۱۳۸۹-۱۲-۲۱، ۱۰:۲۵ عصر
ماه اردیبهشت تمام شد با تمام روزهای اردیبهشتی برای معماری. در این ماه روز معمار را داشتیم و یادمان <میرمیران بزرگ.> در همین ماه، معماران سال <فناوری نوین تولید مسکن> را نوید دادند و نشستها و میزگردهایی برای تبیین جوانب امر برگزار کردند. باز در همین ماه بود که طلیعه برگزاری <هفته بهینهسازی مصرف> را با محوریت مسکن و معماری شروع کردند و در همین روزهای اول خرداد است که جنبوجوش معماران برای برگزاری هفته را شاهدیم.
امسال در اردیبهشتماه بود که تدارک <نشست تخصصی بافت تاریخی بوشهر> شروع شد و هماینک (از ۸ تا ۱۰ خرداد) در مرکز شهر تاریخی جنوب کشور این نشست بزرگ در حال برگزاری است.
نشستی که شاید بینظیرترین و یگانهترین نشست در نوع خود در تاریخ معماری ایران است. در همین ماه اردیبهشت بود که همایش معماری داخلی در تبریز برگزار شد و جامعه مهندسان جوان معمار (شارستان) برنامههای بازدید و تورهای خود را پربارتر ازگذشته برگزار نمود. اردیبهشت خوبی بود.
● روز معمار
و چه زیباست سوم اردیبهشت را روز معمار نامیدن. روزی که در تقویم ایران باستان <جشن اردیبهشتگان> است و روز شروع پرتلاش سال فعالیت، پس از جشنها و رخوتهای نوروزی. اصولا جشن را باید در روزهایی گرفت که بشود برای ماهها و روزهای پیشرو برنامههایی را اعلام نمود. اردیبهشت، پس از فروردین نیمهتعطیل، بهترین زمان چنین جشنی است.
اردیبهشت بهترین ماه جشن است چون بهترین ماه سال است در نوزایی و باروری. و اردیبهشت بهترین ماه برای جشن معمار است چون شیخ بهایی را دارد.
شیخ، به اذعان همه دردآشنایان، ذوفنون بود. همهساحتی بود. فقط معمار نبود، فیلسوف و مهندس نیز بود. ادیب و عارف هم بود. از همه مهمتر اینکه مرد اجرا و سیاست نیز بود. شیخ هم در زمین بود هم در آسمان.
و به همین یک دلیل هم که شده، زادروزش بهترین <روز معمار> میتواند باشد، بهویژه امروز که معمار باید در کنار خط کشیدنهایش خط روزگار را نیز بخواند و چین پیشانی مردم را تعبیر نماید. باید روز معماری را در ارتباط با چهرهای گرفت که یکبعدی و تکساحتی نباشد. سوم اردیبهشت، اردیبهشتگان، روز معمار است. آن را بر کاغذی بنویسند یا نه. فرقی برای معماران ندارد.
● معماری اردیبهشت
ما معماری اردیبهشت میخواهیم. معماری زندگی، معماری شادمانی و بالندگی. چه تفاوتی دارد غم رسوبکرده در جان ایرانی را حاصل قرنها و هزارههای گذشته بدانیم یا حاصل دهههای نزدیک گذشته. آنچه رخ مینماید، رسوب و سلطه غم در خط، فرم و حجمهای ماست، همانگونه که در موسیقی ما و در شعر و ادبیات ما. در این دور و زمانه، خوب یا بد، مظلوم را یار و یاوری نیست.
جماعت، در اقصا نقاط دنیا در تلاشند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و گردن افراشته دارند تا به کام رسند.
گردنهای کجشده امروز جایی در فرهنگ جهانی ندارند. جهان امروز، درست است که جهانی است خشن و سرد، ولی از آنجا که هر جنبده را متکی به خود و بیتکیه بر دیگران میخواهد، جهانی است رو به افقهای بالاتر. معماری یعنی زندگی.
منبع:
روزنامه اعتماد ملی
امسال در اردیبهشتماه بود که تدارک <نشست تخصصی بافت تاریخی بوشهر> شروع شد و هماینک (از ۸ تا ۱۰ خرداد) در مرکز شهر تاریخی جنوب کشور این نشست بزرگ در حال برگزاری است.
نشستی که شاید بینظیرترین و یگانهترین نشست در نوع خود در تاریخ معماری ایران است. در همین ماه اردیبهشت بود که همایش معماری داخلی در تبریز برگزار شد و جامعه مهندسان جوان معمار (شارستان) برنامههای بازدید و تورهای خود را پربارتر ازگذشته برگزار نمود. اردیبهشت خوبی بود.
● روز معمار
و چه زیباست سوم اردیبهشت را روز معمار نامیدن. روزی که در تقویم ایران باستان <جشن اردیبهشتگان> است و روز شروع پرتلاش سال فعالیت، پس از جشنها و رخوتهای نوروزی. اصولا جشن را باید در روزهایی گرفت که بشود برای ماهها و روزهای پیشرو برنامههایی را اعلام نمود. اردیبهشت، پس از فروردین نیمهتعطیل، بهترین زمان چنین جشنی است.
اردیبهشت بهترین ماه جشن است چون بهترین ماه سال است در نوزایی و باروری. و اردیبهشت بهترین ماه برای جشن معمار است چون شیخ بهایی را دارد.
شیخ، به اذعان همه دردآشنایان، ذوفنون بود. همهساحتی بود. فقط معمار نبود، فیلسوف و مهندس نیز بود. ادیب و عارف هم بود. از همه مهمتر اینکه مرد اجرا و سیاست نیز بود. شیخ هم در زمین بود هم در آسمان.
و به همین یک دلیل هم که شده، زادروزش بهترین <روز معمار> میتواند باشد، بهویژه امروز که معمار باید در کنار خط کشیدنهایش خط روزگار را نیز بخواند و چین پیشانی مردم را تعبیر نماید. باید روز معماری را در ارتباط با چهرهای گرفت که یکبعدی و تکساحتی نباشد. سوم اردیبهشت، اردیبهشتگان، روز معمار است. آن را بر کاغذی بنویسند یا نه. فرقی برای معماران ندارد.
● معماری اردیبهشت
ما معماری اردیبهشت میخواهیم. معماری زندگی، معماری شادمانی و بالندگی. چه تفاوتی دارد غم رسوبکرده در جان ایرانی را حاصل قرنها و هزارههای گذشته بدانیم یا حاصل دهههای نزدیک گذشته. آنچه رخ مینماید، رسوب و سلطه غم در خط، فرم و حجمهای ماست، همانگونه که در موسیقی ما و در شعر و ادبیات ما. در این دور و زمانه، خوب یا بد، مظلوم را یار و یاوری نیست.
جماعت، در اقصا نقاط دنیا در تلاشند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و گردن افراشته دارند تا به کام رسند.
گردنهای کجشده امروز جایی در فرهنگ جهانی ندارند. جهان امروز، درست است که جهانی است خشن و سرد، ولی از آنجا که هر جنبده را متکی به خود و بیتکیه بر دیگران میخواهد، جهانی است رو به افقهای بالاتر. معماری یعنی زندگی.
منبع:
روزنامه اعتماد ملی