ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: دیکانستراکشن
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
دیکانستراکشن

معنای لغوی

دیکانستراکشن در فارسی به ساختارزدایی، شالوده شکنی،واسازی، بنیان فکنی، ساختارشکنی و بن فکنی ترجمه شده است. کثرت این اسامی به دو دلیل عمده است :
دلیل درونی : نگرش چند وجهی و چند معنایی دیکانستراکشن به هر متن
دلیل بیرونی : ابهامات و سوالات زیاد در مورد دیکانستراکشن در کشور ما (قبادیان, ۱۳۸۵ ص. ۱۴۰)

دریدا در تعریف دیکانستراکشن می گوید :

دیکانستراکشن کردن یک متن به معنای بیرون کشیدن منطق ها و استنباطات مغایر با خود متن است و در واقع گسترش درک مجازی است.

مکتب شالوده شکنی، متن را به اجزا و یا پاره های محتلف آن تفکیک کرده و آن ها را از هم مجزا ساخته و عناصر متعدد و متشکله آن را پاره می کند و از این طریق تناقضات و مفروضات آن را آشکار می سازد . “وا” به معنی گشودن است از این رو واسازی به معنای گشودن اساس یک مفهوم است. در عرصه اندیشه، معنی این گشودن، باز کردن تمام مفاهیمی است که تا گذشته ای نزدیک مورد قبول جمع قابل توجهی اندیشمندان، صاحبنظران و دانشمندان بوده است و در صحت آنها تردید نمی شده است.

زمینه های نظری

مکتب فکری دیکانستراکشن توسط ژاک دریدا (۲۰۰۴- ۱۹۳۰) فیلسوف معاصر فرانسوی ( متولد الجزایر ) پایه گذاری شد. دریدا در مخالفت با ساختارگراها بیان می دارد : وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغییرها غافل می مانیم .از آنجا که فرهنگ و روش های قومی هر لحظه در حال تغییرند، روش ساختارگراها صحیح نمی باشد.

تصویر ۱ ) تصویر معروفی که صاحبنظران دیکانستراکشن در ارتباط با شک به همه مواردی که تا چندی پیش مورد قبول همه بود، بیان می دارند.

ماخذ : (norris, 1988)


به عقیده دریدا یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی کند زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر خواننده یا هر کسی که آن را قرائت کند، می تواند دریافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد . دریدا می گوید : ما در یک دنیای چند معنایی زندگی می کنیم و هر کس معنایی و استنباطی متفاوت با دیگران از پدیده های پیرامون خود قرائت می کند وی تقابل های دوتایی را نقد می کند. (روز و شب ارجحیتی بر یکدیگر ندارند .) به طور مثال می گوید : گفتار بر نوشتار ارجحیتی ندارد. پیش از این گفتار بر نوشتار به علت حضور گوینده ارجیت داشت. اما اکنون، شنونده یا خواننده متن، معنا را که ممکن است متفاوت با منظور و غرض نویسنده باشد، تعیین می کند. و از آنجا که خواننده معنی و منظور متن را مشخص می کند نه نویسنده، ساختار ثابتی در متن با تفسیر واحدی از آن وجود ندارد . (قبادیان, ۱۳۸۵ ص. ۱۴۴-۱۴۲)

فمینیست ها یکی از گروه هایی بودند که به این مکتب علاقه نشان دادند . از آن رو که این مکتب روشی جدید برای مورد بررسی قرار دادن و برهم زدن روابط سنتی که در آن مرد وجه قالب را داشت ارائه می کرد.

