ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: برنامه ریزی در حکومتهای محلی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.


برنامه ریزی در حکومتهای محلی


mall">انسان در زندگی همواره با دو پدیده ذاتا متناقض مواجه بوده است این دو پدیده عبارتست از خواسته ها و نیازهای نامحدود و منابع و امکانات محدود به همین منظور به ابزاری نیاز بوده تا بتواند بین این دو پدیده آشتی برقرار کند برنامه ریزی ابزاری است که می تواند با با اولویت بندی نیازها و استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود بین این دو پدیده تعادل برقرار کند. از برنامه ریزی تعاریف مختلفی به عمل آمده که به برخی اشاره می شود. برنامه ریزی شامل تعیین اهداف و مقاصد سازمان ، تعیین استراتژی ها برای دستیابی به این اهداف و ایجاد سلسله مراتب جامع از برنامه ها برای تلفیق و هماهنگی فعالیتهاست به عبارت دیگر برنامه ریزی هم با نتایج ( چه کاری انجام شود) و همه راهها (چگونه انجام شود) سر و کار دارد( رابینز و کولتار) برنامه ریزی عبارتست از چیرگی بر عدم اطمینان بوسیله تنظیم رشته های عملی برای دستیابی به نتایج مشخص شده است (کرینتر) مهمترین عنصر برنامه ریزی پیش بینی است به طور کلی در برنامه ریزی سه نوع پیش بینی وجود دارد 1- پیش بینی حادثه 2- پیش بینی زمان رویداد 3- پیش بینی دوره‏های زمانی.

1- پیش بینی حادثه (پیش بینی نتیجه رخداد) : زمانی استفاده میشود که استراتژیست ها می خواهند نتایج حوادث آینده را با احتمال بالا پیش بینی کنند.
2- پیش بینی زمان رویداد: پیش بینی این که رویداد و حادثه چه وقت اتفاق می افتد.
3- پیش بینی دوره های زمانی: جستجو برای ارزیابی ارزشهای آینده بر اساس تسلسل و توالی آمارهای ثبت شده در دوره های متناوب و منقطع در این دسته از پیش بینی ها قرار می گیرد.
مدیران در حکومتهای محلی برای برنامه ریزی باید از فنون مختلف پیش بینی استفاده نمایند که می توانند از یک یا ترکیبی از این فنون برای پیش بینی نتایج، زمان و ارزش گذاری (برآورد کردن) استفاده کنند این فنون عبارتند از: 1- قضاوت آگاهانه 2- پیمایشی 3- تجزیه و تحلیل نرخ روند 4- تجزیه و تحلیل سناریو .

1- قضاوت آگاهانه: برنامه ریزان به علت محدودیت ها زمانی و مالی ممکن است به قضاوت شهودی خودشان برای پش بینی اتکا کنند این نوع پیش بینی ها سریع و کم هزینه است اما صحت پیش بینی ها به میزان آگاهی و اطلاعات برنامه ریز یا استراتژیست بستگی دارد. بازدیدها وملاقاتهای مستمر با کارکنان و ارتباط با منابع اطلاعاتی خارج از سازمان روش خوبی برای ایجاد آگاهی است قضاوت آگاهانه نوشدارو نیست و به تنهایی کفایت نمی کند بلکه این روش باید با سایر فنون پیش بینی مورد استفاده قرار گیرد
2- پیش بینی پیمایشی: این روش پیش بینی شامل مصاحبه های رودررو یا تلفنی و پرسشنامه های پستی است این روش می تواند برای جمع آوری عقاید ونظرات متخصصین یا درک ذائقه های مشتریان و یا نگرشها و عقاید شهروندان مورد استفاده قرار گیرد. چنانچه این روش به خوبی ساختاریافته و به درستی اجرا گردد می تواند اطلاعات جدید و جامعی را به مدیریت ارائه نماید هر چند که ساختار دادن به آن مشکل و اجرای آن زمان بر بوده و تعبیر و تفسیر آن پر هزینه است شوراها و شهرداری ها برای تصمیم گیری خدمات رسانی و اجرای طرح های عمرانی می توانند با نظرسنجی های پیمایشی خواسته ها و علایق شهروندان را جویا شده و آنها را در عمل بکار گیرند.

