ایران شهرساز
تداوم فرهنگ و هویت منطقه ای در معماری - نسخه‌ی قابل چاپ

+- ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com)
+-- انجمن: آرشیو ایران شهرساز (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1806)
+--- انجمن: اخبار (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1807)
+---- انجمن: اخبار انجمن معماری (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=106)
+---- موضوع: تداوم فرهنگ و هویت منطقه ای در معماری (/showthread.php?tid=1184)



تداوم فرهنگ و هویت منطقه ای در معماری - ahmad reza zare - ۱۳۸۹-۱۲-۲۴


مقدمه:
معماریِ پیش از صنعتی شدن در هر منطقه­ای توانایی تامین نیازهای مادی و معنوی مردم را از یک خانواده منفرد تا کل اجتماع داشته­است. در سطح مادی، معماری قرن­ها دانش را با بهره­گیری از تزئینات، اقلیم، مصالح ساختمانی و تکنیک­های ساخت و ساز تجسم بخشیده است. در سطح معنوی، فرم بنا حاصل هماهنگی محض با شیوه روزانه زندگی و آیین­های فصلی بوده و به یگانگی آرمان­های اجتماعی- فرهنگی و مذهبی هر فرد و هر اجتماعی می­پرداخته است. جهت نیل به چنین وحدتی و تلفیق نیازهای مادی و معنوی، اهمیت شایسته­ای به طبیعت و قوانین بنیادین آن داده می­شد.
تراکم پلان شهر، ساختمان­هایی با دیوارهای ضخیم طاقچه­دار و تنوعی از عناصر واسطه­ای چون بالکان­ها به یکپارچه­سازی معانی نمادین و اجتماعی می­پرداختند. کاربرد چنین رویکردهای واقع­نگرانه و ارزش­های جهت­دار به جامعه احساس اعتماد به نفس و خودبسندگی می­داد. ملاحظات غیرخودی تحت فشار پذیرفته می­شد و تدریجاً به جهت تسهیل در تداوم شیوه زیست متصور، جذب می­شد. در این فرآیند نقشی که هر فردی از جمله معمار ایفا می­نمود همانند نقش سهام­دار یک بنگاه بود. به همین طریق تمام گونه­های مختلف هنر هند در طول قرن­ها به زایش گویش­های منحصر به فرد بومی و حفظ فرهنگ و حفظ خود پرداخته­اند.

دگردیسی (آشفتگی که امروزه با آن مواجهیم):
در دو سده اخیر متاسفانه مفاهیم و شیوه زیست ما دچار تغییرات قابل توجهی گردیده­است. این تغییرات در ابتدا کشمکش­هایی داخلی بودند، سپس به قواعد خارجی و نابودی هنرهای دستی کوچک مقیاس خانگی منتهی شدند که الگوی طبیعی جامعه را متاثر ساخت. سپس تاکید بر صنعتی شدن، ابداع مصالح جدید و آرزوی "مدرن شدن" به گوناگونی الگوهای ساختمانی و طرح­های اجتماعی- شهری سرعت بخشید. عامل آزار دهنده دیگر تکنولوژی پیشرفته صنایع در کلان شهرها و نادیده انگاشتن صنایع خانگی در نواحی روستایی است. هماهنگی شهر- روستا و استقلال آنها در این فرآیند شکسته شده­است. بدین ترتیب ما در "جوی متناقض" زندگی می­کنیم چرا که به آنچه داشته­ایم علاقه­مندیم با این حال هنوز به خوبی نمی­دانیم چگونه به بهبود وضعیت کنونی و تضمین آینده­ای بهتر دست یابیم. در نتیجه به تلاش­هایی سطحی دست می­زنیم.
در برابر راه حل­های سنتی که به منابع و اقلیم محلی پاسخگو بودند، طراحان تکنیک­ها و فرم­هایی را که توسط تکنولوژی جدید تکثیر می­شد ترجیح می­دادند. آپارتمان­های بتنی داغ و فاقد جنبه­های شخصی مانند کندوهای زنبور و در مکان­هایی منزوی که با فضاهای عمومی نامناسب از یکدیگر جدا می­شدند به فروپاشی اجتماعی و واپاشی محیطی منتهی گردیدند. در برنامه­ریزی زیستگاه­ها نیز مسیر مشابهی دنبال گردید. در مقابل کاربری مختلط زمین که به تشویق گونه­های متنوع اقتصادی می­انجامد، نواحی با کاربری واحد خلق گردید. این شرایط با برنامه­های نامربوط آموزشی دانشگاهی و کمبود رهبری تخصصی پیوند یافته و به توسعه صنفی از متخصصان منتهی شد که هدف اصلی آنها پیرامون نیازهای طبقه بساز و بفروش تعریف می­شد. به سبب سفارش­های اغواگرایانه­، متخصصان و موسسات دانشگاهی در حمایت از دستاوردها و شیوه اصلی و پویای فرآیند طراحی در گذشته، دچار ناتوانی­اند و بدون هیچ تردیدی ویژگی­های ظاهری طراحی به عنوان یگانه راه حل ممکن تکرار می­گردد. شوک فرهنگی از این هم قوی­تر است. تضاد میان "کهنه" و "نو" -که بیگانه تلقی می­شود- نمود آشکاری دارد.

تکوین برون رفت (میراث فرهنگی و محیط اجتماعی هند):
در جامعه سنتی هند فرد تنها نیست بلکه عضوی از اجتماع است. ساختمان­ها در انزوا ساخته نمی­شوند بلکه در گروه­هایی متناسب با زیست بوم و در امتزاجی میان سایر بناها، فضاها، فرهنگ و در یک کل یکپارچه قرار داشتند. تا زمانی که این سنت اجتماعی- فرهنگی درک نگردد سازمان بناها، خیابان­ها، فضاها و فرم آنها دیگر نمی­تواند چهارچوب مناسبی برای حیات مطلوب اجتماع باشد. بنابراین ضروری است به هنگام بحث راجع به واژه فرهنگ از محیط فیزیکی نیز سخن به میان آید.
تکامل تدریجی خانه- به عنوان مثال در احمدآباد- می­تواند مثالی از این دست باشد. این فرم در پس قرن­ها سنت نه تنها افراد یک نسل را در اجتماع به یکدیگر می­پیوندد بلکه نسل­های متوالی را نیز به خانه پیوند می­دهد. کشف سریع این موضوع در پلان خانه­ها دشوار است. اما پس از دقیقه­ای تلاش و بررسی روابط موجود در خانه نوعی حس هویت قوی قابل درک است. چنین حسی باید در طراحی محیط­های جدید به یگانگی برسد و برای رسیدن به این مقصود درک الگوهای اجتماعی- فرهنگی ضروری است.
mall">

[تصویر:  Tasvir-01.jpg]
mall">تصویر۱:

mall"> پلان قابل گسترش مسکن اجتماعی آرانیا متناسب با توان اقتصادی مالکان- ایندور هند
mall">mall">(۱۹۸۹، بالکریشنا دوشی)
از یک چاه ساده آب در دهکده اغلب به عنوان عنصری حاوی الگوی اجتماعی- فرهنگی یاد می­شود. چاه آب یک سازمان است که اعضای اجتماع را با قدرت به یکدیگر می­پیوندد. چراکه مکانی است که روزانه مردم یکدیگر را ملاقات می­کنند، مشکلاتشان را با هم در میان می­گذارند، اندوه خود را تسلی می­دهند و نوعی احساس توجه اجتماعی می­نمایند. چاه دهکده در طول قرن­ها به عنوان "نهاد اجتماعی" برجسته­ای رشد کرده است. مطالعات جزئی­تر این موضوعات به ما درکی اصیل از نیازهای واقعی اجتماع می­دهد که می­بایست در معماری و طراحی مورد توجه قرار گیرند.
بنابراین نهادها به یکی از عناصر ابتدایی طراحی در خلق محیط تبدیل می­شوند. نهادهای مذهبی بویژه معابد، قرن­ها اجتماع را به شدت تحت تاثیر قرار داده­است. شهر- معابد فراوانی در هند وجود دارند که به دلیل فراهم آوردن ثبات فرهنگی، شغلی و هدایتی توسط الگوهای رفتاری­شان قرن­ها به حیات خود ادامه داده­اند.
درک اینکه چرا فرهنگ هند پس از قرن­ها هنوز به حیات خود ادامه می­دهد جالب توجه است. در طول قرن­ها نهاد­ها به همراه محیط زنده متحول شده­اند و ساختار انعطاف­پذیر گسترده­ای را فراهم نموده­اند که در آن هر فرد این "امکان" را دارد تا به شیوه خود به "تفسیر" بپردازد. تنوع ذاتی جنبه­های زندگی و فعالیت­های خلاق در هند همواره نتایجی "تمام نشدنی" و رو به پیشرفت، همراه با "تغییر و تداوم تدریجی" داشته است. این موضوع ویژگی مهم دیگری است که باید به خاطر داشت.
چنین شیوه­ای در سازماندهی، ساختاربندی و طراحی معماری گذشته هند قابل دریافت است. در معماری هند سازندگان و طراحان به جای توجه صرف به عملکردهای اصلی که بنا باید ایفا نماید به تعداد کثیری از عملکردها توجه داشتند. پلکانی که تنها عمل جابه­جایی را انجام می­دهد، یک پنجره که جهت تامین نور و تهویه را مشخص می­نماید و یا بام که حفاظت از شرایط جوی را میسر می­سازد، اساساً با فرهنگ هند بیگانه­اند. چراکه آنها قادر به تامین نیازهای گوناگون گروه­های متفاوت نیستند. این همان چیزی است که فرهنگ هند با آن رشد یافته و به این طریق است که سرشت هند ساخته شده­است. رشد ساختمان­ها رشدی افزایشی


