ایران شهرساز

نسخه‌ی کامل: كوروش كوچك در محاصره آغل گوسفندان و خانه روستاییان
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.



كوروش كوچك در محاصره آغل گوسفندان و خانه روستاییان

حلقه محاصره بر این بنای هخامنشی هرلحظه هم تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود، با این حال میراث فرهنگی استان بوشهر كه وظیفه محافظت از این بنای تاریخی را بر عهده دارد تاكنون اقدام خاصی برای رعایت و حفظ حریم آن نكرده است.
[تصویر:  7694_634707653004910234_l.jpg] صدرا محقق - آرامگاه كوروش كوچك یا گور دختر، فرقی نمی‌كند، سازه‌اش درست مشابه آرامگاه كوروش كبیر است، تماما با سنگ ساخته شده و اندازه‌اش كوچك‌تر از آرامگاه كوروش است اما قدمتش به همان زمان دوران هخامنشیان برمی‌گردد.

این سازه هخامنشی زیبا از معدود بناهایی است كه مشابه آرامگاه كوروش بزرگ در پاسارگاد ساخته شده. دكتر شاپور شهبازی از باستان‌شناسان بزرگ كشور معتقد بود این آرامگاه به كوروش كوچك تعلق دارد. بومیان و روستاییان اطراف اما آن را به نام گور دختر می‌شناسند. گور دختر در سال 1376 با شماره 1897 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

از سویی بر اساس قانون هرگونه دخل و تصرف در حریم آثار ثبت‌شده در این فهرست تا شعاع صدمتری جرم محسوب می‌شود. این قانون اما برای گور دختر معنای خاصی ندارد، چرا كه خانه‌ها و تجهیزات روستاییان در دشت «میانكوهی پشت پَر» در تنگ ارم بوشهر لحظه به لحظه عرصه را بر بنای «گور دختر» یا آن‌گونه كه برخی باستان‌شناسان معتقدند آرامگاه «كوروش كوچك» تنگ كرده و حریم قانونی این بنا در محاصره ساخت و ساز قرار گرفته است به گونه‌ای كه روستاییان منطقه، اطراف این آرامگاه به ساخت و ساز خانه برای خود و آغل برای گوسفندان‌شان اقدام كرده‌اند.

حلقه محاصره تنگ‌تر می‌شود
حلقه محاصره بر این بنای هخامنشی هرلحظه هم تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود، با این حال میراث فرهنگی استان بوشهر كه وظیفه محافظت از این بنای تاریخی را بر عهده دارد تاكنون اقدام خاصی برای رعایت و حفظ حریم آن نكرده است.

در عوض گفته می‌شود روستاییانی كه خانه‌هایشان را در همسایگی این بنا برپا كرده‌اند و لحظه به لحظه متر به متر به آن نزدیك‌تر می‌شوند خود وظیفه حفاظت از آن را بر عهده دارند. البته آن‌گونه كه شاهدان عینی این آرامگاه هخامنشی به شرق گفته‌اند حساسیت این روستاییان برای نگهداری از این بنا به ویژه در شرایطی كه میل بیمارگونه‌ای در برخی از هموطنان برای تخریب و غارت آثار تاریخی شایع شده، در نوع خود مثال‌زدنی است.

با این همه اما طبیعتا شیوه محافظت افراد روستایی منطبق بر اصول كارشناسی و علمی محافظت از آثار تاریخی نیست، نشان به آن نشان كه در این میان رعایت حریم منظری اثر به هیچ‌وجه جدی گرفته نشده است. هم‌اكنون خانه‌های روستاییان پشت پَر در تنگ ارم بوشهر به چندمتری این بنای زیبای بازمانده از عهد هخامنشیان رسیده و اگر وضع بر همین منوال ادامه یابد بعید نیست چندی دیگر آرامگاه كوروش كوچك در میان انبوهی از خانه‌های روستایی ناپدید شود.
دشتی که روستا شد
این دشت تا حدود 20 سال قبل كاملا خالی از سكنه بود و تنها در فصل‌های گرم سال میزبان عشایری بود كه برای گذران تابستان‌های گرم جنوب به این منطقه كوچ می‌كردند، با گذشت زمان و رخ بر بستن فرهنگ كوچ و كوچروی، عشایر یك‌جانشین شدند و چه جایی بهتر از این دشت زیبا و خوش‌آب و هوا. پس از استقرار و اسكان بی‌ضابطه عشایر و كوبیده شدن اولین كلنگی كه با نیت ساخت خانه در این تنگه بر زمین خورد خدمات‌رسانی از جمله برق و آب به این روستا آغاز شد و همین مساله روز به روز بر جمیعت روستا اضافه كرد. در این میان اما اداره میراث فرهنگی استان بوشهر كه از وجود این آرامگاه در دل این دشت مطلع بود اقدام خاصی برای محافظت از حریم اثر در برابر میل خانه‌سازی روستاییان نكرد.