3- تجزیه و تحلیل روند: این روش الگوی گذشته حوادث یا دوره های زمانی را به آینده تعمیم می دهد پیش فرض اساسی تجزیه و تحلیل روند این است که گذشته و حال گرایش به آینده دارند0( البته وقوع رخدادهای ناگهانی می تواند چنین فرضیه ای را ویران کند) تجزیه وتحلیل روند برای سازمانهای انفعالی مناسب نیست شهرداری ها عموما برای پیش بینی در آمدهای بودجه ای خود همانند عوارض ساختمانی از این روش استفاده میکنند.
4- تجزیه و تحلیل سناریو: هرمن کاهن اولین کسی بود که در دهه 1950 از واژه سناریو در ارتباط با پیش بینی استفاده کرد این تکنیک مبتنی برشیوه قضاوت آگاهانه است ولی منظم تر و سیستماتیک تر از آن عمل می کند سناریوها چشم اندازهایی از آن چه ممکن است اتفاق بیفتد میباشند دونوع سناریو وجود دارد .
1- سناریو طولی : چگونگی تکامل آینده از حال را شرح می دهد.
2- سناریو قطعی: نوع عمومی تر سناریو است که احتمال موقعیتهای آینده را شرح می دهد.
علی رغم اینکه سناریو نویسی، پیش بینی های چند گانه ای را ارائه می کند ولی با این حال شهرداری ها درتنظیم بودجه خود می توانند در آمدهای خود را با استفاده از این روش تهیه نمایند و گزینه های در آمدی مختلفی را با توجه به شرایط خوش بینانه و بد بینانه پیش بینی کنند برخی معتقدند این روش بشدت کیفی است.

اهداف برنامه ریزی
1- برنامه ریزی کوشش و هماهنگی را ایجاد می کند وبه مدیران و کارکنان جهت می دهد وقتی کارکنان می دانندکه سازمان به کجا می رود و باید چه کمکی برای رسیدن به اهداف انجام دهند می نوانند فعالیتهایشان را هماهنگ کرده و با یکدیگر همکاری نموده و در تیم ها فعالیت کنند.
2- برنامه ریزی مدیران را در نگاه به آینده یاری می دهد تغییر را پیش بینی نموده تاثیر و واکنشهای مناسب را در نظر گرفته و عدم اطمینان را کاهش می دهد.
3- برنامه ریزی هرز رفتن و همپوشی وظایف را کاهش می دهد وقتی نتایج و راهها روشن باشد عدم کار آیی آشکار میشود.
4- برنامه ریزی اهداف و استانداردهایی را که در کنترل مورد استفاده قرار می گیرد، تعیین می کند. در برنامه ریزی اهداف تعیین می شوند و در وظیفه کنترل عملکرد واقعی با اهداف مقایسه می گردند هر انحراف معنی داری شناسایی می شود و اقدام اصلاحی ضروری انجام می شود. بدون برنامه ریزی راهی برای کنترل وجود ندارد.

برنامه ریزی شهری و روستایی
برنامه ریزی شهری و روستایی علم اداره و کنترل سیستمهای شهری و روستایی است و هدف اصلی آن تخصیص بهینه منابع مالی و انسانی به منطور اصلاح ساختار فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و کالبدی شهر و روستا است مطالعات شهر شناسی و روستا شناسی بر حسب ویژگیها، ماهیت و روش مورد استفاده به دو دسته کلی تقسیم می شوند 1- مطالعات بنیادی 2- مطالعات کاربردی
مطالعات بنیادی مبتنی بر نظریه پردازی است و جهت گیری علمی محض دارد و مرزهای دانش شهرشناسی و روستاشناسی را گسترش می دهد و مطالعات کاربردی مبتنی بر خط مشی ها و کاربردهاست و به بررسی مسائل شهری و روستایی می پردازد و هدف آن چاره اندیشی در مقابل گره گشایی از مشکلات شهری و روستایی است . روش شناسی مطالعات بنیادی مطالعات اسنادی و مقایسه ای است در صورتی که روش شناسی مطالعات کاربردی بیشتر مبتنی بر مشاهدات میدانی و تجربی است. این دو مطالعات مکمل یکدیگرند و هدف آنها شناخت هر چه بهتر زندگی و بهبود کیفیت زندگی شهری و روستایی است.

