لوئیس باراگان - نسخهی قابل چاپ +- ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com) +-- انجمن: چیدمان قدیمی ایران شهرساز (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1591) +--- انجمن: تالار شهرسازی و معماری و رشته های مرتبط (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=67) +---- انجمن: کارشناسی ارشد شهرسازی (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1218) +----- انجمن: طراحی شهری (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=70) +------ انجمن: مقالات معماری شهر (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=20) +------ موضوع: لوئیس باراگان (/showthread.php?tid=307) |
لوئیس باراگان - ALI XxX - ۱۳۸۹-۱۲-۹ لوئیس باراگان (به انگلیسی: Luis Barragán) زاده ۹ مارس ۱۹۰۲ معمار برجسته مکزیکی و برنده جایزه پریتزکر ۱۹۸۰ است. او در ۱۹۸۸ درگذشت. لویس باراگان، شاعر رنگها <<خانه من پناهگاه من است احساسیترین بخش معماری من .>> لویس باراگان تولد 1902 گوادالا جارا مکزیک مرگ 1988 مکزیکو مکزیک تحصیلات او در زمینه مهندسی بود اما او معماری خود آموز بود که در 18سالگی، سفرهای زیادی به فرانسه و اسپانیا کرد و بعداً در 1931برای مدتی در پاریس زندگی کردو در این دوره تحت تاثیر سخنرانیهای لوکوربوزیه و نوشتههای معمار منظر فرانسوی Ferdinand Bac قرار گرفت. Ferdinand Bac یک نویسنده و روشنفکر بود که باغها را مکان هایی جادویی می دانست و اعتقاد داشت باغها جاهایی برای آرامش دادن و مسحور کردن بشر هستند.این ایده تاثیر زیادی بر کارهای آینده لویس باراگان گذاشت.بخصوص اینکه نوشتههای Ferdinand Bac بیشتر در مورد اقلیم مدیترانه ای بود اقلیمی مشابه اقلیم زادگاه باراگان. اولین تجربههای معماری او در گوادالا جارا شهر زادگاهش در بین سالهای 1927 تا 1936 اتفاق افتاد . سفرهای او علاقه ای در او به وجود آورد .علاقه به معماری شمال آفریقا و مناطق مدیترانه ای که با معماری مکزیک در ارتباط بود. در بازگشت به وطنش معماری احساسی خود را شروع کرد.او در اواخر دهه 30 به مکزیکو رفت ودر ان سالها خانه هایی به سبک بینالمللی طراحی کردو با این خانهها در مکزیکو مشهور شد.اما در دهه40بود که او به سبک شخصی خودش رسید .از 1943تا 1950 او مشغول طراحی و ساخت باغ Pedregal شد. در همین سالها او با Chucho Reyes آشنا شد. Reyes یک هنر مند خلاق و باستان شناس بود و یک طرفدار دو آتشه فرهنگ و تمدن مکزیک بود.او باعث شد گرایش فرانسوی باراگان در معماری به گرایشهای مکزیکی تبدیل شود و باراگان را به یک معمار ملی بدل کند . کارهای او نمونههای مینیمالیسم در معماری هستند و بافت و رنگی فوق العاده دارند. سطوح خالص، دیوارهایی ساخته شده از خشت، الوار و گچ و یا حتی آب، المانهای ترکیبی او هستند که همه آنها در ارتباط با طبیعت قرار دارند . باراگان خود را یک معمار منظر می نامد و در کتاب معماری معاصر می نویسد : من معتقدم براي خلق يک حس زيبا و تمايل به هنر هاي زيبا و بقيه ارزشهاي معنوي معماران به همان اندازه که ساختمانها را طراحي ميکنند و مي سازند بايد باغهارا طراحي کنند و بسازند. او همچنین میگوید :هر اثر یک معمار که سکوت و آرامش را بیان نکند برای او یک اشتباه است. باراگان یک مرد مذهبی است و کارهایش را می توان اینکونه توصیف کرد استعاره معنی و آرامش. نماز خانه او برای Capuchinas Sacramentariasگواهی است بر این مدعی که همه ویژگیهای بالا را دارد. به خاطر علاقه باراگان به اسب او تعداد زیادی اصطبل وآبشخور و آبراهه... در کارهایش طراحی کرده است که بسیاری از ویژگی کارهای او را اشکار میکند. باباراگان در سخنرانی جایزه