ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: تفاوت میدان و فلکه؟؟؟؟؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
در این تاپیک هریک از ما نظری در مورد این موضوع داریم بگیم و تبادل نظر کنیم




در این مورد در سایت خبری یزد فردا مطلب زیر آمده:
علی آبادی : فلكه ميدان نيست!! اگر از شما به عنوان يك شهروند يزدي سئوال شود كه شهر يزد چند ميدان دارد پاسخ شما چه خواهد بود؟ پاسخ كارشناسان به اين سؤال به ظاهر آسان بيان كننده اين مطلب است که يزد شهري است با دو ميدان انهم بصورت ناقص!!!!!
يقينا در مقابل اين پاسخ موضع خواهيد گرفت . و يك عابر پياده نيز مي تواند مدعي شودكه درطول روز در مسير گذر خود به چندين ميدان شهري بر مي خورد اما واقعيت اين است . آن چه كه شهروندان يزدي از ان به عنوان ميدان شهري تعبير مي كنند ميدان نيست به جزاير دايره اي نيمه سبزي كه اين سو وآن سوی شهر پراكنده اند فلكه اطلاق مي شود .
ميدان چيست؟فلكه چيست؟
در فرهنگ دهخدا ميدان به عنوان عرصه اي گشاده در جايي كه اطراف آن خانه ها و دكان هاست تعبير شده است. اين عرصه در تاريخ قلب تپنده شهر و محل گرد همايي و تعامل اجتمايي بوده است.نفوذ و اثر گذاري عنصر سواره در ميدان شهري به پايين ترين ميزان خود مي رسد و اين عنصر پياده است كه به ميدان هويت مي دهد .در واقع ميدان محل تجمع انسان ها نيرو ها وجايگاه رويداد هايي است كه در عرصه اش واقع شده اند . بر مبناي تعريفي ديگر ميدان مانند ظرفي است كه مردم و فعاليت هاي مردمي را در خود جمع مي آورد و خاصيت تجمع پذيري دارد.
انگليسي ها به ميدان با اين تعريف پلازا ايتاليايي ها پياتزا و اسپانيولي زبان ها پلاكا مي گويند . پلازا به عنوان فضاي عمومي و سر باز تعريف شده كه كف آن را مصالح سخت پوشانده و ورود اتومبيل به عرصه آن ممنوع است. پلازا بيشتر فضايي براي قدم زدن رفع خستگي خوردن و آشاميدن و ايجادد تعاملات اجتماعي و برخورد هاي انساني است.
اما به واقعيت بیان شده در ابتداي گفتارمان مي رسيم.آن چه كه از آنها به عنوان ميدان شهري نام برده ميشود .ميدان واقعي نيست بلكه عرصه هايي به نام فلكه به معناي جايي كه گردا گرد آن مي چرخند است .مبتكر اصلي فلكه ها يك فرانسوي به نام اوژن هنارد بود كه در آستانه قرن بيستم متوجه شد امكان برخورد دو خودرو از بغل بسيار كمتر از تصادف عمود بر هم است . نتيجه ساده از بازخواني فلسفه وجودي فلكه ها اين است كه فلكه عنصري ترافيكي است و عرصه اي براي عبور و مرور خودرو ها .ممكن است جزيره مياني فلكه داراي پوشش گياهي فواره و حتي المان هاي شهري باشد .اما اين جزيره براي عنصر پياده غير قابل نفوذ باشد .ودر يرخي موارد نفوذ عابر پياده به آنها جرم هم تلقي شود .
هنارد با ارئه پيشنهاد خود درسال 1906سنگ بناي اولين فلكه ها را در پاريس بنا نهاد بدين ترتيب كه يك مانع حركتي را در وسط تقاطع قرار داد تا وسايل نقليه به دور آن گردش و در مسير حركتشان الزاما روي مدار هاي فرضي حركت كنند بدون اين كه مزاحمت قابل توجهي براي يكديگر ايجاد نمايند.
از سويي بر خلاف ميدان ها كه از آنها به عنوان محلي براي تجمع عنصر پياده نام برديم فلكه خاصيت تفرق پذيري دارد و نه تجمع پذيري .
آگاه نبودن برخي مديران شهري از تفاوت هاي ميان ميدان و فلكه امروز باعث شده است كه نه ميادين ما به واقع ميدان باشند و نه اصول فني و ترافيكي در فلكه ها رعايت شود در حال حاضر اكثر فلكه هاي درون شهري به دليل سياست هاي آشفته ترافيكي خاصيت توزيع شتاب ناك خودرو ها را از دست داده اند.فلكه ها كه در حقيقت براي به فرا موشي سپردن چراغهاي راهنمايي در تقاطع ها خلق شده اند اينك بر گونه هاي خود رد چراغ هاي سبز و قرمز و زرد را نيز شاهدند.بطور مثال ميدان باهنر چند سال پيش!!!
به اعتقاد كارشناسان علوم اجتماعي ومردم شناسي داشتن فضا هاي شهري براي خلق برخورد هاي انساني يكي از حقوق شهروندان تلقي مي شود.حقي كه امروز شهروندان يزدي از آن محروم هستند.از طرفي نفوذ عنصر پياده به فضاي فلكه ها كار را بر پياده و سواره ها نيز مشكل كرده است . چه آن كه مي بينيم تجمع شهروندان يزدي در فلكه بزرگ امام حسين (ع) تا چه حد مخاطره آميز بود.گهگاه شاهد كشته و مجروح شدن همشهريانمان در اين فلكه بوده ايم.که البته با تغییرات انجام شده به فلکه با زیر گذر تبدیل شده و قدری از تجمع مردم در داخل آن کاسته شده است.
لمس عيني تفاوت هاي ميان ميدان و فلكه ما را به پاسخ پرسش اوليه اين مقاله نزديك تر مي كند .به واقع يزد داراي چند ميدان است ؟
براساس تعاريف انجام شده به صراحت مي توان گفت يزد در گستره وسيع شهري فقط دو ميدان دارد . ميدان هايي كه آن هم ازگذشتگان به ما رسيده است.ميدان شهدا(امير چقماق) وميدان خان اين باور كه ميدان حتما بايستي دايره باشد به دليل عدم تفكيك ميان مفهوم ميدان وفلكه است. ميدان امير چقماق وميدان خان در طول تاريخ وتا امروز مهم ترين محل تجمع مردم بوده ومجمو عه اي از ساختمانهاي مهم عمومي مثل :حمام عمومي .حسينيه.مسجد . بازارچه وگاراژ هاي مسافر بري .بانك و... آن را در بر گرفته بودند.
و اگر كمي به عقب برگرديم مي بينيم پيشينيان ما در گفتار اين مطلب را رعايت ميكردند و فلكه شهيد بهشتي را به نام فلكه و ميدان خان را به نام ميدان تلفظ مي كردند .
ممنون از مهندس ارکیده عزیزم،
در ادامه تفاوت میدان و فلکه:

در گذشته در ایران هر شهر یك میدان داشته كه عناصر موجود در آن متاثر از عناصر میادین یونان بوده است. در میادین ساخته شده در شهرهای یونان تالار شهر یاثنا، كلیسا یا معبد بزرگ شهر، بازار یا آكادمی باغ دانش از عناصر یك میدان بوده كه در ایران نیز كاخ شاهی، مسجد و بازار از عناصر ساخته شده در اطراف میدان بوده كه در نقش جهان اصفهان وجود این عناصر به خوبی به چشم می خورد.
همچنین در ایران بعد از حضور اتومبیل و طراحی راه ها بر مبنای اتومبیل و قرار دادن كانون هایی غالبا دایره شكل در محل تقاطع ها كه دور زدن وسایل نقلیه را تسریع می كنند میدان می گویند در حالی كه اصطلاح صحیح آن فلكه است و نه میدان كه به آن «round about»می گویند.
فلكه یك فضای بیرونی است كه هم محل گشایش است و هم یك محصوریت محدود دارد حس میدان را به مردم می دهد كه البته غلط هم نیست، چون بخشی از فعالیت های عمومی در این مكان ها صورت می گیرد، مثل میدان فردوسی، انقلاب و امام حسین(ع)، اما نباید فراموش كرد كه تمام محوطه یك میدان باید مورد استفاده قرار گیرد، ولی در فلكه تنها اتومبیل باید حركت كند و از لحاظ ارتباطی بخشی از حواشی آن محل تجمع و ارتباط جمعی است و می تواند تا حدودی نقش میدان را ایفا كند.در كشور ما چون میدان و فضای جمعی وجود ندارد فلكه ها به صورت كاملا نارسا نقش میدان را هم ایفا می كنند، چنانچه در فلكه هایی كه فضای میانی آن جای كافی نداشته باشد، مثل میدان ونك، انقلاب، میدان آزادی، سر پل تجریش، ولیعصر و هفت حوض كه كانون زندگی جمعی مردم هم شد، این اتفاق به چشم دیده می شود. همچنین محوطه میانی میدان ونك محل نمازگذاران، خوابیدن و غذاخوردن و حتی برخی روابط پنهانی است وگوشه های میدان هم هر كدام محل فعالیت های خاص هستند، مثل محل تجمع كارگران ساختمانی، ولی چون مركز آن به صورت فلكه است مشكل دارد و محوطه میانی میدان دایره ای است كه توزیع سفرها را در یك تقاطع مهندسی ترافیك به عهده دارد.از نظر كالبدی ، فیزیكی و هندسی شهری، اكثر میادین امروز تقاطع های ترافیك نسبتا بزرگی هستند.در اروپا وقتی اتومبیل وارد شد ، تقاطع ها ساخته شدند تا میادین از بین نروند.به دلیل نارسایی جامع ساخت و ساز ، طراحی اجرا در عرصه شهری مفاهیم ، كاركرد ، فرم و قابلیت های فضاهای شهری عوض شد ، لذا در ایران میدان تخریب شده و فلكه، میدان شد و در مجموع فضای جمعی به عنوان محفل جمعی تخریب شد.
با تشکر از مهندس ارکیده واسه این تایپیک کاربردی