اجرای برنامه ریزی شهری و روستایی
برنامه ریزی شهری از سه عنصر: مردم، شهرداری و حکومت تشکیل شده است البته برنامه ریزی روستایی نیز شامل همین عناصر است و فقط دهیاری عنصری است که جایگزین شهرداری می شود.
1- شهرداری یا دهیاری: این عنصر مستقیما در تهیه و اجرای برنامه نقش دارد و در واقع وظایف آن به عنوان متولی اصلی در امر برنامه ریزی در مراحل تهیه، تدوین و اجرا و نظارت مشخص میشود.
2- حکومت: بنا به تعریف ارائه شده برای شهرداری دخالت حکومت در برنامه ریزی شهرداری ها باید معدود باشد تا تداخلی در برنامه ریزی شهرداری که یک حکومت محلی است بوجود نیاید و در کشور ما نیز حکومت مرکزی کمکهایی به شهرداری ها و دهیاری ها می کند و بموجب قانون دارای اختیاراتی برای کنترل عملکرد آنهاست.
3- مردم: شوراهای اسلامی شهر و روستا به وکالت از مردم عهده دار تصویب برنامه شهرداری ها ودهیاری ها هستند و تشکیل شوراها ابزار مناسبی جهت مشارکت مردم در این امر را فراهم می آورد.

برنامه ریزی محلی ومنطقه بندی
به طور کلی سه نوع منطقه بندی وجود دارد:
1- منطقه بندی جامع: این نوع منطقه بندی بخشی از برنامه جامع شهری است که تمامی شهر راتحت پوشش قرار می دهد و شامل پارکها، خیابانها، ساختمانهای عمومی و خوصی، کاربری زمین، تنظیم تراکم جمعیت می شود.
2- منطقه بندی موضعی(نقطه ای): ایجاد یک استثنا قانونی برای نظام منطقه بندی است که عموما در جهت نیل به اهداف خودخواهانه یک فرد یا یک گروه بانفوذ سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد که عملی ناپسند بوده و ترویج آن کل ساختار را سست خواهد نمود.
3- منطقه بندی تحولی (انتقالی): در بعضی مواقع در زمان تنظیم مقررات و نظام مربوط به منطقه بندی مطالعات کافی به عمل آید که موجب تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی یک بخش می شود که برای حل این مشکل در حوزه ای که تحت تاثیر قرار گرفته است منطقه بندی انتقالی یا تحولی صورت می گیرد همچنین وقتی دو منطقه تولیدی و مسکونی با یکدیگر آمیخته می شوند با استفاده از منطقه بندی تحولی مرزهای مشخصی( پارک یا مرکز تفریحی) بین آن دو تعیین می شود.

سلسله مراتب برنامه ها در حکومتهای محلی
1- بیانیه ماموریت: عبارتست از یک تعریف رسمی از عملیات و حیطه اساسی سازمان که به صورت کلی و فراگیر مطرح می شود و سازمان را از سایر سازمانهای مشابه متمایز می شازد
2- برنامه های استراتژیک: اهداف وماموریتهای گسترده سازمان را تعریف وتبیین می کند و بوسیله مدیران عالی هر سازمان طراحی می شود.
3- برنامه عملیاتی: شامل شرح تفصیلی کارها برای اجرای برنامه های استراتژیک در قالب فعالیتهای جاری است.
سطح اول: بیانیه ماموریت

بیانیه ماموریت حکومتهای محلی در ایران دارای سه منشا اساسی است که عبارتست از:

1-1- قانون اساسی
2-1- قانون مجلس شورای اسلامی
3-1- مقررات، بخشنامه ها و برنامه های قوه مجریه
1-1- قانون اساسی: اصل هفتم، صدم، صدوششم به بحث پیرامون ماموریت موضوعات مربوط به حکومتهای محلی پرداخته است مثلا اصل هفتم بیان می دارد که طبق قرآن کریم وشاورهم فی الامر، وامرهم شورا بینهم
2-1- قانون مجلس شورای اسلامی: در سال 1375 قانونی را تحت عنوان « قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران به تصویب رسانید که بر اساس آن حیطه وظایف شوراها و شهرداریها و موضوعات مربوط به حکومتهای محلی به طور تفضیلی بیان شده است و هم اکنون در ایران مبنای حکومتهای محلی این قانون است.
3-1- مقررات، بخشنامه ها وبرنامه های قوه مجریه: برای اجرای مواد قانونی مجلس شورای اسلامی مقررات و بخشنامه های اجرایی از سوی قوه مجریه و وزارت کشور تنظیم گردیده است که مامریت حکومتهای محلی را در راستای قانون فراهم می کند علاوه برآن برنامه های توسعه کشور که جنبه قانونی به خود گرفته به نوعی جهت گیری حکومت محلی را مشخص می کند.

