیه ی شکم در طول شبانه روز که سه بار صورت می گیرد یک دفعه در روز روحمان را تغذیه کنیم چون نفس فانی است و روح تا ابد جاودان خواهشا همه به خود بیایم پس از این همه نتیجه می گیریم مشکلات و نرسیدن به خواهش های دل به انرژی های ما می افزاید و این نزدیکتر شدن به معبود است


تو ای انسان غافل در چه راهی که از دنیا به جز لذت نخواهی
گهی سر می نهی در راه خوردن زهرجا غارت در خانه بردن
زمانی خشم و شهوت پیشه ی توست بعد از آن خواب در اندیشه ی توست
تویی انسان و هر حیوان چنین است بگو با من مگر حیوان چز این است؟؟؟؟
ممنون از پاسخگو بودنتون
یک خواهش از شما داشتم اونم این که لطف کنید اگه براتون امکان داره قسمت های بعدی رو سریعر در سایت قرار بدید که ما هم زودتر به جوابهامون برسیم.
صفحه‌ها: 1 2