ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: نگرش‎های ادراکی به فضای معماری
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
نگرش‎های ادراکی به فضای معماری :

در بررسی مفهوم فضای معماری دو نوع نگرش ادراکی و هندسی قابل بررسی است.
كیفیت آرام و مطلق هندسه تركیبی، توجه بسیاری از نویسندگان را به این مطلب جلب كرده است كه اصولاً فضای معماری متفاوت‌تر از دنیای ریاضی است. همچنین نقد مطالعه كمی محض توسط هانز ژانتزن (Jantzen Hans) مورخ هنری در سال 1938 مطرح شده است. وی معتقد است كه تجزیه و تحلیل ظاهری كه فضا را مورد بررسی و تحقیق قرار می‌دهد، بایستی با توجه به فضای عرضه شده كه به عنوان نمودی از معنی و مقصود در اثر هنری مجسم شده است، تكمیل شود.

نمی‌توان گفت كه اشكال هندسی، قسمت‎های تركیبی فضای معماری نیستند، لیكن بایستی با تئوری جامع‌تری ادغام شوند تا رساتر باشند. در واقع برداشت بشر از محیط خود و فضای وجودی را نمی‎توان در چارچوب تعاریف هندسی توصیف كرد. از این رو بر اساس انتقادات وارد به نگرش هندسی به فضا و نقد مطالعه كمی محض، نگرش‎های جدیدی مطرح شده است كه فضا را به عنوان زمینه‌ای ادراكی مورد بررسی قرار می‌دهند.

كریستوفر الكساندر از افرادی است كه با تأكید بر روی ادراك عینی، آن را در قالب عملكرد بهتر از هندسه توصیف می‌كند و در نتیجه قدم بزرگی بسوی توسعه تئوری پرثمر فضای معماری برمی‌دارد.

وگت گوكنیل (Vogt – Goknil) منتقد سویسی با مبنا قرار دادن نقد مطالعه كمی محض سعی می‌نماید تا تئوری فضای معماری را تكامل و توسعه دهد. او به علت عدم شناخت اختلاف اساسی موجود میان عالم ادراك و فضای هستی، با موضوعات نادرستی از قبیل فضای مرئی و ادراك كلی نتیجه گیری می‌كند. گوكنیل به منظور توجیه تز خود، درباره سه نوع فضا بحث می‌كند: فضای گسترده، فضای محدود و فضای منتظم. او با اینكه با این عمل به بسیاری از خواص مهم فضای وجودی دست یافت، ولی از آنجایی كه كار او فاقد سیستم ارتباط منطقی با مفاهیم بسیار مشخص بود، لذا تحقیق او به نتایج كلی سودمند نرسید. تلاش وگت گوكنیل برای جایگزین كردن مفهوم فضای كیفی متعارفی با مفهوم انسانی‌تر كه روی تجربه بشر از فضا پایه‌گذاری شده باشد، از ویژگی‎های كوشش‌های بی‎شمار او درباره این موضوع به شمار می‌رود.

گونتر نیتشك (Gunther Nitschke) تحت عنوان تشریح دنیای زنده مجاور، بین فضای اقلیدسی و عالم تجربی یا ذات، تفاوت قائل می‌شود و چنین اظهار عقیده می‌كند كه عالم تجربی مركزی دارد كه عبارت است از بشر ذی‌شعور و از این رو دارای سیستمی است عالی از جهات و مسیرها كه با حركات بدنی آدمی تغییر می‌یابند، یعنی فواصل و جهات با توجه به انسان تثبیت شده‌اند. در اینجا نیتشك تعریف خوبی از عالم ادراك ارائه می‌دهد، ولی این حقیقت را در نظر نمی‌گیرد كه هر ادراكی بایستی به سیستم پایدارتری از طرح‌ها (تصورات) معطوف شود تا مفهوم‌انگیز گردد. وقتی كه عالم ادراك به عنوان سرفصلی در نظر گرفته شود، بحث اصولی درباره فضای معماری غیرممكن می‌گردد. چرا كه در این‌صورت هرچه را كه كسی بر اساس عالم ادراك توصیف كند، تجارب عینی معماری است و در آن صورت شخص مجبور خواهد بود به این نتیجه بیهوده برسد كه معماری زمانی موجودیت می یابد كه فقط از طریق تجربه حاصل شده باشد. به همین جهت ذكر این نكته كه انسان غالباً مركز فضای معماری است و مسیرها و جهات آن با حركات بدن وی تغییر می‌یابند، امر درستی نیست. بلكه قدر مسلم اینكه معماری بالنفسه قائم به ذات خود و جدا از توهمات و دارای مراكز و جهات مخصوص به خود می‌باشد.

همان استفاده نادرست از مفاهیم فضا، تلاشهای یورگن ژودیك (Jurgen Joedicke) را نیز تحت عنوان مقدمه و اشارت متكی به یك نیروی فضای انسانی تشكیل می‌دهد. با اینكه ژودیك بر اهمیت تعیین مفهوم فضایی بكار گرفته شده تأكید می‌كند، اما فضای ریاضی، فضای اقتصادی، فضای جغرافیایی و فضای سیاسی را در نظر نمی‌گیرد. او برای بحث درباره فضا در معماری، از كلیات شروع می‌كند و می‌گوید كه ساختمان‎ها از فضاها تشكیل یافته‌اند و بدین نحو است كه فضای معماری موجودیت پیدا می‌كند. بنابراین ژودیك به روشی واضح و رئالیستی محض آغاز سخن می‌كند، ولی بعداً چنین عنوان می‌كند كه می‎توانیم از فضای معماری به عنوان یك فضای تجربی یاد كنیم و فضای معماری به بشر و ادراك او بستگی دارد. وی در پایان نتیجه‌گیری می‌كند كه فضاها حاصل ادراك متوالی مكان‌هاست.

نظریاتی که طی این دو یادداشت به آنها اشاره شد، شامل خلاصه‌ای از تصورات عالم ادراك به عنوان سرآغازی جهت تعیین فضای معماری به شمار می‌آید كه تحقیق و بررسی ژودیك را نیز در بر می‌گیرد. همچنین مقاله‌ای تحت عنوان خاصیت فضای انسانی نوشته میشل لئونار (Michael Leonard) شامل نكات مناسب بی‎شماری است كه كمك بزرگی به تئوری فضا می‎نماید. لئونار می‌گوید: این بشر است كه صور حسی فضا را خلق و استنباط می‌كند و حاصل نهایی در روند ادراكی، احساس مطلق است، احساسی درباره آن مكان ویژه.

منبع:
سایت آروین