ایران شهرساز
كل و جزء در معماری - نسخه‌ی قابل چاپ

+- ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com)
+-- انجمن: چیدمان جدید ایران شهرساز (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1592)
+--- انجمن: تالارهای گفتمان و مشاوره (رایگان) (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=1804)
+---- انجمن: تالار گفتمان معماری (https://www.iranshahrsaz.com/forumdisplay.php?fid=122)
+---- موضوع: كل و جزء در معماری (/showthread.php?tid=8338)



كل و جزء در معماری - saeiideh - ۱۳۹۰-۱۲-۵

كل و جزء در معماری


در هر سیستم ساختی، یك عنصر هست كه نسبت به بقیه عناصر سیستم حالت مشخص و ممتازی دارد. این عنصر واحد به معنای كل است . در مقابل سایر عناصر كه «كثیر» هستند و معنی جزء دارند. كل كه به واحد بودن شناخته می شود، عامل اتحاد اجزاء و تشكیل سیستم آن، به گونه ای است كه تمام این مجموعه در برابر سایر نظامها، واحد مستقلی را تشكیل می دهد. وظیفه نهایی كل به وحدت رساندن اجزاء است . مانند مغز كه به عنوان عنصر واحد و حاكم عملكرد سیستماتیك و منظم، بدن را هماهنگی و رهبری می كند.
بیان فرق می تواند اساس متدولوژی طراحی معماری قرار گیرد. مصداق این چنین نظری را در قالب هنرهای مختلف و حتی معماری می توان یافت . مفاهیمی چون نقطه عطف یا عنصر حاكم در تركیب، محور اصلی در یك مجموعه معماری و قطب در یك بنای معماری هر كدام نمودهای نیاز یك مفهوم كلی هستند و جزء لاینفك معماری سنتی می باشند.

خصوصی عمومی


دو صفت ویژه دیگر فضا كه رابطه مستقیم با صفات دیگر مانند حركت، نور و صدا را دارند. صفتهای عمومی و خصوصی بودن فضا می باشند. عرصه های خصوصی عمومی در معماری، خود را از طریق شواهد، جلوه گر می كنند كه متشكل از ابعاد، عرصه ها، خصوصیات نور، حركت و صدای مربوط به آنها است . حریم خصوصی بودن یك اتاق خواب، موقوف به سكوت، آرامش، آسایش، و تاریكی نسبی در مقابل فزونی فعالیت، صدا، حركت و روشنایی در یك فضای عمومی است . در زیر این روابط را به شكل نمودار انطباق مفاهیم دیالكتیكی نشان داده ایم .
روشنایی كمتر --------------------------------- روشنایی بیشتر
حركت كمتر --------------------------------- حركت بیشتر
فضای كمتر --------------------------------- فضای بیشتر
خصوصی تر --------------------------------- عمومی تر
مفاهیم فوق در فرهنگ و معماری سنتی به خوبی قابل مشاهده و تفكیك است .







ایستایی و پویایی فضا


حركت و توقف در خلق فضای معماری بخصوص در مسیری كه برای حركت فرد در فضا در نظر گرفته می شود همیشه مورد نظر طراح بوده و او به وسیله ارایه تناسبات و اندازه های خاص، ارایه عنصرهای معرف و ایجاد ریتم به فضا حركت می دهد و در جایی دیگر كه نیازی به مكث و توقف باشد با گشایش در فضا و سایر ابزار، حالت توقف را به شخص القاء می كند. برای مثال یكی از كوچه های بافت قدیمی شهر یزد را می توان بررسی كرد. در مقابل فضای مستطیل شكل كشیده كه در جهت طولش خصوصیت پویایی دارد، ناگهان فضای مربع گشوده می شود كه به فضا خصوصیت ایستا بودن می بخشد.گاهی مورد قرارگیری عملكردهای دیگر در كنار یك فضا قوت بیشتری به ایستا بودن آن فضا می بخشد. این صفت در فضاهای بسته و باز نیز دیده می شود. (شكل شماره 1)طراح در خلق یك فضای پویا یا ایستا عموما از موارد زیر بهره می گیرد:


-تناسبات و ابعاد خاص افقی و عمودی
- ریتم
- عناصر معرف مانند دروازه
- عملكردهای جانبی