نیمه اول قرن ۲۰، فلسفه اصالت وجود توسط ژان پل سارتر ( فیلسوف فرانسوی ) مهمترین مکتبی است که ادامه دهنده فلسفه مدرن محسوب می شود. خرد گرایی مدرن اساس مکتب وی است. وی می گوید :«آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست. »

نیمه دوم قرن ۲۰ ، مکتب ساختار گرایی توسط فردیناند دو سوسور ( زبان شناس سویسی ) و لوی استراوس ( مردم شناس فرانسوی ) فلسفه مدرن، مکتب اصالت وجود و خردباوری را مورد پرسش قرار می دهد. پیروان این مکتب، ساختار زبان را عاملی مهمتر از ذهن می دانند. از نظر آنها بایستی ساختارهای ذهن بشری را مطالعه کنیم و از آنجا که ساختار ذهن مبنایش زبان است، ساختارهای فرهنگی از انگاره های زبانی پیروی می کنند. مکتب ساختارگرایی در واقع پلی بین دو دوره مدرن و پست مدرن است.

ساختارگرایی توسط فلاسفه پست مدرن و پسا ساختارگرا مورد سوال و نقد قرار گرفت. دیکانستراکشن یکی از شاخه های مهم فلسفه پست مدرن و نقدی به بینش ساختارگرایی و تفکر مدرن است. هدف از آن گسستن از مفاهیم مطلق گذشته و پیوستن به وادی‌های ناشناخته آینده است. از آنجا که اندیشمندان دیکانستراکشن پرورش یافته دوره ساختارگرایی هستند می توان این مکتب را از شاخه های پسا ساختارگرایی نیز محسوب کرد. (قبادیان, ۱۳۸۵ ص. ۱۴۰)

دیکانستراکشن به حقایق محض و مسلم اعتقادی ندارند و راه و روش صاحبنظرانی چون کانت، هگل و مارکس را رد می کنند. آنها در پاسخ به نظرات دکارت که می گوید: من فکر می کنم، پس هستم، بیان می دارند : از کجا می دانی فکر می کنی.

جدول ۱ ) تفاوت معماری مدرن و دیکانستراکشنمعماری مدرن دیکانستراکشن
اعتقاد به حقایق محض نوعی زود باوری و ساده گرایی را در بطن خود داشت . در عرصه معماری چنین پنداری به فرم های ساده و ساده گردانیدن ترکیب ها راه برد.


فرم های اصلی ساده چون مکعب، مخروط، استوانه و هرم اساس ترکیب های معماری قرار گرفت. از ویژگی های معماری دیکانستراکتیویسم روی آوردن به فرم های پیچیده و خلق آنها است.



رویای فرم ناب خالص فرم به ناخالصی ها آلوده می گردد و در واقع در پی پیچیدگی در معماری هستند.


ماخذ : نویسنده

معماری دیکانستراکشن

در این سبک از معماری، معمار به شیئ تقریباً فاقد حجم مشخص طرحی معماری می‌دهد. مانند این که شما بخواهید از فرم کاغذ مچاله، یک ساختمان برای موزه هنرهای تجسمی خلق کنید.

دهه ۱۹۸۰ پیتر آیزنمن معمار معاصر آمریکایی اولین کسی است که مباحث دیکانستراکشن را با مقالات و کارهای خود وارد عرصه معماری کرد. وی بیان می دارد : حقایق و نماد های گذشته باید شکافته شوند ( دیکانستراکت شوند ) و مفاهیم جدید مطابق با شرایط امروز از دل آنها استخراج شود. در گذشته آنچه که حضور داشته تقارن، تناسب، وضوح، ثبات و … بوده است. در این تقابل دو تایی همواره یکی بر دیگری ارجحیت داشته اما آنچه که مورد غفلت قرار گرفته عدم تقارن، عدم وضوح، ابهام و … است. در واقع با اتکا به فلسفه دیکانستراکشن معمار به خود اجازه و آزادی کامل می دهد تا به اثرش به دیده کاملاً هنری بنگرد و ملاحظات کاربردی را کنار بگذارد.