سطح دوم : برنامه های استراتژیک
گامهای آن عبارتند از : گام اول ؛ ماموریت واهداف، گام دوم؛ تجزیه وتحلیل محیط خارجی، گام سوم؛ تجزیه و تحلیل نقاط ضعف وقوت درونی سازمان، گام چهارم؛ تجزیه وتحلیل استراتژیک، گام پنجم؛ ایجاد استراتژیک، گام ششم؛ اجرای استراتژیک، گام هفتم، ارزیابی مدارک.
در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک حکومتهای محلی در سه سطح اقدام به ایجاد استراتژی می کنند.
استراتژی سطح کلان: بوسیله مدیران عالی سازمان برای نظارت بر مناطق و عملیات کل سازمان شکل می گیرد.
سوالاتی که در این سطح مطرح میشود:
- چه نوع خدمات ومحصولاتی باید ارائه شود؟
- اهداف یا انتظارات برای هر خدمت یا محصول چیست؟
- تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف چگونه باید باشد؟
تدوین استراتژی شهرداری برای یک دوره 5ساله را می توان استراتژی سطح کلان دانست
استراتژی واحد سازمانی: این نوع استراتژی برای دستیابی به اهداف واحد خاصی شکل می گیرد:
- واحد چه محصولات وخدماتی باید ارائه کند؟
- به چه مشتریانی خدمت یا محصول ارائه شود؟

استراتژی سطح وظیفه ای : استراتژی هایی هستند که چارچوبی برای مدیران در هر وظیفه برای اجرای استراتژی های سطح واحد سازمانی وسطح کلان سازمان ارائه می کند. برنامه های عملیاتی از استراتژی های وظیفه ای پیروی میکند. امروزه حکومتهای محلی در ایران فاقد برنامه های استراتژی می باشند چون تجزیه وتحلیل همه جانبه در تدوین این برنامه ها صورت نمی گیرد و در واقع برنامه های کالبدی بعنوان جایگزین برنامه های استراتژیک می باشند این برنامه ها عبارتند از:برنامه جامع( برای شهرهای با جمعیت بیش از پنجاه هزار نفر)، برنامه تفصیلی( برای شهرهای با جمعیت بیش از پنجاه هزار نفر) برنامه هادی شهر(برای شهرهای کمتر از پنجاه هزار نفر) برنامه هادی روستایی .

برنامه جامع: عبارتست از برنامه ای که بصورت راهنما عمل می کند و بمنظور تدوین برنامه و تعیین جهات توسعه شهر وتامین نیازمندیهای آن برمبنای پیش بینی ها و اهداف توسعه شهری تهیه می شود برنامه جامع شهرهای بزرگ در ایران را وزارت مسکن وشهر سازی تهیه میکند که شورای عالی شهر سازی ومعماری بعنوان بالاترین مرجع مسولیت بررسی و تصویب برنامه های جامع را دارد.

برنامه تفصیلی: متعاقب برنامه جامع و بمنظور انجام برنامه های اجرایی تصویب شده برنامه جامع صورت می گیرد درحقیقت برنامه تفصیلی تنظیم برنامه های مفصل وانجام اقدامات جزء به جزء در مناطق و محلات شهری وطراحی آنهاست. تنظیم برنامه های تفصیلی تا سال 1375 بر عهده وزارت مسکن وشهرسازی بود، از این سال به بعد شهرداری ها با همکاری مهندسان مشاور خصوصی مسو ل تنظیم این طرحها گردیده اند که این برنامه های تفصیلی باید در کمیسیون موضوع ماده پنج یا کمیسیون طرح تفصیلی مورد بررسی وتصویب قرار گیرد تا قابلیت اجرایی پیدا کند.
برنامه های جامع در آغاز با این فرض شروع شده اند که بتوانند همه چیز را هماهنگ نموده و کنترل کنند اما تجربه شهرسازی در ایران و جهان طی نیم قرن گذشته نشان می دهد که این اهداف بخوبی محقق نمی شوند. برای حل این مسایل امروزه برنامه های شهری در دو مقیاس تهیه می شود: 1- مقیاس کلان(طرحهای راهبردی درسطح ملی و منطقه ای) 2- مقیاس محلی( طرحهای اجرایی شهری در سطح محلی)

