ایران شهرساز
یک شعر جالب عمرانی ! ( کسی شعر معماری نداره؟) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com)
+-- انجمن: چیدمان جدید ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1592)
+--- انجمن: تالارهای گفتمان و مشاوره (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1804)
+---- انجمن: تالار گفتمان معماری (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=122)
+---- موضوع: یک شعر جالب عمرانی ! ( کسی شعر معماری نداره؟) (/showthread.php?tid=15394)



یک شعر جالب عمرانی ! ( کسی شعر معماری نداره؟) - rahnamayan - ۱۳۹۱-۱۰-۲۷

یک شعر جالب عمرانی ! ( کسی شعر معماری نداره؟)
[font=Tahoma] یاد دارم که شبی در دل دال *** بین فولاد و بتن گشت جدال [/font]
[font=Tahoma] هر دو از خستگی و کار زیاد *** بر فلک برده دو صد ناله و داد [/font]
[font=Tahoma] بتنش گفت به صد خشم و خروش *** ای تو زنازکی همچون دم موش [/font]
[font=Tahoma] با چنین هیکل نازک که تراست *** طاقت و تاب فشاریت کجاست [/font]
[font=Tahoma] جمله نیروی فشاری به من است *** زان مرا مانده و افسرده تن است [/font]
[font=Tahoma] گفت فولاد که ای یار عزیز *** این چنین سخت تو با من مستیز [/font]
[font=Tahoma] من و تو راحت و آسوده بدیم *** هریکی در طرفی توده بدیم [/font]
[font=Tahoma] روزی آمد بر ما صاحب کار *** با من و با تو چنین کرد قرار [/font]
[font=Tahoma] که بیاییم و به هم در سازیم *** کار او زود به راه اندازیم [/font]
[font=Tahoma] او به ما وعده خوبی‎ها داد *** وعده لطف و نکویی‎ها داد [/font]
[font=Tahoma] گفت جای تو به بالا سازم *** بهرت از چوب متکا سازم [/font]
[font=Tahoma] گرچه اول بنهاد او دو سه بند *** لیک برداشت پس از روزی چند [/font]
[font=Tahoma] زان سپس ما بفتادیم به کار *** من فتادم به کشش تو به فشار [/font]
[font=Tahoma] بین کنون از چه در این حال شدیم *** راست بشنو زمن، اغفال شدیم [/font]

این شعر در سال ۱۳۲۲ به‎وسیله مهندس اصغر جاویدان سروده شده است
(اگه کسی شعر معماری داره بفرسته!)



RE: یک شعر جالب عمرانی ! ( کسی شعر معماری نداره؟) - JAVAD4050 - ۱۳۹۱-۱۰-۲۹

دروصف دانشجویان معماری

بیائیدبازگوییم ای خلایق زترسیم تخیل یاحقایق

بود این رشته بس پرکاروپربار بیرزدگرنمی جان دقایق

چوریزدخون خامه روی هربرگ زهرقطره برویدیک شقایق

بسازیم مازهرفکری بنایی زپایه محکم وبامش زعایق

بیائیدتابه پاداریم رفیقان به همت خانه ای شایسته لایق

ستونش زاهن ویک سقف محکم شویم مابربلایانیک فایق

چوسازیم سرپناهی بهرمردم بگردیم ناجی بشکسته قایق

بنایی داردعمری بس درازا بودبس باشکوه وهست شاهق

زمعماری سخن گفتم همانا بدانیدقدردانشجوی عاشق

بودماراامیدی تاکه روزی شویدیک یک مهندس خوش سلایق

به شعرم می ستایم بس شمارا چوباشدکردنان چون گفت،صادق