پریتکر می گوید : <<این غیر ممکن است که هنر و جلال یک تاریخ را دریابیم بدون پی بردن به معنویت مذهبی و ریشههای اساطیری یک اثر اینها هستند که مارا به جوابهایی برای خلق یک پدیده هنری میرساند . اگر یکی از این دو نبود دیگر اهرام ثلاثه و معماری باستانی مکزیک و معبد یونانی و کلیساهای گوتیک وجود نداشتند . او همچنین میگوید: به نظر میرسد چیزی که امروز در معماری اتفاق میافتد یا منتشر میشود از کلماتی مانند، زیبایی، الهام، جادو، طلسم و دلربایی و همچنین از مفهوم آرامش و سکوت، جذابیت و صمیمیت به دور است . من این را یک اعلام خطر میدانم. من از اینکه ممکن است در بعضی آثارم نتوانسته باشم حق مفاهیمی که در بالا از آنها یاد کردم بجا آورم معذرت می خواهم. انها همیشه نورهای هدایت گر من بوده اند.>> و در پایان سخرانیش در مورد هنر دیدن میگوید: <<چیزی که برای معمارضروریست اینست که بداند چگونه ببیند .منظورم دیدی است که به چهار میخ تحلیلهای منطقی کشیده نشده باشد دیدی آزاد و تازه.>> رنگ ها اخیرا زمانی که بر روی انتخاب رنگها برای یک خانه ویلایی کار می کردم به یاد نظر لویس باراگان افتادم : به آن تصویر نگاه کن آزار دهنده است و نمی توانم معماری مکزیکی را در آن ببینم. بیشتر شاهکارهای معماری در مکزیک ساخته شده است در حالی که از جهت رنگ و مواد نمای مکزیکی به آن اضافه می شود. تصویر فوق نشان دهنده برجهای شهر ماهواره ای در سال 1957 در شهر می باشد. تصویر زیر نشان دهنده استخر خانه گیلاردی سال 1976 و ورودی خانه رادواردو برتولوپز در شهر مکزیک سال 1945 می باشد. جهت مطالعه بیشتر کتاب عکاسی از معماری لویس باراگان نوشته Armando Salas پرتغال در سال1992 نیویورک توصیه می گردد. مادامی که باراگان از رنگ آمیزی ساده استفاده می کرد بایستی به کاربرد و ترکیب رنگ دانه نیز توجه شود. سفارت هلند در اتیوپی توسط معماری هلندی و یک وان کامیون نشان دهنده زیبایی ترکیب مناسب رنگ قرمز سوخته میباشد که انطباق خوبی از محیط دارد. لویس باراگان در سال 1902 میلادی و در گوداجارای مکزیک به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات در رشته مهندسی در سال 1924 او مسافرتهای زیادی به سرتاسر اروپا داشت. ایدههای طرحهای آینده او توسط معماری جنوب اسپانیا و معماری داخلی مدیترانه ای با افرادی چون فردناله وباک و تئوریهای فدریک کیملر و نوشتهها و تئوریهای لوکوربوزیه شکل گرفت. باراگان طرحها ی اولیه اش را به سبک بینالملل طراحی نمود. هرچند در سال 1945 ایدههای او در سال 1945 با توجه به مسافرتهای او به سرتاسر اروپا و بهره گیری از حس منطقه ای مکزیک باعث ایجاد و سبک در طراحی شده است. همچنین باراگون با بهره گیری از هارمونی طبیعت و ترکیب طبیعی توانست طرحهای به یاد ماندنی ارائه نماید. باراگون تلاشهای زیادی جهت خلق صفا و آرامش دوران کودکی خود در معماری منظره ای طراحی نموده است. بر خلاف همکاران معاصر خود او سعی در ایجاد تئوریهای نقاشی و منظره ای که معماری طبق سبک فردریک باک که توجه به باغ و طبیعت محیطی را دارد داشته است. دیوارهای ضخیم و دروازههای کوچک و رنگهای روشن و استفاده از مواد طبیعی باعث ایجاد ترکیب طبیعت او شده است. متعاقبا کارهای او به کارهای شاد از نور روشن و آب باعث موفقیت بیشتر او شده است. باراگون در سال 1988 در حالی که آقای پاسکیول در پروژهٔ بوداج اسپانیا از رنگ دانه قهوه ای با طراوت استفاده نموده است. طراح بزرگ: لویس باراگان لویس باراگان یکی از معماران مکزیکی مطرح در قرن بیستم می باشد. شهرت او از جهت بهره گیری مناسب از روشنایی و رنگ در سبکهای بینالمللی در خلق طراحی نوین مکزیکی می باشد. هرچند غیر منتظره نبود هنگامی که در سال 