1- طرحهای راهبردی(طرحهای ساختاری): این طرحها از سوی حکومت مرکزی یا ایالتی تهیه می شوند و خطوط و سیاستهای اصلی توسعه شهری را در مورد سیاستهای دولت ترسیم و تصویب کرده و به عنوان خط مشی اصلی توسعه شهری به شهرداری ابلاغ می شوند.
2- طرحهای اجرایی: طرحهای اجرایی شهرها به دو دسته تقسیم می شوند:
طرحهای تفصیلی موضعی: طرحهای موضعی در واقع طرحهایی هستند که برای بخشی از شهر که نیاز به طرحهای شهر سازی دارند تهیه می شوند؛ مانند طرحهای بهسازی برای بافتهای کهن و فرسوده هر یک از این طرحها باید به تصویب شورای شهر رسیده و پس از تامین بودجه در چارچوب برنامه ای مصوب به اجرا در آیند.
طرحهای موضوعی: طرحهایی اند که موضوع خاصی را در بر می گیرند، مانند طرح سیستم حمل و نقل عمومی، طرح پایانه های شهری، برخی از این طرحها از سوی شهرداری ها و برخی از سوی سایر ارگانها و نهادهای شهری تهیه و اجرا می شوند
برنامه هادی شهر: برنامه هادی در واقع نوعی برنامه جامع- تفصیلی است که این برنامه ها بلحاظ عدم ضرورت و امکان تهیه برنامه های جامع برای شهر های متوسط و کوچک کشور با بررسی اجمالی در وضعیت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی موجود تهیه میشود. (برای شهرهای کمتر از پنجاه هزار نفر)
برنامه هادی روستایی: این برنامه عبارتست از تجدید حیات و هدایت روستا بلحاظ ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی؛ در ایران سازمان تهیه کننده برنامه هادی روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی است.

اهداف این طرح عبارتست از:
1- هدایت وضعیت فیزیکی روستا
2- ایجاد تسهیلات لازم جهت بهبود مسکن روستاییان و خدمات محیط زیستی و عمومی
3- تامین عادلانه امکانات از طریق ایجاد تسهیلات اجتماعی، تولیدی و رفاهی
4- ایجاد زمینه توسعه و عمران روستاها با توجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی
علل عدم کار آیی برنامه های استراتژیک حکومتهای محلی در ایران:
1- عدم هماهنگی میان بخشی: شهرسازی جریانی میان بخشی است زیرا ماهیتا دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، خدماتی، رفاهی است بنا برای هماهنگی و همکاری همه ارگانها و نهادهای خدماتی، اداری، عمرانی و انتظامی شهرها را طلب می کند اما در ایران هیچ ارگانی قادر به ایجاد هماهنگی بین این نهادها نیست. تنها کشورهایی که شهرداری ها در آنها به عنوان حکومت محلی محسوب میشود از این توانایی برخوردارند.
2- فقدان جامعیت فراگیر: طرحهای جامع مدعی جامعیت هستند در این میان جامعیت در مطالعات روش اصلی طرحهای جامع محسوب میشود زیرا در ساز و کار شهرها پدیده های جغرافیایی، محیطی، اجتماعی،اقتصادی،ترافیکی،ساختمانی و تاسیساتی موثرند ارائه سیاستها و راهکارها و روشهای علمی در چارچوب یک برنامه جامع است که بر پایه نگرش جامع تدوین شده باشد.
3- سیستم تصمیم گیری متمرکز و ناهماهنگ: سیستم تصمیم گیری در تهیه طرحهای شهری در ایران بصورت متمرکز است و همه طرحها باید به تصویب شورای عالی شهرسازی برسد و از طریق وزارت کشور برای اجرا به شهرداری ها ابلاغ میشود و در فرآیند تهیه و تصویب طرحها شهرداری ها هیچ گونه مشارکتی ندارند این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته شهرداری ها خود اقدام به تهیه و تصویب طرحها می کنند تنها به منظور هماهنگی عمومی آن را به تصویب حکومت مرکزی یا ایالتی می رسانند؛ یعنی حرکت دوسویه از پایین به بالا و از بالا به پایین به طور یکسان انجام می پذیرد.
4- نادیده گرفتن برنامه ریزی بعنوان فرآیندی مستمر: پس از این که طرحهای شهری تهیه و تصویب وابلاغ شد عمل برنامه ریزی شهری تعطیل می شود در حالی که ارگانهای مربوطه انتظار اجرای کامل طرح را میکشند بدین ترتیب رابطه بین تهیه کننده طرح و مجری طرح قطع می شود تا نوبت به تجدید نظر طرح برسد؛ در حالی که واقعیتهای شهری بطور مستمر در حال تغییر و تحول است.
سطح سوم برنامه های عملیاتی: برنامه های عملیاتی با دوره زمانی کوتاه مدت(کمتر از یک سال) تحقق برنامه های استراتژیک را در چند برنامه اجرایی سالیانه جستجو می کنند که این برنامه های اجرایی در حکومتهای محلی در قالب برنامه مالی که اصطلاحا بودجه نامیده می شود به اجرا در می آید.