سال ها قبل در طراحی شهرهای مدرن در غرب برای عبور و مرور وسایل نقلیه موتوری فلکه طراحی شد که بعد ها شهرسازان به معایب آن پی برده و چون فلکه ها عموماً ایجاد گره ترافیکی بسته می کنند از دستور طراحی شبکه های ترافیکی شهری حذف شدند و جای خود را به تقاطع های هندسی و غیر هم سطح دارد. لیکن هنوز در شهرهای ایران فلکه به غلط میدان خوانده می شود و شهرداری ها به اجرای آن علاقه مندانه مبادرت می کنند و خوشحال از اینکه فلکه به زیبایی شهرها می افزاید و در وسط آن می توان تندیسی، آبنمایی و فضای سبزی ایجاد کرد.و اما میدان: توررفتگی یا فرورفتگی یا فضای حاشیه و کناری خیابان ها است که اوقات فراغت و کسب و کار مردم در آن شکل می گیرد و معنا پیدا می کند. به درستی فلکه همان است که بر گرد آن می چرخند و اطلاق لفظ میدان به آن نادرست است اگرچه در وسط آن نیمکت بگذارند و بر فرش سبز چمن و آبنمای آن مردم را دعوت به اقامت کنند که این امر علاوه بر خطرات ناشی از عبور پیاده به داخل فلکه و برخورد با وسایل نقلیه، محیطی پر سروصدا و دارای آلودگی صوتی و هوایی که چندان محیط مناسبی برای سکونت و فراغت و دمی آسودن شهروندان نیست را فراهم می کند.


میدان لفظی است با بار فرهنگی- اجتماعی که در شهرسازی قدیم ایران و سایر کشورها عنصری مطلوب بوده و دارای کارکرد مثبت در مجموعه فضاهای شهری است. مثل میدان های محله های قدیم شهرها که هنوز در تهران و بعضی از شهرها آثاری از آنها باقی است و برخی از آنها زنده اند و دارای عملکرد مطلوب. میدان فضای عقب نشینی مطلوبی است که در حاشیه کوچه و خیابان ها کارکردهای متنوعی داشته و دارد.