جالب آنكه در مسابقه تنگ كردن و تجاوز به عرصه این بنای تاریخی پیش از آنكه روستاییان خانه‌های خود را به 200متری آن نزدیك كنند این اداره برق منطقه بود كه چند سال پیش با به زمین نشاندن تیرهای چراغ برق در فاصله چهارمتری بنا مقام نخست را در برهم‌زدن حریم این بنا به خود اختصاص داد و البته هیچ تذكری نیز از سوی هیچ مرجعی دریافت نكرد.

می‌توان گفت افزایش ساخت و ساز در اطراف گور دختر تنها نتیجه بی‌توجهی به این محوطه و عدم نظارت بر وضعیت آن است زیرا برای جلوگیری از تجاوز به حریم آن در دشت وسیعی كه می‌توان به راحتی ساخت و ساز روستاییان در آن را به هر سمتی سوق داد كار سخت و ناممكنی نیست. اما این كار صورت نگرفت تا همسایگان محلی گور دختر هر روز به آن نزدیك‌تر شوند.

وقتی گور دختر كشف شد
براساس منابع موجود گور دختر را ابتدا یك باستان‌شناس بلژیكی به نام «لویی واندنبرگ» در سال 1339 خورشیدی كشف كرد. واندنبرگ خود معتقد بود گوردختر قبر «چیش پیش» یا كوروش اول (جد كوروش كبیر) است اما گمانه‌ها در مورد این بنا فراوان است. وجود آرامگاه «ماندانا» مادر كوروش و «آتش سا» دختر كوروش برخی دیگر از گمانه‌ها درباره این بنا هستند.

معماری بنای گور دختر درست مشابه آرامگاه كوروش در پاسارگاد اما در مقیاسی كوچك‌تر است. كل بنا از ‌‌٢٤ قطعه سنگ در ابعاد مختلف ساخته و به‌وسیله بست‌های دم چلچله‌ای به یكدیگر متصل شده‌اند. در ساخت این بنا مانند دیگر سازه‌های ساخته‌شده توسط معماران هخامنشی هیچ‌گونه ملاتی به كار نرفته است. بر بالای این مقبره قسمتی فرورفتگی شبیه به یك قاب وجود دارد كه احتمالا جایگاه قرار گرفتن كتیبه‌ای مربوط به آن بوده است. ارتفاع واقعی بنا چهار متر‌و‌نیم است و در درون اتاقك بنا حوضچه كوچكی وجود دارد.
مرمت اصولی
خوشبختانه گور دختر در اوایل دهه 80 از سوی یك تیم مرمت آثار تاریخی به سرپرستی «حسن راهساز» به صورتی ویژه مرمت و احیا شد كه بنا به گفته كارشناسان این پروژه از جمله كارهای موفق این تیم مرمت بوده است. مرمت‌گران گور دختر برای مرمت و احیای آن تمام 24 قطعه سنگ بنا را پیاده كرده و برخی قطعات آن را كه دچار رانش و جابه‌جایی یا ناپدید شده بودند اصلاح یا با قطعات جدید سنگ جایگزین كردند. بر اساس اصول كارشناسی باید در مرمت بناهای باستانی تفاوت قطعات جدید با قطعات اصلی بنا معلوم باشد كه این اصل در مرمت بنای گور دختر به خوبی از سوی تیم مرمت رعایت شده بود. پیش از شروع كار یك مستند‌نگاری كامل نیز از همه اجزای بنا صورت گرفت و پس از آن كار مرمت آغاز شد كه نتیجه خوبی نیز در پی داشت.