[i]


نیست بلکه در تعادل با زندگی است. به همین سبب تمام عناصر محیط باید به گونه­ای طراحی شوند تا بتوانند به بیش از یک وضعیت پاسخگو باشند.
mall">
[تصویر:  Tasvir-02.jpg]
mall">تصویر۲:

mall"> نمودی از آینده خیابان پروژه آرانیا که مکان­های مختلفی را جهت بازی جوانان، عبادت و گردهمایی بوجود می­آورد.
این امر یادآور یکی از توصیفات چارلز اِمز


[ii]


در کتاب "لوتا


[iii]


"

ظرف سنتی حمل آب- است. چارلز اِمز با احساس فراوان خود نه تنها شکل و کاربرد ظرف و تمام فرآیند تولید آن را می­بیند بلکه در آن شرایط مختلف استفاده کنندگان را نیز مشاهده می­کند هنگامی که آن را از چشمه یا رودخانه بر روی سر یا کمر و دست حمل می­کنند. او همچنین در آن صدای آب را نیز شنید و از این رو فرم لوتا را باید به عنوان نمود یکی از ضروری­ترین فرآیند­های طراحی دانست که فاقد هرگونه قید زمانی و مکانی است. چگونگی شکل گیری طرح آن و طراح آن مشخص نیست. این حقیقت که لوتا دارای خصوصیات متعددی است به آن در تاریخ طراحی جایگاه بخشیده است. آشکار است که طراحی خوب می­بایست شامل عملکردهای مادی و غیر مادی باشد؛ آنچه لوئی کان از آن به عنوان قابل اندازه­گیری و غیرقابل اندازه­گیری، مادی و معنوی و یا نمادین یاد می­نمود.

جمع­بندی (رهنمون­هایی برای آینده -امکان­ها):
امروزه باید ساختن دنیای جدید با استفاده از تکنولوژی آسان باشد. دنیایی که می­تواند با گذشته به واسطه ساختارهایی مبتنی بر ارزش­های بنیادین و با آینده به سبب تامین سعادت تعداد کثیری از مردم مرتبط گردد. تنها برنامه­هایی موفق خواهند بود که حداقل تردید را نسبت به "ارزش­ها" داشته باشند. رویکرد ما باید برپایه استفاده از زندگی، زمان و فضا به شکلی ثمربخش­تر باشد. بدین ترتیب مساله کمیت که نیاز تعداد زیادی از مردم است با موضوع کیفیت همبند خواهد شد. نتیجه، توسعه ارزشها است. چراکه کیفیت، کمیت را به نمودی از امیال زندگی تبدیل خواهد کرد و به حیطه رقابت تعلق ندارد زیرا "کیفیت زائد نیست بلکه فطرتاً ضروری" است.
برای مدیریت رشد متعادل لازم است مقیاس­های خودبسنده در برخی ویژگی­ها و همزمان وابسته در برخی عملکردها را بشناسیم. می­بایست حداقل با تخمین قریب به یقین مقیاس­های متنوع عملکردها را در مقیاس فردی، خانوادگی و اجتماعی در دهکده­ها، شهرک­ها و شهرها بشناسیم تا شیوه زندگی مردم در ارتباط مناسبی با نیازهای روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه باشد. بدین ترتیب هر فردی که در نهایت اجتماع و شهر را می­سازد گزینه خود را برای کار، استراحت، واکنش و خلاقیت دارد. کیفیت که به طور طبیعی در زمان پدیدار می­شود، کل فرآیند را می­سازد و با این اعتقاد تغذیه می­گردد. این موضوع باید بنیان برنامه­ریزی و معماری باشد. همان چیزی که به آن فرهنگ و "نهادهای بشری" -که ساختارهای پیرامون آن هستند- می­گوییم و مردم به جمع شدن در اطراف آن علاقه­مندند. ما باید در پی "کاتالیزورهای فرهنگی" خود باشیم که به نهادهای مردمی تبدیل می­شوند و به زندگی معنا می­بخشند. در برنامه­ریزی و در بیان معمارانه این همان هدفی است که در جستجوی آن و در پی ساختن آن هستیم.