ایران شهرساز
محيط كالبدي _ فرهنگي شهر - نسخه‌ی قابل چاپ

+- ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com)
+-- انجمن: چیدمان قدیمی ایران شهرساز (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1591)
+--- انجمن: تالار شهرسازی و معماری و رشته های مرتبط (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=67)
+---- انجمن: کارشناسی ارشد شهرسازی (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1218)
+----- انجمن: برنامه ریزی شهری (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=74)
+------ انجمن: مطالب خواندنی و مفید در حوزه شهرسازی (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=75)
+------ موضوع: محيط كالبدي _ فرهنگي شهر (/showthread.php?tid=289)



محيط كالبدي _ فرهنگي شهر - reza1366 - ۱۳۸۹-۱۲-۹

در داد و ستد مستمر ميان محيط فرهنگي اجتماعي شهرهاي قديمي و فضاي كالبدي آنها به تدريج نوعي از فضاي كالبدي شكل گرفت كه حتي در يك نگاه تصويري روشن از ويژگي هاي فرهنگي ساكنان خود را باز مي نمايد. اين فضا همانند ساكنان خود متأثر و همراه با شرايط اقليمي و محيط طبيعي، هندسه مكاني بي نظيري را شكل مي دهد. در مجموع اين محيط كالبدي با شهروند ارتباطي برقرار مي كند كه صرفا ارتباطي مكانيكي و از جنس رفع نيازهاي فيزيكي نيست. در واقع رابطه اي اجتماعي است كه در عميق ترين ژرفاي انديشه و احساس شهروندان جاي مي گيرد. اين ميراث فرهنگي با جنسيت كالبدي اش هويت خود را همچون ساير ميراث فرهنگي (دين، زبان، هنر، آداب و رسوم) در طول سال ها در عرصه شهر به نسل بعدي منتقل مي كند و از آنان مي ستاند تا كماكان به نسل هاي بعد آن را منتقل كند .

از ديروز تا امروز

در پيگيري اين روند و در سير تاريخي به لحظه هايي از زمان مي رسيم كه زندگي شهر دستخوش تغييرات عمده اي شده است. نظم و توازن ارگانيك از ميان رفته و هجوم فناوري در ناسازگاري مطلق با محيط عمومي شهر، شعور ذاتي آن را مختل كرده است. در اين ميان هيچ كدام از عرصه و محيط هاي شهري نقش واقعي خود را نخواهند داشت. فضاي فرهنگي شهر، آشفته و متفاوت است يا در بروز خارجي خود اين تفاوت را نشان مي دهد. شهر باز هم متحرك است اما پويا نيست و توسعه مي يابد اما اين توسعه نيز پايدار نيست و در اين ميان آسيب پذيرترين محيط ها، محيط كالبدي و فرهنگي شهر است. در اين آشفته بازار ما نيز از راه دلسوزي با تقليل معنايي اين محيط آن را آسيب پذيرتر كرده ايم. با اطلاق واژه بافت تاريخي به محيط كالبدي فرهنگي شهر در نخستين گام همراهي، محيط طبيعي را از او سلب كرده ايم.

در اين صورت بدون در نظر گرفتن هيچ گونه بار معنايي براي محيط طبيعي و همدست با فناوري روزآمد، مجاز به تعرض و تخريب او هستيم. مناظر طبيعي كه پيش از اين در همراهي با عرصه مصنوع شهر، ارزش هاي فرهنگي را مي ساخت امروز به تنهايي به عرصه اي در انتظار فتح تبديل شده است.

بنابراين در حقيقت آنچه امروز تحت عنوان بافت تاريخي شهرها، دلسوزانه در پي حفظ آن هستيم، تقليل يافتن موجوديت و ميراثي با ارزش است و اگر امروز استدلال، ابزار و خواست ما براي نگهداري و تضمين زندگي در آن كافي نيست، شايد عمده ترين دليل همين تقليل معناست.

با تبديل هويت فرهنگي شهرها به اندامي صرفا تاريخي به سختي مي توان دلايل كافي براي حفاظت آن در برابر روند مهاجم ساير اندام هاي شهري يافت. اين در حالي است كه ارزش هاي والاي فرهنگي موجود در اين عرصه ايفاي نقشي سازنده را در تبيين هويت شهر براي او الزامي مي سازد. واقعيت اين است كه اين عرصه پيش از آن كه فضايي براي تماشا و بازديد باشد، فضايي براي بودن، زيستن و شدن است. تنها از اين طريق است كه اين محيط قادر خواهد بود نهفته هاي فرهنگي خود را براي ما باز گويد و تاثير خود را بر جاي گذارد.

به نظر مي رسد كه براي باز زنده سازي اين محيط در نخستين گام بايد از زنداني كردن اين بافت در حصار خود و قطع ارتباط آن با بستر طبيعي و متن زندگي شهر پرهيز كرد. براي حفظ اين هويت فرهنگي بايد اين بافت در تعامل با محيط طبيعي شهر هماهنگ شود. از اين طريق نگاه ما نيز به محيط طبيعي شهر صرفا معطوف به شرايط زيست محيطي نخواهد بود و ايجاد شرايط زندگي و بودن به هنجار ساليان دور براي اين محيط صرفا اهداف زيست محيطي را دنبال نمي كند. بلكه به دنبال احيا و بروز ويژگي هاي نهفته فرهنگي در آن نيز هست.

محيط كالبدي _ فرهنگي در روند بازگشت دوباره به زندگي تغييرات عمده اي در نقش و كاركرد خود خواهد پذيرفت. ولي به محض ورود به عرصه زندگي در صورتي كه براي اين تحرك جديد مسيري هوشمندانه را برگزيده باشيم، كل فضاي شهر از منافع آن منتفع خواهد شد