۱۳۸۹-۱۲-۱۷، ۰۴:۱۱ عصر
نادر خلیلی (۱۹۶۳ – ۲۱ اسفند ۱۳۸۶) معمار ایرانی مقیم آمریکا که پژوهشهای متعددی در زمینه معماری خشتی و خانههای ارزان قیمت انجام داد.
خلیلی در سال ۱۹۹۱ موسسه هنر و معماری خاک کالیفرنیا (Cal- Earth) را برای آموزش روشهای معماری خود پایهگذاری کرد. وی فارغ التحصیل دانشگاه تکنیک استانبول و مدرس مدرسه معماری کالیفرنیای جنوبی با درجه استادی بود. روش معماری پناه گاهی وی با عنوان ابرخشت در زمان دولت خاتمی به عنوان روشی نو در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن به عنوان روشی ابداعی مورد پذیرش قرار نگرفت.
وی کتابی نیز به نام تنها دویدن در مورد بازدیدهای خود از مناطق کویری تألیف نمودهاست.
نادر خلیلی سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶ درگذشت .
نادر خلیلی, نامی آشنا است.یعنی آنها که با معماری سر و کاری داشتهاند او را خوب می شناسند؛ شخصیتی درویش مسلک که ترجیح میدهد به جای وارد شدن در رقابتهای رایج (بخوانید دنیای بازیهای کودکانه بازار معماری)، در تلاش منفرد خود برای تجلی بخشیدن به ایدههایش به سر ببرد
خلیلی ۲۷ سال است که با معماری خاک و خشت ایران درگیر بوده، به جرات میتوان گفت که در معرفی این نوع از معماری، مهمترین نقش را داشته است.اخیرا بیشتر خبرگزاریها و نشریات مطرح درباره خلیلی و نظرات او حرف میزدند؛ او برنده یکی از پرافتخارترین جایزههای معماری جهان و پرافتخارترین جایزه معماری در جهان اسلام، جایزه معماری آقاخان است
لیلی در بیش از ۲۰ سال حضور مداوم خود در ایالات متحده، در بنیادها و مؤسسات مختلف همواره دغدغه معماری خاک را داشته و در یک کلام عشق خود را به عظمت بازگشت به عناصر دیرآشنای فرهنگ شرقی – ایرانی <آب و باد و خاک و آتش> به اثبات رسانیده است؛ او هم شرق و هم غرب را خوب میشناسد
ضور خلیلی در ایران را میتوان دوران آموختن از آموزههای معماری بومی ایران دانست؛ آنچه که موجبات تعهد همیشگیاش به عناصر اربعه (آب، باد، خاک، آتش) به عنوان اصول لایتغیر معماری مخصوص او بوده و به دنیای معماری ارائه شده است. طبع لطیف خلیلی (به شهادت ترجمه و تفسیرهایش از اشعار حضرت مولانا) در تلفیق با نوع نگاه او به معماری، او را مبدع سنتی نو در <معماری خاک> کردهاست که هر چند به ظاهر با تجلیات فنآورانه عصر حاضر سنخیت ندارد، ولی در معنا، ترجمان روزآمد جستاری است که او به عنوان راه حلی فرهنگی- ساختاری برای عرصههایی خاص از ساختوساز ارائه می دهد
(۹ بهمن ۱۳۸۲ در روزنامه همشهری به چاپ رسید) بعد از فاجعه بم با ناگفگتگویی با خلیلی انجام شد و مطلب با عنوان <ما بم را باز سازی می کنیم>! به چاپ رسید، آنچنان به کار او امید بسته بودم که گمان داشتیم هرچند بسیاری را در بم از دست دادیم و آثاری درخور از معماری ایران را نیز هم، ولی روند بازسازی آن، حد اقل در قسمتی بار دیگر شور و نشاط ایرانی بودن را در میثاقی نو زنده خواهد کرد