1975 جهت مشارکت آثار او در استادیو شهر مکزیک برای موزه هنرمدرن در نیویورک دعوت به عمل آمد. از آن پس توجه باراگان برای مشارکت خارج از آثار هنری مکزیک کم رنگ گردید به طوریکه معمولاً دعوتها از او بدون باغ می ماند. زیبایی و اصیل بودن ساختمان و اثرهای باراگان مانند اثر Tlálpan Convent و Torri Satélite در مکزیک او را به افسانه ای در میان پیروانش تبدیل نمود. چند سال بعد از 1973 او برنده جایزه Pritzker که به نوعی جایزه نوبل معماری میباشد نائل گردید. باراگان در حال حاضر به عنوان یکی از معروفترین و مهمترین معماران قرن 20 میباشد طرحهای او بازنگری گردیده و به نوعی طراحی شهری را تحت تاثیر قرار داده است. به عنوان یکی از برندگان موفق جایزه نوبل پس از طراحانی چون Tadao Ando و Frank Gehry از موفقترین افراد در خلق نوعی معماری مدرنیته از ترکیب رنگ و تحرک در معماری اصیل مکزیک شده است. باراگان در شهر Guadalajara مکزیک در سال 1902 متولد شد. به عنوان یک دانشجوی رشته مهندسی او جذب شگفتیهای معماری گردید و هنگامی که در خانواده ثروتمندی که محافظه کار جهت سفر به اروپا فرستاده بوده اند ایدههای معماری نوین مکزیک در او شکل گرفت. در طول سفر او در ساختمان Exposition des Arts پاریس که توسط Art Déco خلق شده بود باراگان تحت تاثیر اثر ایشان قرار گرفت. اما خانه اولی که او طراحی نموده بود به طور اساسی پیرو سبک سنتی بود. اما در سفر بعدی در اوایل 1930 موقعی که او با افراد چون Jose Clemente در نیویورک آشنا گردید. آثار او توسعه یافت . و به سوی طراحی نوین پیش رفت. باراگان سبک بینالمللی را به سبک هیجان انگیز و متحرک و احساسی مکزیکی با افزودن رنگهای روشن و جلوه هایی از طبیعت تبدیل نمود. او زمانی می گفت روشنایی و آب از ترکیبهای مورد علاقه او میباشد و در ترکیب آنها در ساخته هایش تبحر پیدا کرد. (آثار او مانند Folke Egerstrom در سال 1966 نمونه این گفته است) باراگان عاشق سوار و رفتن اسبها بود (اثر او به نام خانه Francisco Gilardi در سال 77-1975 راجع به این قضیه است). باراگان به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر نوشتههای Ferdinand Bac قرار می گرفت بیشتر آثار او در طول سال 1940 شامل طراحی باغ از قبیل Roberto Burle که در معماری برزیل شکل گرفت او نگرش کار با واژههای سر زمینه جهت افزایش شاخ و برگهای معماری مکزیکی را خلق نمود. در سال 1945 با توجه به اعتماد کافی باراگان به طراحی یک زمین در حومه مکزیک خریداری و شروع به ساخت بر اساس طراحی ایده آل خود جهت خانواده شد. با توجه به این که این واقعه مهم طراحی او باعث توفیق او از نظر تجاری گردید لیکن به علت شکل بر سر زمین باراگان به مدت زیادی درگیر رفع این مشکل بود. در سال 1952 باراگان به محل تولد خود برگشت و ضمن بررسی جهت ساخت خانه برای یک دوست به نام دکتر Dr. Arriola دو سال بعد برای او ساخت. بعدها برگزیده کار او به عنوان بازار حاشیه ای گزارش شد. شاهکار دیگر او در سال 1957 بوده که به نام Torri Satélite محموله ای از برجهای رنگی و روشن که در شهر مکزیک می باشد. این پژوهنده برای هر بیننده ای نشان دهنده یک اثر تاریخی میباشد که به نوعی آرامی و آرامش را در بین شهر ترافیک به آنان الهام می دهد. ایدههای طراحی باراگان بیشتر در خانهها و استادیومها ی در محل Francisco Ramirez در شهر مکزیک میباشد که او اغلب وقتها زمان خود را در آنجا سپری می کرد. برنامه کاری او از ساعت هفت صبح با همکارانش شروع و تا ساعت چهار بعد از ظهر طول می کشید و سپس از آن نیز در منزل در میان کتابهای معماری سپری می شد. باراگان در پروژهها و کارهای خود گاهی هفتهها و یا ماهها قبل از اقدام به اجرا به طور کامل در طرح تعمق می نمود. در اینجا بایستی از نمایشگاه MoMA و Pritzker Prize به یاد نمود که در سالهای پایانی عمر باراگان 1988 در شهر مکزیک باعث شد. بیوگرافی 1902 تولد در Guadalajara .