۱۳۸۹-۱۲-۲۴، ۰۳:۱۷ عصر
هدف طراحی داخلی عبارت است از بهبود كارکرد فیزیکی و روانی فضاهای داخلی ساختمانها، جهت تسهیل انجام فعالیتهای روزمره زندگی در آنها. بدینترتیب، فضا اصلیترین عنصر طراحی داخلی به شمار میرود و حتی میتوان از طراحی داخلی به فضاسازی داخلی نیز تعبیر نمود. طراحی داخلی در حقیقت با عنصر فضا آغاز میشود و در نهایت بایستی به ارتقای كیفیت فضا بیانجامد. از اینرو، كیفیت فضایی طرح یكی از پارامترها و معیارهای بسیار مهم در ارزشیابی پروژههای طراحی داخلی محسوب میشود.
فضای داخلی معماری فضایی است ساختهشده به دست بشر كه در وهله اول وظیفه پناه دادن به انسان در مقابل عوامل طبیعی را دارد، یعنی قسمتی از فضای محیط بگونهای محدود میشود كه به واسطه آن فضای داخلی پدید میآید. در نتیجه ورود به فضای داخلی معماری احساس محفوظ بودن، سرپناه داشتن و بسته بودن را در ما ایجاد میكند.
ما از زمانی كه پای به عرصه هستی مینهیم، تا زمانی كه چشم از جهان فرو میبندیم، پیوسته خود را در فضاهای داخلی ساختمانها مییابیم و بخش اعظم عمر ما در این فضاها سپری میشود. فضا همیشه وجود ما را احاطه كرده است و هر كاری كه ما در زندگی روزمره انجام میدهیم، احتیاج به فضا دارد. ما درون فضا به حركت و فعالیت میپردازیم، با همدیگر و با اشیاء پیرامون خود رابطه برقرار میكنیم، چیزهای اطراف خود را میبینیم، صداها را میشنویم و بوها را استشمام میكنیم. فضاهای داخلی ساختمانها علاوه بر اینكه محیطی را ایجاد میكنند كه بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت میگیرد، عامل روحبخشی به بنا نیز به شمار میروند. روی این اصل، کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار می دهد.
فضا ذاتاً شكل خاص و قابل دركی ندارد، با این حال هنگامی كه عناصری در حوزه آن قرار گیرند، روابط چندگانهای، هم بین فضا و عناصر و هم بین خود این عناصر، ایجاد میشود كه این روابط فضا را شكل میدهند و در نتیجه ما آن را درك میكنیم. این بدان معنی است كه فضا با وجود عناصر مادی و رابطه متقابل آنها با ما و با یكدیگر تعریف میشود و معنی پیدا میكند؛ حتی یك عنصر تنها قادر است از طریق فرم، اندازه و شكل خود فضایی را تحتالشعاع قرار داده و حوزه فضایی اطرافش را نظم بخشد.
بدینترتیب در تعریف فضا با دو مفهوم پایهای سروكار داریم: فضا و عناصر تعریفكننده یا محدودكننده فضا، به عنوان مثال اگر جعبهای را در نظر بگیریم، حجم خالی درون آن، فضا و دیوارههای جعبه، عناصر تعریفكننده فضا محسوب میشوند. فضا قابل لمس نیست، ولی عناصر تعریفكننده و محدودكننده آن قابل لمس، اندازهگیری، معرفی و تركیب با یكدیگر هستند. در حقیقت فضا از طریق عناصر محدودكننده آن قابل شناسایی است و كیفیت و شخصیت آن تابع عناصر متشكله آن و چگونگی ارتباط و نظم حاكم بین این عناصر میباشد. به بیان دیگر، فرم، كیفیت و نحوه ارتباط عناصر تعریفكننده فضاست كه شخصیت یك فضا را میسازد و به آن شكل، بعد و مقیاس میبخشد و برای ما قابل درك میكند.