یشنهاد جالب خلیلی در روزنامه ایندیپندنت:<۱۰۰۰ سرباز و ۱۰۰ دانشجوی معماری در اختیار من قرار دهید، ما بم را دوباره خواهیم ساخت…> نه تنها از جانب مسئولین وقت در یک ساله اخیر جدی گرفته نشد، بلکه پیگیریهای صادقانه و نامههای او نیز به سازمانهای ذیربط بیجواب ماند
ویی مسئولین ترجیح دادند شانس حضور از یک ایرانی را که به صرف خدمت به یک ایرانی دیگر بدون هیچ چشمداشتی حاضر به حضور و همکاری بود از او بگیرند و کلاف سردرگمی را که هم اکنون هر روز شاهد افزایش گره های آن هستیم به وجود آورند. لابد روش خلیلی برای مردم هند و آفریقا و آمریکای جنوبی و هر جای دیگر این جهان خوب باشد و آنچنان که یکی از معاونین (از ایشان نام نبرم بهتر است!) محترم مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در نامه ای به رد روش <ابرخشت> میپردازد، <ابتدایی و در شرایط فعلی چندان در خور توجه> نیست! نکته در این است که هیئت داوران یکی از معتبر ترین جوایز معماری جهان و بالاترین جایزه برای فعالیت های معماری موثر در جهان اسلام با نویسنده آن نامه رسمی (دوست معاونمان را میگویم) هم عقیده نبوده اند و نادر خلیلی و سیستم <ابرخشت> او را نه ابتدایی بلکه درخور دریافت جایزه <آقاخان> دانستند
<ابرخشت> به راستی بسیار ساده است! همه چیز تقریباً در محل تأمین میشود و نیروی متخصص هم لازم نیست؛ مصالح خاک است و کیسه شن و سیم خاردار. کیسههایی که طویلتر از کیسههای معمولی (مثلاً کیسه برنج قبل از بریده شدن) هستند با خاک پر میشوند، البته سیمهای خاردار در بین این نوارهای فتیلهای کیسه شن، نقش اتصالات را بر عهده دارند و نیروهای کششی و جانبی را خنثی میکنند
مصاحبه های اخیر او با خبر گزاری ها و روزنامه های معتبر دنیا و بیانیه اش در مورد بم در سایت رسمی موسسه کلارث در دسترس علاقهمندان است
پی نوشت :روندی که در کشور ما وجود دارد این است که تا وقتی کار اشخاص ابتدا در جامعه جهانی شناخته میشود و بعد این کار به کشور وارد میشود، در غیر اینصورت تقریبا غیر ممکن است که با وضعیتی که در کشور در آن قرار داریم غیر ممکن است که در داخل مورد توجه قرار بگیرد؛ در حقیقت و متأسفانه خارجی ها هستند که باید به ایرانی ها بگویند که کاری خوب است تا ما بپذیریم و از آن استفاده کنیم
به امید اینکه خود ارزش های خود را بشناسیم
خلیلی در سال ۱۹۹۱ موسسه هنر و معماری خاک کالیفرنیا (Cal- Earth) را برای آموزش روشهای معماری خود پایهگذاری کرد. وی فارغ التحصیل دانشگاه تکنیک استانبول و مدرس مدرسه معماری کالیفرنیای جنوبی با درجه استادی بود. روش معماری پناه گاهی وی با عنوان ابرخشت در زمان دولت خاتمی به عنوان روشی نو در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن به عنوان روشی ابداعی مورد پذیرش قرار نگرفت.
وی کتابی نیز به نام تنها دویدن در مورد بازدیدهای خود از مناطق کویری تألیف نمودهاست.
نادر خلیلی سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶ درگذشت .
