۱۳۹۰-۱۲-۱۵، ۰۸:۱۳ عصر
بافتهای فرسوده شهری اگرچه به عنوان یک معضل شناسایی شده اند اما از مهمترین پتانسیلهای یک شهر برای تامین خدمات و تامین اراضی ذخیره شهری میباشند. لذاشناخت صحیح رویکردهای مداخله و بررسی تجارب خارجی و داخلی انجام شده، ضعفها، قوتها، پتانسیلها و تهدیدهای برخورد با بافتهای فرسوده شهری را روشن نموده و مدیریت و طراحان شهری را در راستای شناسایی چالشهای موجود بهتر شناسایی مینماید.
پهنههای فرسوده شهری اغلب در مرکز حرکتی و فرهنگی- اجتماعی شهرها واقع شدهاند؛ هر چند که گاهی بهعلت عدم شناخت ظرفیتهای موجود در آنها و برخورد کالبدی با فرسودگیهای ناشی از قدمت بناها، معابر و تأسیسات شهری، در بسیاری موارد صرفاً به عنوان معضلات شهری شناسایی شدهاند. . در این بین شناخت صحیح رویکردهای مداخله شهری و بررسی تجارب خارجی و داخلی انجام شده، ضعفها، قوتها، پتانسیلها و تهدیدهای برخورد با بافتهای فرسوده شهری را روشن نموده و مدیریت و طراحان شهری را در راستای شناسایی چالشهای موجود بهتر شناسایی مینماید.
فرسودگی از نظر کلی به دو گونه تقسیم میگردد؛ فرسودگی کالبدی و فرسودگی فضایی. فرسودگی کالبدی زمانی اتفاق میافتد که بر اثر مرور زمان و با توجه به عمر و قدمت ساختمانها و بناها، کالبد آنها دچار فرسایش شده و استحکام خود را از دست میدهد. اما فرسودگی فضایی هنگامی شکل میگیرد که ساختار و عناصر تشکیل دهنده یک ساختمان یا بافت به علت تغییر ساختار زندگی ساکنان، پاسخگوی نیازهای آنان نباشد و حتی در تناقض با فعالیتهای آنان باشد. بر این اساس میتوان با رویکردهای گوناگون تداخل در بافت به اصلاح آن پرداخت. این رویکردها در دورههای تاریخی گوناگون و با توجه به شرایط و مقتضیات زمان و در طی روند تکاملی خود به صورت رویکردهایی نظیر حفاظت، بازسازی و مرمت، تخریب و نوسازی، بهسازی و احیا، بازآفرینی و نوزایی شهری ظهور مییابد. در واقع، هدف از مداخله در بافتهای کهن شهری، یافتن راه حلی برای ایجاد شرایط مطلوب زندگی انسانی در شهر و ایجاد هماهنگی میان نحوة زندگی قدیم و جدید است. زیرا نیازها و محتوای زندگی شهری در حال حاضر نسبت به گذشته دگرگون شدهاند. براین اساس، تعلق و پیوند متقابل میان بومیان شهرها و فضای کالبدی آنان مورد پژوهش، ارزیابی وتدبیر شهر شناختی قرار میگیرد تا در تدوین و اجرای طرحهای نوسازی- بهسازی یا مرمتی شهری بازتابی مثبت و سازنده داشته باشد.
از آنجا که مداخلات ما در سالهای گذشته با تملک و تخریب سطوح وسیع بافتهای فرسوده و مسأله دار همراه بوده است، اهداف اجتماعی مداخله برای ایجاد شرایط مطلوب زندگی انسانی در شهر و ایجاد هماهنگی میان نحوة زندگی قدیم و جدیددر اکثر طرحها تحقق نیافته است، بلکه برعکس، در بسیاری موارد ارتباط ارگانیک بخشهای متشکله بافت از میان رفته و به از هم گسیختگی آنان منجر شده است. در حالی که انتظار میرود مدیریت شهری در کنار حفظ ارزشهای تاریخی و قدیمی، خود نیز ارزشهای نوین بیافریند. از این طریق است که حیات شهر تدوام و تحرک مییابد و ما بین گذشته و آینده پیوند برقرار میشود.