اصول بودجه ریزی در حکومتهای محلی:
1- اصل سالانه: بر اساس این اصل بودجه شهرداری ها باید برای یک سال مالی تهیه شود.
2- اصل جامعیت: بر اساس این اصل بودجه باید دارای صفات کاملیت( ارقام درآمدی و هزینه ای نباید با یکدیگر تهاتر شوند) و شاملیت(ارقام در آمدی و هزینه ای به صورت ریز و تفصیلی بیان شود)باشد.
3- اصل وحدت: براساس این اصل کلیه درآمدها و هزینه ها باید در زمانی مشخص و در سندی واحد منعکس گردد.
4- اصل انعطاف پذیری: براساس این اصل به مدیران اجازه داده می شود در برخی مواقع اعتبارات را از ماده ای به ماده دیگر یا از فصلی به فصل دیگر منتقل نمایند مشروط بر آنکه از مجموع اعتبارات حکومت محلی تجاوز ننماید.
5- اصل قانونی بودن: بر طبق ماده شصت وپنج قانون شهرداری دارای بودجه ای است که پس از تصویب شورا شهر قابل اجرا است.
6- اصل تمرکز در آمدها: براساس ماده هفتاد و هشت قانون شهرداری کلیه وجوهی که جمع آوری می شود باید در بانک یا با نظارت شورای شهر در شهرداری متمرکزشود.
7- اصل تفکیک اعتبارات: تفکیک اعتبارات به دو سرفصل عمرانی و جاری و محدودیت در تخصیص اعتبارات به سر فصلهای جاری (حداکثر تا 60% کل اعتبارات بر اساس ماده شصت و هشت قانون شهرداری)
8- اصل تعادل درآمدها و هزینه ها: وضع عوارض باید متناسب با امکانات اقتصادی محل و خدمات ارائه شده باشد بطوریکه در آمدهای پیش بینی شده با هزینه های شهرداری متعادل گردد.
9- اصل مصرف اعتبارات در حوزه شهرداری: بر اساس تبصره یک ماده شصت و هشت قانون شهرداری مصرف اعتباراتی که به تصویب شورای شهر می رسد باید منحصرا در حوزه همان شهرداری و با نظارت شورای شهر باشد.