كمپوزیسیون


از دیگر خصوصیات و صفتهای معماری سنتی توجه به وزن و تركیب بنا یا به عبارتی «كمپوزیسیون » است . هنگامی كه عناصر كالبدی با هم تركیب شده و مجموعه ای را تشكیل می دهند، لزوم هماهنگی از نظر وحدت شكل وجود دارد، تا مجموعه كه از بناهای مختلف با كاربردهای متفاوت، تشكیل شده بتواند به عنوان واحدی همانند و هماهنگ مطرح شود. چنین تركیبی را تركیب دارای كمپوزیسیون می خوانیم .
در معماری سنتی كمپوزیسیون به صورتی كلاسیك مطرح است و بیشتر در غالب كمپوزیسیون قرینه، محوری و مركزی دیده می شود. البته نمونه های بعد از صفویه در ایران وجود دارد كه معماری (معمولا فضای باز)، دارای كمپوزیسیون كمی آزادتر می باشد. از طرفی یك اصل مهم در كمپوزیسیون مطرح است و آن وجود یك عنصر به عنوان قلب یا قطب(dominant) در یك كمپوزیسیون است كه حاكم بر تمام اجزاء می باشد. طراح برای هدایت شخص در فضای معماری، با ایجاد یك كمپوزیسیون مناسب و با كمك گرفتن از صفات دیگر فضا با القاء بصری، شخص را به طرف مقصد نهایی مجموعه هدایت می كند. قطب، یك فضای معماری است كه معمولا" اصلی ترین و مهم ترین منظور و كاربرد فضایی را دربردارد و عامل اتحاد اجزاء و به وحدت رساندن آنهاست .


تقارن در كمپوزیسیون عموما" در بناهای سنتی دیده می شود. مهم ترین اثر بصری تقارن ایجاد تعادل و توازن در فضا است .
مقیاس و تناسبات


معماری ایرانی همواره بیشترین توجه را به جنبه های مثبت معماری، مقیاس انسانی، تناسبات و.... معطوف می كرده، محاسبات و هندسه چنان پر اهمیت بوده كه فقط معماران طراز اول، دانشمند و مهندس خوانده می شدند، بالاترین وظیفه معمار شناخت تناسبات و ابعاد قسمتهای پر و خالی و تجسم فضایی نیروهای ساكن و جاری در كالبد ساختمان بوده است .
یكی از مهم ترین قسمتهای ایجاد یك فضای كالبدی، سطوح آن است كه تغییرات در اندازه و تناسبات آن، حالات روحی و روانی مختلفی را القاء می كند. از طرفی تناسب اندازه ها با روحیات و حالات انسانها، مسیله مقیاس انسانی را میان می كشد. پس به طور كلی می توان گفت:
1 - منظور از تناسبات، رابطه بین ابعاد مختلف یك فضا یا شی ء ) مستقل از اندازه آن ) است .
2 - منظور از مقیاس، رابطه بین ابعاد یك شی ء یا فضا با اشیاء و فضاهای دیگر می باشد.
3 - چنانچه اندازه یك فضا با پیكر انسان و رفتارهای فیزیكی - روانی او در ارتباط خوب و مطلوب باشد، گفته می شود كه فضا مقیاس انسانی دارد.
با نگرشی تحلیلی بر چند نمونه از بناهای معماری سنتی ایرانی می توان دریافت كه همواره ابعاد و تناسبات یك كالبد، دارای پیمون مشخصی بوده كه از نظر زیبایی شناسی و انطباق با موارد كاربردی (یا به طور كلی فونكسیون ) پاسخ را ارایه داده است .

محصور كردن فضا


كیفیت هر فضایی با هر ابعاد و تناسبی از نظر بصری واجد شرایطی است كه به عكس العملهای احساسات انسانی مربوط است . طراحی یك فضا می تواند چنان آگاهانه صورت پذیرد كه انسان وقتی در آن قرار می گیرد احساس ویژه ای در وی پدید آید. در یك فضای بسته كه به وسیله سطوح مادی پدید می آید تركیب سطوح و میزان محصور بودن فضا از جمله خصوصیات مهم فضا می باشد.
احساس محصور بودن در فضا اساسا" بر رابطه فاصله چشم ناظر از ارتفاع بدنه محصوركننده فضا استوار است . عناصر محصوركننده فضا با توجه به موقعیت و سلیقه طراح انتخاب شده و می توان از آن جمله موارد زیر را نام برد. (شكل 4)
1 - قسمتهای سرپوشیده یك معبر
2 - بدنه فضا
3 - ردیفی از درختان
4 - اختلاف سطح