کوروش کوچک تنها نیست
با توجه به احیای گور دختر در آن زمان و وجود آثار تاریخی در محوطه اطراف مسوولان ذی‌ربط می‌توانستند در صورت استفاده درست از ظرفیت‌های این محوطه پراهمیت تاریخی آن را در فهرست آثار جهانی یونسكو به ثبت برسانند اما تاكنون این مساله تحقق نیافته و با توجه به شرایط جدید و تجاوزهای صورت‌گرفته به حریم گوردختر باید خیال ثبت جهانی آن را از سر بیرون كرد.

سازه بنای تاریخی گور دختر به دلیل شباهت به آرامگاه كوروش بزرگ هخامنشی به آرامگاه كوروش كوچك معروف است. این آرامگاه سنگی در سال 1376 با شماره 1897 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

البته هخامنشیان در برازجان تنها گور دختر را از خود به یادگار نگذاشته‌اند و علاوه بر آن «چرخاب» متعلق به كوروش در یك‌كیلومتری جنوب غرب برازجان و كاخ «سنگ سیاه» و كاخ «بردك سیاه» در دشتستان نیز بناهایی مربوط به این دوره از تاریخ در این سرزمین هستند. اما گور دختر در مقایسه با این سه كاخ تنها بنایی است كه همچنان سرپا مانده است. مجدالدین رحیمی كارشناس میراث فرهنگی و رشته مرمت و احیای بناها و بافت‌های تاریخی در این‌باره به خبرگزاری میراث می‌گوید: «بنیاد مسكن استان بدون توجه به این دشت تاریخی اجازه توسعه و رشد این آبادی را صادر كرده است، مدرسه‌سازی و جاده‌سازی و دیگر زیرساخت‌های لازم در این دشت احداث شده و همین امر موجب آن شده دشتی كه تا 20 سال پیش خالی از سكنه بود آرام آرام در حال تبدیل شدن به روستایی پرجمعیت است.»

وی می‌افزاید: «در یكی از همین اقدام‌ها در فاصله پنج متری پشت بنای گور دختر یك تیر چراغ برق نصب شده، در حالی كه براساس قانون هرگونه ساخت و ساز و احداث بنا و اثر جدید در حریم آثار تاریخی ثبت ملی ممنوع است. در اقدامی دیگر متاسفانه اداره میراث فرهنگی بوشهر فردی را كه در نزدیكی و فاصله 20متری بنا اقدام به ساخت خانه و آغل گوسفندان كرده است برای محافظت از بنا استخدام كرد. در حالی كه ساخت و سازهای انجام‌شده بیشترین آسیب‌ها را به حریم منظری بنا وارد كرده است.»

بنا بر گفته رحیمی دشت محل واقع شدن بنای گور دختر در دوره ساسانیان به یك شهر تبدیل شد كه به شهر تاریخی «قندگیان» معروف است، علاوه بر این باستان‌شناسان بزرگی مانند ریچارد فرای نیز در باب اهمیت‌های این دشت و این آرامگاه مقالاتی نوشته‌اند. در همین حال هر روز بر جمعیت این روستای كوچك افزوده شده و میزان ساخت و سازها در آن نیز بیشتر می‌شود. به نظر می‌رسد اگر اداره میراث بوشهر برای رعایت قوانین مربوط به آثار واردشده در فهرست ثبت ملی پافشاری نكند به زودی ساخت‌وسازها تا دیوار به دیوار این بنا نیز خواهد رسید.