چرخه بودجه ریزی حکومت محلی:
مرحله اول _ تهیه و تنظیم بودجه
مرحله دوم _ تصویب بودجه
مرحله سوم _ اجرای بودجه
مرحله چهارم _ کنترل بودجه
مرحله اول؛ تهیه و تنظیم بود جه: وزارت کشور هر ساله دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه را تهیه و ابلاغ می کند. بطور کلی ساختار مالی محلی از دو کفه هزینه ها و درآمدها تشکیل شده است و تهیه و تنظیم بودجه شهرداری ها با محوریت این دو کفه صورت می گیرد عوامل متعددی به ترکیب ساختاری مالی محلی کمک می کند:
- نظام سیاسی محلی
- اندازه و سطح واحدهای محلی
- وظایف محلی
- کنترل حکومت مرکزی یا ایالتی
هزینه ها و مخارج محلی در حال افزایش است و عوامل متعددی در این امر دخیل میباشد از جمله تغییر مفهوم دموکراسی، رشد جمعیتی و تورم و تغییر تئوری نقش مناسب حکومت از جمله این عوامل می باشد.
درآمد شهرداری ها در ایران از شش گروه درآمدی می باشد:
1- عوارض غیر مستقیم: شامل کلیه درآمدهایی است که شهرداری ها مستقیما از مردم وصول نمی کنند بلکه بصورت سهمیه از دولت و یا ادارات محلی دریافت می نمایند؛ مانند عوارض قند و شکر، عوارض مواد نفتی و غیره.
2- عوارض مستقیم: وصولی شهرداری ازبابت عوارض ساختمان، صدور پروانه، عوارض از کسبه
3- فروش خدمات و کالاهای حاصل از فعالیتهای شهرداری: شامل کلیه درآمدهای ناشی از فروش محصولات و اداره اموال و داراییهای متعلق به شهرداری ها است مانند درآمد فروش گل و مرکبات، اجاره مستغلات، فروش شن وماسه.
4- فروش اموال و داراییها: شامل کلیه درآمدهای ناشی از فروش اموال منقول و غیر منقول(اراضی و ساختمانها) و نیز سایر درآمدها همچون فروش امتیاز تاکسی، خودیاری و غیره می باشد.
5- کمکهای بلا عوض دولتی : شامل کلیه درآمدهای ناشی از کمکهای دولت در قالب اعتبارات وزارت کشور، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، استانداری و یا سایر ارگانهای دولتی می باشد.
6- استقراض: شامل کلیه وامهای دریافتی از بخش دولتی، بانکها و بخش خصوصی است.
مرحله دوم؛ تصویب بودجه: بر طبق ماده شصت و هفت قانون شهرداری ها شهرداری مکلف است حد اکثر تا آخر دی ماه امسال لایحه بودجه سالانه خود را به شورای شهر ارائه نماید و شورای شهر نیز باید تا قبل از اسفند ماه هر سال آن را رسیدگی و تصویب نماید شهرداری نیز موظف است نسخه ای از بودجه را حداکثر تا پانزده روز بعد از تصویب بوسیله فرماندار به وزارت کشور ارسال نماید.
مرحله سوم؛ اجرای بودجه: اجرای بودجه از وظایف شهرداری است پرداخت هزینه ها در شهرداری مستلزم طی سه گانه زیر می باشد:
- تعهد: ایجاد تعهد در حدود اعتبارات مصوب و مقررات جاری و تحقق یافتن تعهد از طریق کار یا خدمتی که انجام گرفته
- تشخیص
- صدور حواله: در وجه دائن یا دائنین در قبال اسناد مثبته
مرحله چهارم؛ کنترل ونظارت: نظارت وکنترل بودجه شهرداری ها در سه مرحله صورت می گیرد:
1- نظارت بوسیله شهرداری: حسابرسی بعد و قبل از خرج بوسیله کارکنان ثابت شهرداری که اطلاعات کافی در مورد امور مالی و حسابداری داشته باشند.
2- نظارت وزارت کشور: حسابرسی بوسیله حسابرسان وزارت کشور و یا استفاده شورا از کارشناسان رسمی دادگستری و ارائه گزارش بوسیله شورا و شهرداری به وزارت کشور.
3- نظارت شورای شهر: رسیدگی نهایی بوسیله شورای شهر از طریق بررسی گزارش های مالی و گزارش حسابرسان وزارت کشور.
برنامه ریزی مشارکتی: دیوید اف نظریه جدیدی پیرامون برنامه ریزی در حکومتهای محلی را تحت عنوان برنامه ریزی پشتیبانی مطرح نموده است وی پیشنهاد می کند، روند برنامه ریزی شهری از این حالت معمول که در آن تنها یک برنامه تدوین می شود خارج شود و معترضان و ناقدان نیز در مقابل برنامه کارگزاران مقامات محلی به تدوین برنامه دیگری بپردازند. حسن این کار آن خواهد بود که که معترضان بجای انتقاد خود پیشنهاداتی می دهند که با نظر متخصصان برنامه ریزی شهری و توسط ایشان تهیه شده و از این دو دارای پایه ای استوار خواهد بود. دیویداف معتقد است برنامه ریزی آینده باید بر اساس بازبینی ارزشهای اجتماعی و برخورد عقاید و آرا استوار باشد.