فضاهای متباین


معماری سنتی دارای گنجینه های گرانبها از فضاهای متباین و متفاوت است . این فضاها بیشترین اثر بصری و احساسیشان، جلوگیری از یكنواختی فضاهای معماری و شهری است . فضاهایی كه از نظر خصوصیت اجزاء و عناصر، دارای تفاوتهای خاصی هستند، فضاهای متباین محسوب می شوند. (شكل 5)
فضاهای متباین در معماری سنتی معمولا" با تغییر در ابعاد فضا (پهن و باریك شدن ) و با ایجاد فضاهای باز و سرپوشیده در امتداد هم مطرح می شوند البته كاربردهای دیگری چون ایجاد سایه برای مقابله با شرایط اقلیمی خاص منطقه نیز در این میان مطرح می شود.
عناصر و عوامل به وجود آورنده در فضای متباین را می توان به صورت زیر تفكیك كرد:
- تغییر در مقیاس دو فضا
- تغییر در نوع فضا
- تغییر در درجه محصور نمودن فضا
- تغییر در عناصر محصوركننده فضا و......


رنگ


رنگ، نقش مؤثری در برقراری حالات مختلف در فضای معماری ایجاد می كند. رنگها بر حسب مقدار، روشنایی و خصوصیت طول موجشان، هماهنگی ها و تضادهای منطقی با یكدیگر می سازند، كه تعیین آن ساده است . برای دریافتن آن به آسانی می توانیم به ترتیب قرار گرفتن رنگها در شكل طیف نور سفید كه نظام طبیعی رنگها را بیان می كند تكیه كرده و بردار روشنایی را بر طیف سفید نور منطبق كنیم . این نور سفیدی كه از مادون قرمز شروع و به ماوراءبنفش ختم می شود در هر دو انتها به خاطر تغییرات طور موج، عملا" به تیرگی می گراید و در وسط طیف كه رنگ زرد قرار دارد شدت روشنایی به حداكثر می رسد. زرد بیشترین مقدار روشنایی و بنفش كمترین مقدار روشنایی را دارد و این دو تقابل های اساسی را در دایره رنگها تشكیل می دهند. به همین ترتیب رنگهای بینابین هم خود به خود هر یك بر حسب ارزش روشنایی شان در دایره رنگها نسبت به یكدیگر مشخص می شوند.
رنگ می تواند بر سطوح معماری با روابط صحیح جا بگیرد و تأثیرات كامل و هماهنگی با سایر صفحات فضا داشته باشد.







نقاط عطف

سیمای شهرهای سنتی ایران عموما دارای عناصر بصری همگن و هماهنگ است كه در آن از نظر بصری عنصر یا عناصری طلب می شوند كه گذشته از كاربردهای روزمره، نشانگر و سمبول آداب و رسوم و اعتقادات مردم می باشند، و به صورت نقطه عطفی در سیمای شهری مطرح شوند. این گونه بناها در كلیه شهرهای سنتی ایران دیده می شوند، كه در اكثر موارد دارای روحیه ای مذهبی یا فرهنگی كه غنی ترین و ریشه دارترین موضوع در فرهنگ ساكنان آن شهرها بوده می باشد، برای مثال می توان منارها و گنبدهای مساجد جامع را به عنوان نقطه عطفی در سیمای شهرهای گذشته مطرح كرد. (شكل شماره 6) نقاط عطف در مقیاسهای مختلف عرضه شده و محدود به مقیاس شهری نیستند. در تقسیمات كوچكتری مانند مركز محله، یك مجموعه معماری و یا حتی یك بنا آورده می شود.
فضاهای معماری پس از آن كه به عنوان بازگو كننده تفكرات و اعتقادات مطرح شد در قالب یك كالبد برای كاربرد یا كاربردهای مشخص مطرح می شود. اصلی در معماری سنتی در رابطه با كاربرد فضاها وجود دارد كه شاید مهم ترین نكته این مبحث باشد و آن چند عملكردی بودن فضاهای معماری سنتی است . چه در معماری فضاهای عمومی و چه در معماری فضاهای خصوصی .
از طرفی می توان این موضوع را در رابطه با عناصر تشكیل دهنده كالبد معماری نیز مطرح كرد. بدین صورت كه كمتر بین عنصر یا جزیی از بنا را در معماری سنتی می توان یافت كه صرفا" یك عملكردی باشد. عموما" عناصر تشكیل دهنده كالبد معماری نه تنها هماهنگكننده نیازهای روحی و بصری فضا هستند بلكه در جوابگویی به شرایط محیطی و شالوده بنا و غیره نیز كاربرد دارند.

