قسمت اول
معلولیت، جانبازان و فضاهای شهر
تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه در یکی دو دهه اخیر سبب شده که اشخاص معلول به میزان قابل توجهی در جامعه جذب شوند، اما وجود برخی موانع بهویژه در عرصهی برنامهریزی شهری و شهرسازی بسیاری از فضاهای شهری فاقد شرایط لازم برای حضور این قشر در جامعه است. از عناصر مهمی که میتواند اشخاص معلول را به جامعه برگرداند، فضاهای شهری میباشند که با برنامهریزی صحیح و مناسبسازی فضاهای مورد نظر، میتوان این قشر را از منزوی شدن بازداشت و از حضور فعال و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی بهره جست.
یکی از مهمترین مشکلات فضاهای شهری کشور، نامناسب بودن فضاهای آنها در ارتباط با اشخاص دارای معلولیت میباشد که این مهم در هر دو مورد کالبدی و رفتاری قابل ملاحظه میباشد.
اولی ناشی از نتایج برنامهریزی شهری غیرصحیح و اقدامات عملی شهرسازانه و دومی پیامد اجتماعی – فرهنگی ناشی از آن است (اقبالی، 1385، 1). از دیدگاه برنامهریزان شهری، شهر سالم، شهری است که کلیه شهروندان بتوانند از فضاهای آن بهرهمند شوند. این فضای شهری باید ارائهدهنده خدمات بیشتر به اقشار آسیبپذیر باشد تا این گروه از صحنه جامعه محو نگردند و به فراموشی سپرده نشوند. آن بخش از جامعه که به سبب ناتوانی جسمی – حرکتی، عملاً استفاده از فضاهای شهری محروم گشته است، علت را نه در «معلول بودن شهر» که در «معلول بودن خویش» جستجو میکند و خود را از نزدیک شدن به این فضاهای شهری باز میدارد (قائم، 1367، 1). آنچه در دانش طراحی شهری برای فضاهای شهری ارزش میباشد نقش اجتماعی و تعاملی است که این فضا در زندگی جمعی شهروندان ایفا میکند (پاکزاد، 1383، 10-9) پس با طراحی مناسب فضاهای شهری و مناسب سازی آن، میتوان با معلولان در تعامل اجتماعی بود. رفع موانع در شهر، میتواند از اقدامات مهمی باشد که مشارکت هر چه بیشتر معلولان در فعالیتهای اجتماعی و حضور در فضاهای شهری را برای آنان تضمین میکند (سعید نیا، 1383، 83). تأمین شرایط زندگی از مهمترین عوامل جذب معلولین در جامعه به شمار میرود (تاجالدینی، موسوی، 1385، 3) که این مهم تنها از طریق مناسبسازی فضاهای شهری امکانپذیر میباشد. فضای شهری، فضای زندگی روزمره شهروندان است که هر روز به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه در طول راه، ادراک میشود (افصح حسینی، 1385، 1).
برنامهریزی شهری در ارتباط با فضاهای شهری بایستی طوری صورت پذیرد که توانایی پذیرش تمامی افراد و دسترسی کلیه اقشار جامعه به فضاهای مورد نیاز آنان را در نظر بگیرد، در غیر این صورت میتوان بیان کرد که فضاهای شهری نامناسب بوده و میبایست نسبت به مناسبسازی آنان مبادرت کرد. از طریق مناسبسازی فضاهای شهری، کلیه افراد اجتماع دسترسی به محیط و عناصر شهری و فعالیت در عرصههای مختلف زندگی را که حق طبیعی و لازمه حیات انسان است، خواهند داشت. سازگار ساختن فضاهای شهری با نیازهای افراد معلول در واقع بازگرداندن آنان به اجتماع است. با مناسبسازی فضاهای شهری و مشارکت تمام اقشار جامعه در تأمین منابع مادی و مالی، موجب گسترش خدمات اجتماعی و بهبود امکانات اقتصادی میشود و این امر بهویژه برای اشخاص معلول از اهمیت ویژهای برخوردار است (حناچی، 1383، 14). به نظر فن برنر (1979) تعامل انسان و محیط موجب رشد وی خواهد شد (حلاجی، 1386، 5). امروزه مهمترین بحثی که در خصوص مناسبسازی فضاهای شهری برای اشخاص با معلولیت مطرح میباشد، برداشتن موانع در مسیرهای حرکتی و مناسبسازی برای این قشر میباشد. در بند 25 مصوبه سی و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ارتباط با حقوق افراد معلول چنین آمده است: «اصل تساوی حقوق معلولین و افراد سالم حاکی از آن است که نیازهای کلیه افراد جامعه از اهمیت یکسانی برخوردار بوده و رفع این نیازهاست که میبایست اساس برنامهریزی جوامع را تشکیل دهد»(سازمان ملل متحد،1373) بنابراین، مناسب سازی فضاهای شهری برای افراد معلول و کمتوان نه تنها از نظر حمل و نقل و جابجایی، بلکه از دیدگاه اجتماعی و بعد انسانی نیز حائز اهمیت میباشد. معیار مطلوب یک محل برای معلولان و جانبازان مناسب بودن فضای شهری اطراف با نیازهای حرکتی آنان و قابل استفاده بودن آن برای این افراد است (میقانی 1373، 9).