عناصر هندسی تشكیلدهنده فرم یعنی نقطه، خط، صفحه و حجم میتوانند با هم تركیب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقیاس معماری، این عناصر به ستونها، كفها، دیوارها و سقفها تبدیل میشوند. بدینترتیب، فضای داخلی معماری به وسیله محدودهای كه دارای عناصر افقی نظیر كف و سقف و عناصر عمودی نظیر ستونها و دیوارها میباشد، مشخص میگردد. به بیان دیگر، ستونها، كفها، دیوارها و سقفها عناصر تعریفكننده فضای معماری هستند كه در كنار یكدیگر قرار میگیرند و با هم تركیب میشوند تا به بنا شكل دهند، حدود مرز فیزیكی بنا را مشخص و درون و بیرون آن را از یكدیگر جدا كنند و مرزهای فضای داخلی بنا را مشخص و آن را از فضاهای داخلی اطراف و فضای خارج آن متمایز سازند. «چارلز مور»، معمار آمریكایی، در این خصوص میگوید: «وقتی از یك كف و یك سقف و چهار دیوار، یك اطاق ساخته میشود، در كنار این شش عنصر، عنصر هفتمی هم وجود دارد كه فضا است و این عنصر اثری بیش از عناصر فیزیكی دارد كه فضا توسط آنان ساخته شده است.» روی این اصل، فضای معماری با تركیب مناسب دیوارها، ستونها، كفها و سقفها به هویت و كیفیت مورد نظر دست مییابد و محیطی مأنوس، مفید و قابل استفاده، زیبا و خوشآیند، و امن و مستحكم برای انجام كلیه فعالیتهای زندگی در شرایط مختلف، فراهم میآورد. البته با اینكه سیستم ساختاری یك بنا (دیوارها، ستونها، كفها و سقفها)، فرم و طرح اصلی فضاهای داخلی آن را تعیین میكند، لیكن، ساختار ـ اگر آن را به معنی انتخاب و آرایش عناصر طراحی داخلی در نظر بگیریم ـ در چنین فضاهایی در نهایت توسط عناصر طراحی داخلی شكل میگیرد، بدینترتیب كه روابط قابل رؤیت این عناصر، فضای داخلی یك مكان را مشخص كرده و بدان نظم میبخشد. بر این اساس، طراحی داخلی نقش تأثیرگذار و قابل اعتنایی در تعریف و سازماندهی فضاهای داخلی ساختمانها و در نهایت ارتقای كیفیت كاركردی ـ زیباییشناختی آنها ایفا میكند، نقشی كه بهرهگیری از طراحی داخلی در ساختوسازها را به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل مینماید.
فضای داخلی معماری فضایی است ساختهشده به دست بشر كه در وهله اول وظیفه پناه دادن به انسان در مقابل عوامل طبیعی را دارد، یعنی قسمتی از فضای محیط بگونهای محدود میشود كه به واسطه آن فضای داخلی پدید میآید. در نتیجه ورود به فضای داخلی معماری احساس محفوظ بودن، سرپناه داشتن و بسته بودن را در ما ایجاد میكند.
ما از زمانی كه پای به عرصه هستی مینهیم، تا زمانی كه چشم از جهان فرو میبندیم، پیوسته خود را در فضاهای داخلی ساختمانها مییابیم و بخش اعظم عمر ما در این فضاها سپری میشود. فضا همیشه وجود ما را احاطه كرده است و هر كاری كه ما در زندگی روزمره انجام میدهیم، احتیاج به فضا دارد. ما درون فضا به حركت و فعالیت میپردازیم، با همدیگر و با اشیاء پیرامون خود رابطه برقرار میكنیم، چیزهای اطراف خود را میبینیم، صداها را میشنویم و بوها را استشمام میكنیم. فضاهای داخلی ساختمانها علاوه بر اینكه محیطی را ایجاد میكنند كه بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت میگیرد، عامل روحبخشی به بنا نیز به شمار میروند. روی این اصل، کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار می دهد.