در معماری دیکانستراکشن
برتامه و مشخصات طرح مورد مطالعه و وارسی دقیق قرار می گیرد. همچنین خود سایت و شرایط فیزیکی و تاریخی آن و محیط اجتماعی و فرهنگی ای که سایت در آن قرار گرفته نیز مورد بازبیتی موشکافانه قرار می گیرد .
تفسیرها و تاویل های مختلف از این مجموعه مطرح می شود.
کالبد معماری به صورتی طراحی می شود که در عین برآورده نمودن خواسته های عملکردی پروژه، تناقضات و تباینات بین موضوعات اشاره شده در فوق و تفسیر های مختلف از آن ارائه شود.

و در آخر شکل کالبدی به صورت یک مجموعه چند معنایی، ابهام برانگیز، متناقض و متزلزل ارائه می شود.

تفاوت معماران دیکانستراکشن و دیگر معماران

۱) معماری به عنوان هنر صرف و بکارگیری خاص مصالح و مواد، رنگ و به هم پیوستن اجزای معماری در این نوع تفکر

۲) توازن را ناشی از عدم توازن می دانند. ( تردید در ایستایی و توازن ساختمان )

۳) از نظر ایشان ناخالصی یا توازن بی توازن برای خود پویایی و حرکتی دارد که به معماری روح و زندگی می دهد .

۴) بر هم زدن، جابه جایی، انحراف و انحنا از صفات این معماران به شمار می رود.

۵) از ابتدا تا کنون وظیفه معماری این بوده که آدمی را درون خود ماوا و مسکن می دهد . اما ایشان این ویژگی کاربردی معماری (Habitation) را انکار می کنند و به معماری صرفاً به دید هنری محض می نگرند.

۶) معماری قبل از این به ملاحظه عملکرد های آن شکل می گرفت اما این معماران برخلاف نظریه تبعیت فرم از عملکرد می گویند فرم از فرم شکنی تبعیت می کند.

به طور خلاصه سه ویژگی عمده برای این معماران می توان ذکر کرد :

۱) نا آرام و غیر معمولی ۲) جدا کردن و تکه پاره کردن ۳) به کارگیری قوانین اتفاق ۴) استفاده از اشکال بدیع

جمع بندی ( وی‍ژگی های معماری دیکانستراکشن )

۱) احجام ناپایدار، متزلزل و عدم تقارن و تناسب نماد های شاخص معماری دیکانستراکشن است.

۲) طرح ساختمان منعکس کننده جهان متکثر کنونی باشد و به قرائت ها و تفسیر های مختلف از طرح اجازه بروز دهد.

۳) دیکانستراکشن مکتب سامان یافته ای نیست.

۴) دریدا و سایر صاحب نظران (پست استراکچرالیست) سعی می کنند نوشته های پیچیده ، مشکل و غیر شفاف ارائه کنند.
تصویر ۲ ) خانه ایمندورف، دوسلدورف، آلمان – پیتر آیزنمن، سبک فولدینگ

ماخذ : (قبادیان, ۱۳۸۵ ص. ۱۵۶)


معماری دیکانستراکشن به عنوان سبکی فراگیر و جهانی عمر کوتاهی داشته و از حدود یک دهه فراتر نرفت. با این وجود تاثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع بازنمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت. به عنوان پیش زمینه رویکرد های متعاقب آن همچون فولدینگ و معماری پیدایش کیهانی بود. (قبادیان, ۱۳۸۵ ص. ۱۴۸)

منوچهر مزینی : معماری دیکانستراکشن در ایران جز تباهی چیزی به دنبال نداشته است به این دلیل که جامعه ایران یک جامعه سنتی است و بدون تجربه این معماری به تقلید فرمال از آن پرداخته است.
تصویر ۳ ) موزه گوگنهایم، بیلبائو، اسپانیا – فرانک گهری، سبک پیدایش کیهانی

ماخذ : (essential-architecture, 2010)


منابع :
قبادیان, وحید. ۱۳۸۵٫ مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب. تهران : دفتر پژوهش های فرهنگی, ۱۳۸۵٫
essential-architecture. 2010. Deconstructivism. essential architecture website. [درون خطی] ۲۰۱۰٫ http://www.essential-architecture.com.
norris, christopher. 1988. what is deconstruction? new york : st. martine press, 1988