مشاركت مردمي از مسائل تازهاي است که در چند سال اخير توجه زیادی به آن مي شود و مسئولان به اين نتيجه رسيدهاند كه مديريت شهر بدون در نظر گرفتن مردم كاري دشوار و ناموفق خواهد بود و عدم موفقيت بسياري از طرحهاي شهري كه در عدم رضايت شهروندان و استفادهكنندگان نمود يافته است، مورد اعتراف همگان است.
در توسعه واقعي، هدف بايد توسعه منابع انساني باشد. چون مهمترين سرمايه هر جامعهاي نيروي انساني آن است. تجربه نشان داده است كه لازمه توسعه منابع انساني، مشاركت آنها در فرآيند توسعه ميباشد به گونهاي كه تمامي افراد جامعه اعم از زنان و مردان و كودكان بطور مستقيم و يا از طريق نهادهاي مردمي در فرآيند تصميمگيري و تهيه برنامههاي توسعه و اجرا و ارزيابي آنها مشاركت داشته باشند. اين مشاركت ضمن توانمند سازي و آموزش آنها براي اداره زندگي فردي و جمعي خود، میتواند سبب ايجاد احساس مالكيت نسبت به دستاوردهاي توسعه در آنها گردد. رکن اصلي پروژههای توسعه شهري نيز مشارکت همه جانبه افراد و گروههاي شهري است. در ادبيات جديد توسعه نيز با توجه به اهميت نقش مردم در جامعه از «مردم» به عنوان «ثروت واقعي هر جامعه» ياد ميشود.
الگوهای مشارکت بر اساس نوع دیدگاه به موارد متعددی تقسیم می شود. اما در یک نگاه کلی میتوان عرصهها و سطوح مشارکت شهروندان را به موارد زیر خلاصه کرد:
فرسودگی از نظر کلی به دو گونه تقسیم میگردد؛ فرسودگی کالبدی و فرسودگی فضایی. فرسودگی کالبدی زمانی اتفاق میافتد که بر اثر مرور زمان و با توجه به عمر و قدمت ساختمانها و بناها، کالبد آنها دچار فرسایش شده و استحکام خود را از دست میدهد. اما فرسودگی فضایی هنگامی شکل میگیرد که ساختار و عناصر تشکیل دهنده یک ساختمان یا بافت به علت تغییر ساختار زندگی ساکنان، پاسخگوی نیازهای آنان نباشد و حتی در تناقض با فعالیتهای آنان باشد. بر این اساس میتوان با رویکردهای گوناگون تداخل در بافت به اصلاح آن پرداخت. این رویکردها در دورههای تاریخی گوناگون و با توجه به شرایط و مقتضیات زمان و در طی روند تکاملی خود به صورت رویکردهایی نظیر حفاظت، بازسازی و مرمت، تخریب و نوسازی، بهسازی و احیا، بازآفرینی و نوزایی شهری ظهور مییابد. در واقع، هدف از مداخله در بافتهای کهن شهری، یافتن راه حلی برای ایجاد شرایط مطلوب زندگی انسانی در شهر و ایجاد هماهنگی میان نحوة زندگی قدیم و جدید است. زیرا نیازها و محتوای زندگی شهری در حال حاضر نسبت به گذشته دگرگون شدهاند. براین اساس، تعلق و پیوند متقابل میان بومیان شهرها و فضای کالبدی آنان مورد پژوهش، ارزیابی وتدبیر شهر شناختی قرار میگیرد تا در تدوین و اجرای طرحهای نوسازی- بهسازی یا مرمتی شهری بازتابی مثبت و سازنده داشته باشد.