(باراگان در خانواده اش در شهر Jalisco پرورش یافت.) 1919 در رشته مهندسی تحصیل نمود و سپس به رشته معماری رو آورد. 1924 مسافرتهای دور اروپا انجام داد و قبل از آن از نمایشگاه پاریس Décoratifs بازدید نمود. 1926 همکاری با معمار Juan Jose در محل زندگی اش و بر روی خانههای خانوادگی. 1931 چندین ماه در نیویورک سپری نمود و در آنجا با هنرمندانی چون José Clemente Orozco و سپس به پاریس برگشت و در آنجا با Le Corbusier و Ferdinand Bac آشنا نمود. 1935 به شهر مکزیک برگشت پس از چهار سال کار و تلاش . 1940 پس از سپری شدن 5 سال باراگان نقشه کشی و طراحی 7 باغ که یکی مربوط به خانه شخصی خود را انجام داد. 1945 گسترش و توسعه کاری در خارج از مکزیک(به طور معمار پیشرفت داشت و لیکن از نظر تجاری و مالی موفق نبود.) 1952 برگشتن بهGuadalajara برای ساخت منزلی برای دوستش بود. 1954 شروع 4 سال فعالیت بر روی پروژه Tlálpan Convent شاهکاری از سنگها و روشنایی ها. 1957 طراحی مجموعه ای از برجها در شهر مکزیک. 1966 شروع پروژه Folke Egerstrom و اسطبل اسبها 1975 پس از دوره بیکاری کتابی نوشته و زندگی و معروفیت بینالمللی باراگان را باعث شد. 1977 نمایشگاه آثار باراگان به نام MoMA در نیویورک 1980 برنده جایزه معتبر معماری Pritzker Prize 1988 فوت باراگان در مکزیک و تدفین وی در Guadalajara . برجهای ماهواره ای نشان اختصاصی معماری مکزیک سمبلی از توسعه شهری بعد از سبک مربوط به تصویر برجهای ماهواره ای میباشد که یکی از وقایع و کارهای تاثیر گذار قرن 20 و در سطح بینالمللی به حساب می آید. Torres de Satélite واقع شده است در میان یکی از خیابانهای شلوغ از پایتخت شهر مکزیک که می توان به عنوان اولین سبک شهر سازی آمریکایی در مکزیک به حساب آورد. در این محل که با سر و صدای ترافیک و شلوغی از جهت باشگاههای بیلیارد زیاد مواجه گردیده است این برجها به مشابه یک جزیره ساکت و آرام و یا به نوعی مانند یک هنر فضایی مناسب که احساس را به میان آشوب و شلوغی دنیای مدرن آورده عمل نموده و به طور دقیق تر طبق نظر مولف اشاره به دو شخصیت مطرح و موثر در معماری مکزیک در قرن 20 می باشد. (لویس باراگان و ماتیاز گوریتز) در ابتدا تصور می شد که این برجها نشانه ای از تاکید قطعی بر آینده مکزیک به عنوان تلاش هایی که در طول جنگ جهانی دوم به ثمر رسیده که به نوعی اشاره به موفقیت مکزیک پس از آن زمان داشته است و به نوعی به عنوان معجزه مکزیک به شمار می آید. گورتیز و باراگان در ابتدا هشت منشور عمودی جهت برجها در نظر گرفته بودند که بعداً به علت مسائل ادراکی و اقتصادی به 5 منشور کاهش یافت که این 5 منشور بیان کننده دستهای زیاد به یک لحظه جهت آرامش در میان آشوب و شلوغی ترافیک یک دست در حال نیایش و یک چشم دوخته به آسمان به سوی بزرگی و عظمت... از فاصله در برجها شبیه بنای بزرگ به نظر می رسند از میان آنها ما می توانیم نتیجه بگیریم که آن یک محلی از معماری احساسی از دیدگاه ماتیاز گورتیز در اصل رنگ هایی که جهت و طرف آسان و نشان از روشنایی می دهند. و در اصل آنها برجهای هستند از منشورها که می توان از آنها نشانه هایی به وجود آورد که چکیده ای از ترکیب اولین یعنی کوچکترین کار در زمینه و مقایس شهری در جهان است برای دیدن برج ها و پلها که از بین پریفریکو می گذرد در شب برج ها واقعا درخشنده و دیدنی هستند. سان کریستوبال لوئیس باراگان 88-1902 مکزیک، مکزیکوسیتی توصیف لوئیس باراگان با لفظ مدرنیست مکزیکی به اندازه کافی دقیق میباشد اما یک کیفیت مهم از کار وی خصوصا کارهای متاخر او را در بر ندارد. او عاشق معماری محلی سرزمین مادری خود بود. معماری با دیوارههای حجیم، پنجرههای کوچک و باغهای پیچیده اما عمیقا تحت تاثیر لوکوربوزیه نیز قرار داشت که کارهایش را در سفری به فرانسه در سال 1932 مورد مطالعه قرار داده بود. این دو گرایش وی به ترتیب در خانه و باغهای شخصی که در گوادلاجاراGuadalajaraدر دهه 1920 مشهود است. این دو گرایش در کارهای او پس از جنگ جهانی دوم در یک سبک شخصی جمع شده است که منتقدین از آن با عباراتی از قبیل ((احساسی)),((سورئال)) (غیر طبیعی و رویایی) و ((افسانه آمیز)) یاد می کنند خانه سان کریستوبال و مزرعه خانواده فوک ایگرستروم (Folke Egerstrom) در حومه شهر مکزیکوسیتی نمونه مناسبی از این سبک است. حتی ترکیب بندی سایت نیز دارای مفاهیم ضمنی سورئال است. منزلگاهی از انسانها در کنار منزلگاهی از اسبها قرار داده شده است. پلانها پژواکی در در یکدیگر ایجاد می کنند چنانکه گویا تفاوتی اساسی میان این دو نوع جاندار وجود ندارد. خانه انسانها ترکیبی از فرمهای مکعبی اندود کاری شده است که با پنجرههای مربعی شکل سوراخ شده و توسط هال ورودی به دو بلوک عمده تقسیم شده است. پلان در داخل ساختمان چندان چشمگیر نیست و توجه اصلی بر ارتباط میان فضاهای نشیمن دارای دید به محدوده اسب سواری در شمال سایت از طریق پنجره ای بزرگ و مرتفع می باشد. اما با یک در منفرد کوچک نیز به پاسیویی مربع شکل که در سه سمت خود با دیوارهای مرتفع پوشیده شده است ارتباط دارد. فضای خارجی میان خانه و جاده با دیوار ساده ممتدی تقسیم بندی شده و تبدیل به باغ در یک سمت و محوطه خدماتی در سمت دیگر گردیده است. یکی ایوان بیرونی مسطح در سمت رو به باغ دیوار محدوده ای سایه دار برای شنا کنندگان در استخر در انتهای جنوبی آن وجود آورده است. در قسمت شمالی سایت که وسیع تر است تقسیم بندی دیوار-ایوان استخر در مقیاسی بزرگ تر برای اسبها نیز تکرار شده است ولی دیوار جدا کننده این بار ردیفی از اصطبلهای پشت به پشت میباشد . ایوان بیرونی دارای سقفی شیب دار است و استخر به صورت نمادین توسط فواره ای که به صورت منحنی از داخل حفره ای در دیواری ضخیم و قرمز رنگ بیرون می آید تعریف شده است. درجه معماری طرح به طور محسوسی افزایش یافته و طرح شبیه صحنه ای برای یک تئاتر شده است. قسمت متناظر خانه در مدل انسانی (جنوب سایت) در ترکیب بندی با یک انبار علوفه اشغال شده است، دیوار حجیم بلند آن با رنگ صورتی تند، هر چیزی به جز عنصری کشاورزی است . این فضا پشت صحنه ای برای مشاهده اسبهای اصیل زیبایی است که به ریل چوبی با اندازه غیر معمول بسته شده اند و در محدوده اسب سواری به صورتی غیر هم محور قرار داده شده اند. دیواری صورتی رنگ، کم ارتفاع تر و با طولی بیشتر از دیوار قبلی، در طول جداره غربی محدوده اسب سواری امتداد یافته و تا خانه و حداقل در کانسپت از میان خانه عبور کرده است . دو بازشو در این دیوار، در مقابل آبگیر اسبها به یک محدوده کوچک تمرین ختم می شوند. باراگان عاشق اسبها بود و اسبها به گونه ای افسانه ای نشان دهنده جنبه هایی از زندگی انسانها برای او بودند. چنین ایده پردازی صریح و بی پرده ای در معماری نادر است . خانه انسانها به رنگ کرم خنثی و منفعل رنگ شده است . و رنگهای قرمز تند و صورتی و ارغوانی برای محدوده حضوراسبها در نظر گرفته شده اند . شاید راهی دیگر برای تفسیر پروژهٔ سان کریستو بال وجود داشته باشد و آن اینکه این اقامتگاه مخصوص دو جاندار (اسب و سوار) برای زندگی در کنار یکدیگر طراحی شده است . جاذبههای شهر مکزیک همسایگی (مجاورت):ماهواره سیودار |