فضا ذاتاً شكل خاص و قابل دركی ندارد، با این حال هنگامی كه عناصری در حوزه آن قرار گیرند، روابط چندگانهای، هم بین فضا و عناصر و هم بین خود این عناصر، ایجاد میشود كه این روابط فضا را شكل میدهند و در نتیجه ما آن را درك میكنیم. این بدان معنی است كه فضا با وجود عناصر مادی و رابطه متقابل آنها با ما و با یكدیگر تعریف میشود و معنی پیدا میكند؛ حتی یك عنصر تنها قادر است از طریق فرم، اندازه و شكل خود فضایی را تحتالشعاع قرار داده و حوزه فضایی اطرافش را نظم بخشد.
بدینترتیب در تعریف فضا با دو مفهوم پایهای سروكار داریم: فضا و عناصر تعریفكننده یا محدودكننده فضا، به عنوان مثال اگر جعبهای را در نظر بگیریم، حجم خالی درون آن، فضا و دیوارههای جعبه، عناصر تعریفكننده فضا محسوب میشوند. فضا قابل لمس نیست، ولی عناصر تعریفكننده و محدودكننده آن قابل لمس، اندازهگیری، معرفی و تركیب با یكدیگر هستند. در حقیقت فضا از طریق عناصر محدودكننده آن قابل شناسایی است و كیفیت و شخصیت آن تابع عناصر متشكله آن و چگونگی ارتباط و نظم حاكم بین این عناصر میباشد. به بیان دیگر، فرم، كیفیت و نحوه ارتباط عناصر تعریفكننده فضاست كه شخصیت یك فضا را میسازد و به آن شكل، بعد و مقیاس میبخشد و برای ما قابل درك میكند.
عناصر هندسی تشكیلدهنده فرم یعنی نقطه، خط، صفحه و حجم میتوانند با هم تركیب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقیاس معماری، این عناصر به ستونها، كفها، دیوارها و سقفها تبدیل میشوند. بدینترتیب، فضای داخلی معماری به وسیله محدودهای كه دارای عناصر افقی نظیر كف و سقف و عناصر عمودی نظیر ستونها و دیوارها میباشد، مشخص میگردد. به بیان دیگر، ستونها، كفها، دیوارها و سقفها عناصر تعریفكننده فضای معماری هستند كه در كنار یكدیگر قرار میگیرند و با هم تركیب میشوند تا به بنا شكل دهند، حدود مرز فیزیكی بنا را مشخص و درون و بیرون آن را از یكدیگر جدا كنند و مرزهای فضای داخلی بنا را مشخص و آن را از فضاهای داخلی اطراف و فضای خارج آن متمایز سازند. «چارلز مور»، معمار آمریكایی، در این خصوص میگوید: «وقتی از یك كف و یك سقف و چهار دیوار، یك اطاق ساخته میشود، در كنار این شش عنصر، عنصر هفتمی هم وجود دارد كه فضا است و این عنصر اثری بیش از عناصر فیزیكی دارد كه فضا توسط آنان ساخته شده است.» روی این اصل، فضای معماری با تركیب مناسب دیوارها، ستونها، كفها و سقفها به هویت و كیفیت مورد نظر دست مییابد و محیطی مأنوس، مفید و قابل استفاده، زیبا و خوشآیند، و امن و مستحكم برای انجام كلیه فعالیتهای زندگی در شرایط مختلف، فراهم میآورد. البته با اینكه سیستم ساختاری یك بنا (دیوارها، ستونها، كفها و سقفها)، فرم و طرح اصلی فضاهای داخلی آن را تعیین میكند، لیكن، ساختار ـ اگر آن را به معنی انتخاب و آرایش عناصر طراحی داخلی در نظر بگیریم ـ در چنین فضاهایی در نهایت توسط عناصر طراحی داخلی شكل میگیرد، بدینترتیب كه روابط قابل رؤیت این عناصر، فضای داخلی یك مكان را مشخص كرده و بدان نظم میبخشد. بر این اساس، طراحی داخلی نقش تأثیرگذار و قابل اعتنایی در تعریف و سازماندهی فضاهای داخلی ساختمانها و در نهایت ارتقای كیفیت كاركردی ـ زیباییشناختی آنها ایفا میكند، نقشی كه بهرهگیری از طراحی داخلی در ساختوسازها را به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل مینماید.