این عقب نشینی که ممکن است به دلیل شرایط محیطی به هر شکل هندسی طراحی شود به طور معمول مربع- مستطیل یا بعضاً نیم دایره است که کارکرد تجاری، اوقات فراغت، برگزاری مراسم فرهنگی- مذهبی و مثال آن را دارد و به صورت نقطه یی تماشایی و جذاب برای شهروندان تلقی می شود. شهرداران و طراحان شهری ما با عنایت به تفاوت فاحش بین میدان و فلکه می بایستی با دقت و ذوق و سلیقه هنرمندانه بکوشند تا میدان به عنوان فضای مطلوب شهری در شهرهای ما جایگاه خود را حفظ کند و احیا شود و فلکه از شبکه شریانی ترافیکی شهرها حذف شده و در صورت اجبار و الزام طراحی و اجرای آن به حداقل برسد.
1-نمیشه بگیم که امروزه پارکها جای میدانهای قدیم رو گرفتن؟؟؟
2-توی شهر ما که مر دم به فلکه ،میگن فلکه اما شهرداری اصرار داره که بگن میدان . من توی بعضی از شهرا دیدم که شهرداری هم نوشته فلکه ومن فکر میکردم فرقی نداره...
3-طراحی بعضی از فلکه ها یه جوریه که اگه با هواپیمااز بالا بهشون نگا کنیم میتونیم به زیباییهاشون پی ببریم!!!
ميدان يك فضاي شهري است . يك فضاي ايستا و يك گره ،نه گره ترافيكي و اتومبيلي بلكه يك گره مردمي با مشخصات ،هويت و عملكردهاي خاص خود، مانند ميدان توپخانه كه زماني كاركرد نظامي داشته يا همين ميدان فرحزاد كه توده هاي آن عملكرد اقتصادي و اجتماعي دارد، اصولا در ميدان بحث كنترل ترافيك مطرح نيست.

اگر اين تعريف اصولي ميدان است پس چطور فضاهايي كه وسطشان هم تابلويي همچون مهر تاييد كوبيده شده اين ميدان فلان است ،هيچ يك از اين مشخصه ها را ندارد؟ميدان فرهنگ و بوستان و صنعت كه گره مردمي ندارند و اصولا جداره هاي آن خبري از مراكز فرهنگي و اجتماعي و غيره نيست ،تمامش گره ترافيكي و ماشيني است.پس نام واقعي اين فضاها چيست؟ميدان يا چيز ديگري؟

بهروز جعفري استاد معماري و شهرسازي يكي از دانشگاههاي واقع در سعادت آباد ضمن اين تعريف براي ميدان ،مي گويد اغلب فضاهايي كه ميدان نام گرفته اند نامشان فلكه است.

فلکه

"بهروز جعفري" استاد رشته معماري و شهرسازي كه ساكن شهرك غرب و كارمند وزارت مسكن و شهرسازي است با تعريفي كه ازميدان دارد منظر ديگري مقابلم باز مي كند.

او پيش از اظهار نظر درخصوص وضعيت اين فضاها به تعريف و تفكيك ميدان و فلكه مي پردازد و با اين توضيح كه عملكردهاي ميادين توسط جداره هاي آن مشخص مي شود مي گويد:"به عنوان نمونه ،جداره هاي ميدان فرحزاد عملكرد اقتصادي و اجتماعي دارد و مردم مي توانند نيازها و مايحتاج روزانه خود را از آن محل تهيه كنند بدون اينكه شاهد تلاقي 2 خيابان و گره ترافيكي باشيم اما در فلكه ها مانند فلكه بوستان ما شاهد گره ترافيكي هستيم و هيچ گره اجتماعي ،اقتصادي يا سياسي و مردمي در آن وجود ندارد."

"جعفري" با اين توضيح كه فلكه براي كنترل ترافيك است ادامه مي دهد:"وقتي 2 گذر يا خيابان به هم مي رسند يك گره ترافيكي ايجاد مي شود و كارشناسان براي كنترل اين گره ترافيكي در اين محل يا چراغ هاي زماندار نصب مي كنند تا اتومبيل ها پس از توقف كامل به نوبت ادامه مسير دهند يا اينكه با ايجاد فلكه،بدون توقف و ايست كامل،گره ترافيكي كنترل مي شود، مانند فلكه بوستان و كاج كه اغلب به اشتباه آنها را ميدان مي شناسيم."

