مديريت شهري تا آغاز مشروطيت - نسخهی قابل چاپ +- ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com) +-- انجمن: چیدمان جدید ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1592) +--- انجمن: دانلودهای شهرسازی و معماری(عضویت طلایی) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1728) +---- انجمن: مقالات فارسی (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1730) +----- انجمن: سایر مقالات (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1617) +----- موضوع: مديريت شهري تا آغاز مشروطيت (/showthread.php?tid=10404) |
مديريت شهري تا آغاز مشروطيت - aramo - ۱۳۹۱-۲-۲۹ مديريت شهري تا آغاز مشروطيت ساز و كار مديريت شهرداري چه نقشي در مديريت شهرها دارد؟ به طور كلي مديريت شهر به عنوان زيرمجموعهاي از حكومت محلي تعريف شده و "شهرداري" خوانده ميشود. بديهي است كه مشخصات و ساختار شهرداري در كشورها متفاوت است و هر جامعهاي با توجه به ساختار اقتصادي ، اجتماعي و سياسي خود تعريف يا تلقي خاصي از مديريت شهري دارد. بررسي درمورد شيوه مديريت شهري در گذشته به سبب نبود اطلاعات عمدتا مبتني بر حدس و گمان بود اما برخي شواهد از چنان قوتي برخوردار است كه وجود نوعي تشكيلات منسجم مديريتي را درگذشته غيرقابل انكار ميسازد. شهرهاي ايلام ، هگمتانه ، شوش و پاسارگاد نميتوانستهاند بدون وجود سازماني ، بدانگونه توسعه يابند يا بدون قدرتي متمركز با چنان نظم و ترتيبي حفظ و نگهداري شوند. كاوشهاي به عمل آمده در محوطه تاريخي و باستاني شهر سوخته از چنان سطحي از فنآوري در به نظم درآوردن عرصههاي شهري خبر مي دهد كه در صورت نبود نوعي مديريت واحد و استادانه در امور شهر قطعا پديد نميآمد. احمد اشرف شهرنشيني در دوران باستان را به سه دوره تقسيم كرده است ابتدا پيدايش شهرها و رشد آرام شهرنشيني ، مرحله بعد تجربه بزرگ تاريخي بنيانگذاري شهرهاي خودفرمان كه به سبك شهرهاي يوناني اداره مي شد و نشانگر رشد شتابان شهرنشيني در عهد سلوكيان و پارتيان است . دوره سوم دوره درآمدن شهرهاي يوناني وار به زيرفرمان دولت مركزي ساساني در زندگي شهر و امور اصناف و بازرگانان و فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي آنها كه اين كار استقلال نهادهاي مديريت شهرها را منتفي ساخت و موجب وابستگي هر چه بيشتر آنها به حكومت مركزي شد. اين دوران را به لحاظ ميزان وابستگي به دولت مركزي ميتوان به دورههاي متفاوتي همچون دوره ماد هخامنشي ، پارتي ، سلوكي و ساساني تقسيم كرد. آنچه مهم به نظر مي رسد وجود نوعي نهاد مديريت در شهرهاي باستاني كشور است . همچنين از آثار تاريخي به جاي مانده ميتوان دريافت كه اين شهرها از نهادهاي قوي و پرتواني درهدايت امور شهرهايشان به حساب ميآمدند. شهر "جي"(محلكنونياصفهان )، دارابگرد ، اردشير خوره يا فيروز آباد امروزي ، ري باستان ،شوش ، پاسارگاد و هگمتانه ،همگي نمونه اي از شهرهاي پررونق و پرجمعيت آن دوران با نهادهاي مديريت قوي مي باشند. شهرنشيني در دوران اسلامي ، نوعي استمرار روند زندگي شهري دوران گذشته محسوب مي شد با اين حال برخي دگرگونيها مربوط به تحول و تغيير شيوه حكومت مركزي از ساسانيان به حاكمان مسلمان مي باشد در واقع در دوره اسلامي سازمانهاي ديني در شالوده زندگي شهري اهميت زيادي پيدا كردند. به نقل از "مقدسي" در دوران اسلامي ؛ شهرها را از