مبانی نظری طراحی
در معماری، هر طرح یك سیستم است . با یك دید كلی هر اثر هنری یك سیستم است كه در هماهنگی اجزاء متشكله اش زاده می شود. در هر سیستم عامل، تعیین كننده و شكل دهنده «كل » آن سیستم است . شكل و نظم هر كار معماری نیز به همین ترتیب متكی بر شكل و نظم كل آن است . كل در معماری از طرفی مترادف فرم است و فرم (صفتهای ویژه فضا) عامل قبلی و تعیین كننده برای فونكسیون است . از طرف دیگر «كل » در معماری همان فضای واحد، عمومی و جمعی، با حركت و نوربیشترین است، در نتیجه فرض بر این است كه در معماری، عرصه كلی واحدی، وجود خواهد داشت كه حركات «انسان » و روابط بین فضاهای «جزء» را تعیین و تأمین می كند. به این ترتیب، در هر كار طراحی، ما باید در وحله اول به كل فكر كنیم . برای رسیدن به طرح از طریق یك نظم سیستماتیك، ما باید از كل شروع نماییم . كل در هر طرح عبارت است :
از سیستم حركت و ارتباط فضاها با یكدیگر، به علاوه صفتهای مناسب و هماهنگ شده فضاها.
در حقیقت حركات را نظم دهیم، طرح خود را منظم می شود - نور را نظم دهیم فضا خود منظم می شود - كل را نظم دهیم اجزاء خود منظم می شوند - معماری از میان هماهنگی همه این نظامها به مبانی اصیل خود نایل می گردد.

تشخیص فرم

خصوصیت عملكردی فضا، به دنبال صفتهای فرمال فضا می آیند و وقتی ما اتاق را ساختیم، خود به خود عملكرد را تعیین كرده ایم . بنابراین در معماری، یعنی در ساختن فضاها، ما به منظور دستیابی به فونكسیون باید از فرم شروع كنیم .
فرم یعنی ارزشهای فضا به عنوان «سیمای طبیعی و عینی فضا» می تواند، چیزی قابل تشخیص و اندازه گیری باشد، (دررابطه با نیاز یعنی «فونكسیون » فضا) منتها تشخیص فرم وظیفه مهم معمار است كه از یك طرف صفتهای ویژه فضا را برحسب نظام طبیعی شان هماهنگ كند و از طرف دیگر، نیازهای مشخص هر فضای عملكردی را تشخیص دهد. برای مثال وقتی ارزشهای زیبایی را در قرار دادن یك تختخواب در فضا بدست خواهیم آورد كه فضا با صفتهای ویژه تاریكی، سكوت، سكون و خصوصی بودن (كه صفات ویژه فرمال یك اتاق خواب هستند) همراه باشد.

فهرست منابع
(1) آریان پور. ا. ح . جامعه شناسی هنر - تهران: انجمن كتاب هنرهای زیبا 1354
(2) افشار. ایرج . یادگارهای یزد - تهران: انجمن آثار ملی، 1354.
(3) توسلی . محمود. ساخت معماری در اقلیم گرم و خشك ایران - تهران: دانشكده هنرها. 1353
(4) توسلی . محمود. اصول و روشهای طراحی شهری و فضاهای مسكونی در ایران (جلد اول ) - تهران: وزارت مسكن و شهرسازی . 1365.
جعفری . جعفربن محمد. تاریخ یزد - تهران: بنگاه ترجمه نشر كتاب . 1337.
فلامكی . محمدمنصور. باز زنده سازی بناها و شهرهای تاریخی . تهران: انتشارات دانشگاه تهران . 1365
كاتب . احمدابن حسین . تاریخ یزد - تهران: انتشارات فرهنگ ایران زمین . 1345
كسمایی . مرتضی . اقلیم و معماری - تهران: انتشارات خانه سازی . 1363
كیانی . محمدیوسف. معماری ایران دوره اسلامی - تهران: دانشكده هنرها. 1366
كیانی . محمدیوسف. شهر و شهرنشینی - تهران: هواپیمایی ملی هما. 1365
گروه مطالعات . فرهنگ معماری ایران - تهران: دانشكده هنرها. 1357.
گروه مطالعات . سنت در معماری - تهران: وزارت آبادانی و مسكن . 1349
تحقیقات ساختمان و مسكن . طرح جامع شهر یزد (تجدید نظر) - تهران: مشاورین شهربد. 1363
گروه مطالعات . معماری بومی - تهران: انجمن فرهنگی ایران و ایتالیا. 1365.
فرانسیس وی . كی . چینگ. معماری: فرم فضا و نظم/. - تهران: دانشگاه تهران