آرامگاه هخامنشی بدون محافظ
بر اساس مشاهدات گردشگران نوروزی امسال كه سختی سفر به این منطقه و دیدن این اثر تاریخی را به خود هموار كرده‌اند وضعیت گور دختر به نسبت سال‌های قبل هم بدتر شده است. در همین رابطه فرید ثانی عكاس و وبلاگ‌نویس كه چندی پیش برای دیدن گور دختر رفته بود در این‌باره گفته است: در كشورهای همسایه و برخی از كشورهای در حال توسعه كه به‌دنبال نمایش قدمت و تمدن خود هستند، شاید اگر كلبه خرابه‌ای با 200سال قدمت پیدا كنند آن را هم تبدیل به یك مكان گردشگری و شناسنامه قدمت آن سرزمین بكنند، اما در جنوب ایران در مرز استان‌های فارس و بوشهر و اطراف شهرستان تنگ ارم، مقبره‌ای وجود دارد به اسم گور دختر منتسب به خواهر بزرگ یا مادر كوروش بزرگ. مسلما قدمت این بنا حدود 2500 سال است، با این حال اما پیدا كردن این مقبره باستانی بسیار سخت است! زیرا این مقبره در یك روستای كوچك میان خانه‌های روستایی و بدون هیچ‌گونه محافظتی رها شده و هیچ‌گونه حصار، دورچین، جدول یا حتی سیم‌خاردار هم اطراف آن نیست. شما می‌توانید با خودرو خود تا كنار آن بروید یا اگر دقت نكنید به آن برخورد كنید چون چراغی هم برای روشنایی آن وجود ندارد. تیر برق روستا در سه‌متری آن فرو رفته و اصلا انگار كه این بنا وجود ندارد.

این وبلاگ‌نویس می‌افزاید: «شاید بهتر بود اداره میراث فرهنگی استان بوشهر و سازمان میراث فرهنگی گوشه چشمی هم به این مقبره 2500ساله منسوب به خانواده بنیان‌گذار كشور ایران می‌كرد تا هم رسالت اصلی خود (حفظ میراث فرهنگی) را انجام داده باشد هم به توسعه گردشگری آن محل كمكی كرده باشد. البته اگر قرار باشد با بدسلیقگی دور آن دیوار زشتی بكشند و منظره آن را هم خراب كنند و با جذب مردم زباله اطراف آن بریزند، بهتر است اصلا كاری نكنند ولی این شرایط برای من به عنوان یك عكاس اصلا بد نشد زیرا طبق قانونی عجیب، ماموران میراث فرهنگی با دیدن دوربین مقداری بزرگ‌تر از كف دست، مزاحم عكاس شده و عكاسی را از بناهای تحت پوشش میراث ممنوع اعلام می‌كنند! اما در این محل هیچ‌كس نبود و من به‌راحتی از مقبره عكاسی كردم، شاید خدای نكرده فردا در تاریكی شب كامیونی به این مقبره برخورد كرد و عكس‌های من آخرین عكس‌های ثبت‌شده از این بنا بودند.» تاكنون توجه به آرامگاه كوروش كوچك آن‌گونه كه شایسته است نه در میان متولیان سازمان میراث فرهنگی كشور و نه در رسانه‌ها مورد توجه قرار نگرفته است، با این حال این بنای تاریخی و ارزشمند در دل دشت «میانكوهی پشت پَر» در تنگ ارم بوشهر در خلال بی‌توجهی‌ها در حلقه خانه روستاییانی كه همسایه‌اش شده‌اند روزگار می‌گذراند. تنها هرازگاهی گردشگران و علاقه‌مندانی كه به سختی و مشقت به این منطقه می‌رسند و از مشكلات و آسیب‌هایی كه آن را تهدید می‌كند، عكسی تهیه و منتشر می‌كنند تا شاید حساسیتی را در كسی‌ برانگیزند.

البته این وبلاگ‌نویس كه به تازگی از گوردختر بازدید كرده است نوشته شاید باید خوشحال بود كه هنوز متولیان امور میراث كشور برای ساماندهی این اثر تاریخی دست به كار نشده‌اند، چرا كه تجربه ثابت كرده در پاره‌ای مواقع گذاشتن آثار تاریخی به حال خود و دست طبیعت بهتر و مفید‌تر از سپردن آنها به دست پروژه‌های مرمتی و حفاظتی غیركارشناسی و غیراصولی باشد.