اين استاد معماري و شهرسازي كه حتي برخي از فلكه ها را هم فلكه مناسبي نمي داند در خصوص اين نظر هم توضيح مي دهد:" محلي كه ميدان صنعت نام گرفته نه تنها هيچ يك از مشخصه هاي ميدان را ندارد بلكه اگر بخواهيم آنرا فلكه هم نامگذاري كنيم باز هم اشتباه كرده ايم چون اين محل حتي ويژگي هاي يك فلكه مناسب را هم ندارد ،فلكه براي كنترل ترافيك بدون توقف است اما در اين محل مانند تقاطع عمل شده و كنترل ترافيك آن مانند چهار راه ،با چراغ زماندار و توقف كامل خودروها انجام مي شود."

فلکه های بي هويت


از معني و تعريف بگذريم ونگاهي به نام و نماد همين ميادين و در واقع همين فلكه ها بياندازيم. حتما تاييد مي كنيد كه اغلب اين فضاها بيانگر هيچ هويتي نيستند ،نماد مناسبي ندارند و گاها نامشان هم متناسب با محيطشان نيست. به عنوان نمونه وقتي فردي براي اولين باربا نام ميدان صنعت روبرو مي شود گمان مي كند كه اطراف اين ميدان مراكز صنعتي قرار دارد يا چيزي شبيه اين ،اما وقتي اين محل را از نزديك نظاره مي كند با فضاي متفاوتي روبرو مي شود ،جداره اي مسكوني و ايستگاههاي تاكسي و اتوبوس. اگر هم چشمانش در جستجوي هويتي در ميدان بگردد تا حداقل تاريخچه اي يا دليلي از اين نامگذاري را بيابد جز تكه سنگي و پايه مربع شكل فلزي نمي بيند. فلكه فرهنگ هم همينطور، چه نمادي دارد كه بيانگر فرهنگ باشد؟ يا فلكه قيصر امين پوركه فقط اسم اين شاعر برجسته را يدك مي كشد و اگر كسي او را نشناسد نام اين ميدان برايش بي مفهوم است.حتي تنها ميدان واقعي منطقه هم بي هويت است و در نماد آن هيچ نشاني از تاريخ 900 ساله فرحزاد وجود ندارد.

اگرچه ميدانها و فلكه ها بي هويت رها شده اند و توجه جدي هم به اين مسئله نشده و اغلب هم با اين شرايط خوگرفته ايم اما "بهروز جعفري" كه معتقد است اضافه نمودن عنصر هويت به فلكه ها و ميادين ضروري است مي گويد:" شخصيت 2 جنبه دارد،يكي مادي يكي ماهوي ،مادي براساس نمادهايي است كه در ميادين نصب مي شود و ماهوي به خاطر فعاليت هاي اطراف آن ،مانند (فلكه شهرداري سابق) كه اگرچه به نام قيصر امين پورتغيير نام يافته اما به خاطر هويت ماهوي آن كه وجود شهرداري در نزديكي آن است از سالها پيش ميدان شهرداري نام گرفته و اين هويت ماهوي تا سالهاي متمادي نام قديمي آنرا حفظ خواهد كرد".

وي با اين توضيح كه لزوما نبايد نام فلكه ها و ميادين متناسب با فيزيك و محيط آن محل باشد و مي تواند با نام يك شخص شخصيت گيرد خاطرنشان مي كند كه جداره هاي ميادين و فلكه ها بايستي جداره هاي متناسب با سيماي شهري باشد زيرا فضاهاي هنجار،انسانهاي هنجار را پرورش مي دهد و زيبايي يكي از مشخصه هاي فضاهاي هنجار است.

اين استاد دانشگاه نيز همچون كارشناسان بسياري بر تفكيك ميدان از فلكه و بر هويت بخشي فلكه ها و ميادين اصرار دارد.