نادر خلیلی, نامی آشنا است.یعنی آنها که با معماری سر و کاری داشتهاند او را خوب می شناسند؛ شخصیتی درویش مسلک که ترجیح میدهد به جای وارد شدن در رقابتهای رایج (بخوانید دنیای بازیهای کودکانه بازار معماری)، در تلاش منفرد خود برای تجلی بخشیدن به ایدههایش به سر ببرد
خلیلی ۲۷ سال است که با معماری خاک و خشت ایران درگیر بوده، به جرات میتوان گفت که در معرفی این نوع از معماری، مهمترین نقش را داشته است.اخیرا بیشتر خبرگزاریها و نشریات مطرح درباره خلیلی و نظرات او حرف میزدند؛ او برنده یکی از پرافتخارترین جایزههای معماری جهان و پرافتخارترین جایزه معماری در جهان اسلام، جایزه معماری آقاخان است
لیلی در بیش از ۲۰ سال حضور مداوم خود در ایالات متحده، در بنیادها و مؤسسات مختلف همواره دغدغه معماری خاک را داشته و در یک کلام عشق خود را به عظمت بازگشت به عناصر دیرآشنای فرهنگ شرقی – ایرانی <آب و باد و خاک و آتش> به اثبات رسانیده است؛ او هم شرق و هم غرب را خوب میشناسد
ضور خلیلی در ایران را میتوان دوران آموختن از آموزههای معماری بومی ایران دانست؛ آنچه که موجبات تعهد همیشگیاش به عناصر اربعه (آب، باد، خاک، آتش) به عنوان اصول لایتغیر معماری مخصوص او بوده و به دنیای معماری ارائه شده است. طبع لطیف خلیلی (به شهادت ترجمه و تفسیرهایش از اشعار حضرت مولانا) در تلفیق با نوع نگاه او به معماری، او را مبدع سنتی نو در <معماری خاک> کردهاست که هر چند به ظاهر با تجلیات فنآورانه عصر حاضر سنخیت ندارد، ولی در معنا، ترجمان روزآمد جستاری است که او به عنوان راه حلی فرهنگی- ساختاری برای عرصههایی خاص از ساختوساز ارائه می دهد
(۹ بهمن ۱۳۸۲ در روزنامه همشهری به چاپ رسید) بعد از فاجعه بم با ناگفگتگویی با خلیلی انجام شد و مطلب با عنوان <ما بم را باز سازی می کنیم>! به چاپ رسید، آنچنان به کار او امید بسته بودم که گمان داشتیم هرچند بسیاری را در بم از دست دادیم و آثاری درخور از معماری ایران را نیز هم، ولی روند بازسازی آن، حد اقل در قسمتی بار دیگر شور و نشاط ایرانی بودن را در میثاقی نو زنده خواهد کرد
یشنهاد جالب خلیلی در روزنامه ایندیپندنت:<۱۰۰۰ سرباز و ۱۰۰ دانشجوی معماری در اختیار من قرار دهید، ما بم را دوباره خواهیم ساخت…> نه تنها از جانب مسئولین وقت در یک ساله اخیر جدی گرفته نشد، بلکه پیگیریهای صادقانه و نامههای او نیز به سازمانهای ذیربط بیجواب ماند
ویی مسئولین ترجیح دادند شانس حضور از یک ایرانی را که به صرف خدمت به یک ایرانی دیگر بدون هیچ چشمداشتی حاضر به حضور و همکاری بود از او بگیرند و کلاف سردرگمی را که هم اکنون هر روز شاهد افزایش گره های آن هستیم به وجود آورند. لابد روش خلیلی برای مردم هند و آفریقا و آمریکای جنوبی و هر جای دیگر این جهان خوب باشد و آنچنان که یکی از معاونین (از ایشان نام نبرم بهتر است!) محترم مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در نامه ای به رد روش <ابرخشت> میپردازد، <ابتدایی و در شرایط فعلی چندان در خور توجه> نیست! نکته در این است که هیئت داوران یکی از معتبر ترین جوایز معماری جهان و بالاترین جایزه برای فعالیت های معماری موثر در جهان اسلام با نویسنده آن نامه رسمی (دوست معاونمان را میگویم) هم عقیده نبوده اند و نادر خلیلی و سیستم <ابرخشت> او را نه ابتدایی بلکه درخور دریافت جایزه <آقاخان> دانستند
<ابرخشت> به راستی بسیار ساده است! همه چیز تقریباً در محل تأمین میشود و نیروی متخصص هم لازم نیست؛ مصالح خاک است و کیسه شن و سیم خاردار. کیسههایی که طویلتر از کیسههای معمولی (مثلاً کیسه برنج قبل از بریده شدن) هستند با خاک پر میشوند، البته سیمهای خاردار در بین این نوارهای فتیلهای کیسه شن، نقش اتصالات را بر عهده دارند و نیروهای کششی و جانبی را خنثی میکنند
مصاحبه های اخیر او با خبر گزاری ها و روزنامه های معتبر دنیا و بیانیه اش در مورد بم در سایت رسمی موسسه کلارث در دسترس علاقهمندان است
پی نوشت :روندی که در کشور ما وجود دارد این است که تا وقتی کار اشخاص ابتدا در جامعه جهانی شناخته میشود و بعد این کار به کشور وارد میشود، در غیر اینصورت تقریبا غیر ممکن است که با وضعیتی که در کشور در آن قرار داریم غیر ممکن است که در داخل مورد توجه قرار بگیرد؛ در حقیقت و متأسفانه خارجی ها هستند که باید به ایرانی ها بگویند که کاری خوب است تا ما بپذیریم و از آن استفاده کنیم
به امید اینکه خود ارزش های خود را بشناسیم