مدلهای برنامه ریزی مشارکتی
1- مدل هدایت اجتماعی: اتزیونی امکان استفاده از هدایت اجتماعی را وابسته به دو عامل می داند: الف- توافق عمومی بین علایق و ارزشهای گروههای مختلف ب- کنترل گروههای مختلف
اتزیونی معتقد است که همواره بین این دو عامل رابطه وجود دارد هرچه قوانین بین آنها بیشتر باشد نیاز به کنترل کمتر است و در این امکان عدم توافق خاصیت اجتماع است، مهم ترین نقد بر این مدل این است که امکان تسلط گروه متخصص(برنامه ریز) وجود دارد.
2- مدل یادگیری اجتماعی: فرید من بر این باور است که برای برنامه ریزی در جامعه فعال باید فاصله بین برنامه ریز و موکلین او یا مردم که از گروههای مختلف تشکیل می شوند حذف گردد این علت وجود این فاصله را تفاوت در دانش این دو گروه می داند به عقیده فریدمن زبان برنامه ریز، زبان تئوری(دانش) است و زبان مردم زبان واقعیات(عمل) استبرای نزدیک ساختن این دو ( دانش و عمل) باید ارتباط شفاهی و رودررو بین برنامه ریز و مردم برقرار شود.
3- مدل برنامه ریزی مراوده ای: این برنامه ریزی نیز براساس گفتگو و مبادله افکار قرار دارد با این تفاوت که گفتگوی پیشنهاد شده توسط فریدمن چهره به چهره فردی و بین گروههای مختلف جامعه مطرح می گردد؛ این نوع گفتگو را هابرمارس گفتگوی مباحثه ای می نامد؛ انجام چنین مراوده ای نیازمند ساختار سلولی در جامعه است تا گروههای مختلف بر اساس آراء مشترک خود به مباحثه بپردازند.
در سیستمهای شهری مدلهای کمی برنامه ریزی فراوانی وجود دارند که آنها را می توان در قالب تقسیم بندی زیر بیان نمود:
1- مدل اقتصاد شهری
2- مدل حمل و نقل
3- مدل جغرافیایی
4- مدل مکان یابی
5- مدل پوششی
ویژگی اصلی این مدلها این است که در حالتی ایستا به شهر نگاه کرده و لذا این مدلها فاقد پویایی روابط در بین متغیرها هستند.
مدلهای اقتصادشهری: مدل اقتصاد شهری به دو دسته 1- مدلهای تحلیلی 2- مدلهای سیاستی تقسیم می شود
در مدل تحلیلی چگونگی رشد و توسعه شهر در گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و با پیش بینی چگونگی رشد شهر در آینده به کار خود خاتمه می دهد. مدلهای سیاستی بیشتر در زمینه هایی نظیر کاربری زمین، خانوارهای ساکن و دسته بندی آنها بر حسب گروههای اقتصادی، اجتماعی و تاثیر دگرگونی های شبکه حمل و نقل بر سیستم شهری به کار برده می شود.
مدلهای برنامه ریزی حمل و نقل: مدل حمل و نقل به چهار دسته تقسیم میشود:
1- مدل عمومی تولید و توزیع سفر
2- مدل غیر قطعی تولید و توزیع سفر
3- مدل انتخاب مسیر
4- مدل انتخاب وسیله تقلیه

مدلهای جغرافیایی: این مدلها به تحلیل ساختار فعالیتهای مختلف یک شهر با توجه به آمار و اطلاعاتی که وجود دارد می پردازند.
مدلهای مکان یابی: این مدلها به دو دسته اساسی مدلهای مکان یابی واحد( که استقرار یک شهرک را شامل میشود) و مدلهای مکان یابی مرکب(استقرار چند شهرک را شامل می شود) تقسیم می شوند.
مدلهای پوششی: این مدلها را می توان به دو دسته مدل پوششی کل و مدل پوششی جزء تقسیم کرد منظور از مدل پوششی کل، مشخص کردن میزان حداقل تسهیلات مورد نیاز است تا کل مشتریان پوشش داده شوند؛ در حالی که در مدل پوششی جزء هدف مشخص کردن حداقل میزان تسهیلات به گونه ای است که تعداد بیشتری از مشتریان تحت پوشش قرار گیرند.
تجزیه و تحلیل ( هزینه - فایده) طرحهای حکومتهای محلی: این تکنیک می تواند معیار مناسبی یرای سنجش برنامه ها و فعالیتها در حکومتهای محلی باشد بر اساس این روش انجام مخارج برای هر هدف عمومی، در نقطه ای است که منفعت آخرین وجه صرف شده معادل پولی است که هزینه شده است و یا بعبارت دیگر جایی که منفعت نهایی معادل هزینه نهایی است.
امید است که برنامه ریزان سطح ملی قادر شوند با استفاده مناسب از توان ها و نیروهای محلی و منطقه ای الگوی مناسبی از برنامه ریزی و توسعه منطقه ای و هماهنگ را در چارچوب اهداف برنامه های پنج ساله و در راستای چشم انداز ملی به نمایش بگذارند.