حيث اندازه به مصر ، قصبه ، مدينه و قريه ميتوان تقسيم كرد كه بر مبناي وسعت شهرها ،ميزان استقلال و خودمختاريشان كاهش يافته و به حوزهاي بزرگتر وابسته ميگردند. مقدسي ميگويد كه مصر ، سكونتگاهي است كه بايد اميري در راس آن باشد كه دخل و خرج آن پردازد و روستاهاي اطراف را اداره كند و يا درمورد مدينه ميگويد مدينه جايگاهي است كه عدالت درآن اجرا ميشود و مقر دولت يا نمايندگان حكومت است. در دوران اسلامي با نمايانتر شدن نقش دين در شيوههاي مديريتي شهر نيز نقش اين نهاد را به طور قوي ميتوان مشاهده كرد . وجود مسجد براي برگزاري نماز جماعت در روز جمعه در شهرهايي كه از حيث جمعيت از ميزان مناسبي برخوردار بودند رفته رفته اين مكان را در تشكيلات مديريتي شهرداري داراي نقش ويژهاي ساخته است . باتوجه به اين كه صرفا سكونتگاه هائي مقام "شهر" مييافتند كه داراي مسجد آدينه باشند به نقش اين نهاد در مديريت شهر ميتوان پي برد. در دوران اسلامي اداره امور اداري و سياسي شهرها را به سه وجه سازمانهاي اجتماعي اقتصادي شهر ، امور قضايي و امور انتظامي شهر ميتوان تقسيم كرد كه براي انجام امور هريك ، مقامهايي تعيين مي شد. اداره امور اصناف ، بازرگانان و محلات شهر ابتدا با رييس و بعدها با كلانتر شهر بود . امور قضايي را سه نوع دادگاه حل وفصل ميكرد . محاكم مظالم ،محاكم شرع و محاكم حسبت. اداره امور شهر و انجام امور ان با داروغه و عسسها (پاسبانها ) بود . كلانتر تا حدي وظايف شهردار را بر عهده داشت و داروغه در واقع رييس شهرباني بود و در راس محاكم سه گانه حاكم ، قاضي و محتسب قرار داشتند. اين تركيب در اداره امور كشور تا قرن ششم ادامه داشت تا اين كه يورش مغولها به ايران ؛ كشور را دچار ركودي كرد كه عملاً نشانههايي از آن را ميتوان در امور مديريت شهرها مشاهده كرد. از رونق افتادن كشاورزي و تجارت ، زمينه مالي رونق و اقتدار شهرها و سيستم حمايتكننده مالي اين اقتدار هم از بين رفت و قدرت نهادهاي مديريت شهر با ركود مواجه شد. قرن هفتم با به قدرت رسيدن صفويه و رونق و شتاب در شهرنشيني همراه بود. كه با آرامش عمومي پديدار شد . امكان توليد و داد و ستد گستره در كشور موجب به وجود آمدن شهرهايي آباد و ثروتمند، با جمعيتي فراوان و ساخت و ساز بناها و عمارتهاي باشكوه شد كه لازمه آن سيستم مديريتي لايق و كارآمدبود. طبيعتاً اعتقادات عميق مذهبي رهبران دوران صفويه ،موجب تاثيرپذيري عميق نهادهاي مديريت شهر از باورها و اعتقادات ديني شد. تبريز ، اصفهان ، كاشان ، اردبيل ، يزد ، همدان و بندرعباس نمونههاي بارزي از توان مديريتي شهرها در آن دوران ميباشد. تحولات سياسي كه كشور پس از دوران صفويه تا پايان دوران قاجار از سرگذراند ، دورههايي از فترت و رونق را براي شهرها و نهادهاي مديريتي به ارمغان آورد اما اين مسائل وجود اين نهاد را به خصوص با توجه به شمار شهرهاي كشور و تعداد جمعيتشان آشكار ساخت . در عين حال تاثيرپذيري اين نهاد را از اعتقادات مذهبي و باورهاي ديني ( اسلامي ) نشان داد. در اواخر دوران قاجار و پس ازآن تحول نهادهاي مديريتي شهر ، پذيرش اصول عرفي را به جاي اعتقادات مذهبي و ديني به طور تدريجي ، به عنوان جريان حاكم در مديريت شهرها نشان مي دهد . در سال 1286 با تنظيم قانون شهرداريها و با استفاده از قوانين كشورهاي بلژيك و فرانسه اين دگرگوني از شرع به عرف ، به عنوان نقطه عطف كاملاً مشهود است . |