از آنجا که مداخلات ما در سالهای گذشته با تملک و تخریب سطوح وسیع بافتهای فرسوده و مسأله دار همراه بوده است، اهداف اجتماعی مداخله برای ایجاد شرایط مطلوب زندگی انسانی در شهر و ایجاد هماهنگی میان نحوة زندگی قدیم و جدیددر اکثر طرحها تحقق نیافته است، بلکه برعکس، در بسیاری موارد ارتباط ارگانیک بخشهای متشکله بافت از میان رفته و به از هم گسیختگی آنان منجر شده است. در حالی که انتظار میرود مدیریت شهری در کنار حفظ ارزشهای تاریخی و قدیمی، خود نیز ارزشهای نوین بیافریند. از این طریق است که حیات شهر تدوام و تحرک مییابد و ما بین گذشته و آینده پیوند برقرار میشود.
مشاركت مردمي از مسائل تازهاي است که در چند سال اخير توجه زیادی به آن مي شود و مسئولان به اين نتيجه رسيدهاند كه مديريت شهر بدون در نظر گرفتن مردم كاري دشوار و ناموفق خواهد بود و عدم موفقيت بسياري از طرحهاي شهري كه در عدم رضايت شهروندان و استفادهكنندگان نمود يافته است، مورد اعتراف همگان است.
در توسعه واقعي، هدف بايد توسعه منابع انساني باشد. چون مهمترين سرمايه هر جامعهاي نيروي انساني آن است. تجربه نشان داده است كه لازمه توسعه منابع انساني، مشاركت آنها در فرآيند توسعه ميباشد به گونهاي كه تمامي افراد جامعه اعم از زنان و مردان و كودكان بطور مستقيم و يا از طريق نهادهاي مردمي در فرآيند تصميمگيري و تهيه برنامههاي توسعه و اجرا و ارزيابي آنها مشاركت داشته باشند. اين مشاركت ضمن توانمند سازي و آموزش آنها براي اداره زندگي فردي و جمعي خود، میتواند سبب ايجاد احساس مالكيت نسبت به دستاوردهاي توسعه در آنها گردد. رکن اصلي پروژههای توسعه شهري نيز مشارکت همه جانبه افراد و گروههاي شهري است. در ادبيات جديد توسعه نيز با توجه به اهميت نقش مردم در جامعه از «مردم» به عنوان «ثروت واقعي هر جامعه» ياد ميشود.
الگوهای مشارکت بر اساس نوع دیدگاه به موارد متعددی تقسیم می شود. اما در یک نگاه کلی میتوان عرصهها و سطوح مشارکت شهروندان را به موارد زیر خلاصه کرد:
-
- مشارکت اقتصادی: که مبتنی بر منابع مالی مشترک است.
- مشارکت اجتماعی: که نیت اصلی، تامین حداکثر منافع مردم و جلب رضایت عموم است.
-
- در برنامههای ساماندهی بافتهای فرسوده مردم نه تنها مشاركتي نداشته بلكه از نيت و هدف اين دستگاهها نيز آگاه نيستند و اقدامات آنها را در جهت تأمين منافع دستگاههاي مجري ميدانند؛
- آگاهي لازم در مورد برنامههاي مداخله به مردم داده نمیشود؛
- مردم ساکن در محلات و بافتهای فرسوده معمولاً به دلیل عدم اطلاعرسانی درست، درك صحيحي از مشاركت نداشته و با توجه به وضعیت اقتصادي، توقع يا انتظاري جز داشتن سرپناه ندارند؛
- بسياري از مردم از وجود شوراي شهر و شوراياري محله آگاه نبوده و یا به آنها بياعتقاد هستند؛
- ناهماهنگي در برنامههاي ساماندهي به ويژه در مورد چگونگي خريد بناها و ارائه تصويرهاي مختلف از آينده پهنههايي كه مورد اقدام قرار ميگيرند منجر به نوعي بياعتمادي، نارضايتي و سرگشتگي در ميان مردم شده و در نتيجه عدم مشاركت را موجب ميشود.
-
- اعتمادسازی
- آگاهسازی
- چشماندازسازی
- ترغیب و علاقهمندسازی مردم
- ظرفیتسازی