مناسبسازی فضاهای شهری مشارکت معلول را به همراه دارد .
عدم مناسبسازی فضای شهری برای معلول مناسبسازی فضای شهری برای معلول
اختلال (Impairment) اختلال (Impairment)
ناتوانی (Disability) فعالیت ((Activity
معلولیت (Handicap) مشارکت (Participation)
افسردگی (Depressive) پویایی (Mobility)
توجه به معلولان باعث حضور مثبت آنان در جامعه میشود و از تواناییهای آنان میتوان در قسمتهای مختلف جامعه بهره جست. در برنامهریزیها بهویژه در برنامهریزی شهری که برای تمامی افراد جامعه صورت میگیرد، حتی اگر قشر کوچک و اقلیت اجتماع را در نظر نگیرد این برنامهریزی قابل قبول نخواهد بود. بنابراین در برنامهریزیها و طراحیهای شهری بایستی این قشر یعنی معلولین در نظر گرفته شوند تا برنامهریزی به صورتی صحیح صورت پذیرد.
در حال حاضر در فرآیند تصمیمگیری، برنامهریزی و طراحیهای شهری میتوان گفت معلولان در نظر گرفته نمیشوند، بنابر مطالب بیان شده، با ایجاد طراحیهای مناسب شهری و مناسبسازی فضاهای شهری که معلولان را نیز شامل شود ، بایستی حضور این قشر در روند برنامهریزیها و زمینه مشارکت آنان را در تمام مسائل جامعه فراهم کرد، این مسائل زمانی حادتر میشوند که بدانیم با توجه به مشکلات و موانع موجود در سطح شهر و افزایش تصادفات رانندگی در کشور و حوادث غیر مترقبه دیگر، تعداد معلولین روزبهروز در حال افزایش میباشد، ولی متأسفانه اقدامات شایسته و کافی در جهت مناسبسازی فضاهای شهری جهت معلولین صورت نمیپذیرد. برای مشارکت دادن معلولان در تمامی مسائل جامعه، یکسری عوامل دخیل میباشند که یکی از مهمترین آنان، اقدام به مناسبسازی فضاهای شهری میباشد که میتوان تا حدود زیادی آنان را به این فضاها کشاند و آنان را از گوشهنشینی، منزویشدن، افسردگی، احساس ناتوانی و ... رهایی بخشید. در شکل زیر اثرات مثبت و منفی مناسبسازی فضاهای شهری جهت فرد معلول مشاهده میگردد.
این مطلب ادامه دارد...
معلولیت، جانبازان و فضاهای شهر2
میلر و همکاران در سال 2009، پژوهشی با عنوان ارزیابی میزان رضایت اشخاص در ارتباط با افراد ناتوان را مورد مطالعه قرار دادند. در ابتدا معلولان را بر حسب درجه معلولیت و شدت (هم ذهنی و هم فیزیکی) طبقهبندی کردند. نتایج نشان داد که معلولانی که درجه معلولیت آنان ملایم بوده است و ارتباط با آنان بیشتر بوده...
افراد بطور معناداری از رفتار آنان رضایت داشتهاند، بطوریکه با آنان رابطه دوستانه و مناسبی برقرار کرده بودند اما معلولانی که کمتر با آنان رابطه برقرار شده بود دچار اختلالات فیزیکی، افسردگی و ناراحتیهای روحی شده بودند (Miller, Chen, Noreen , Karnes, 2009). استیونس در مقاله خود به عنوان زندگی با معلولین در شهرهای ژاپن به دنبال ایجاد طرحی به عنوان طراحی دسترسی برای همه (Barrier-free design) بود که با این طرح در نظر داشت فضای شهریی را ایجاد کند که اشخاص با معلولیت (معلولیت ذهنی و فیزیکی) و افراد عادی در مجاورت یکدیگر زندگی کنند. نتایج نشان داد که در شهرهای ژاپن فضاهای قابل در دسترس به اندازه مطلوب در اختیار افراد عادی وجود دارد اما در ارتباط با معلولین فضاهایی ایجاد شدهاند اما باید این فضاها را توسعه و گسترش داد (Stevens, 2007).
ساندرسون در سال 2006 پایاننامه خود تحت عنوان ارزیابی برنامهریزی دسترسی برای اشخاص با معلولیت در شهرهای میانی کانادا این تحقیق را با هدف از میان برداشتن موانع موجود در شهرها و بهبود دسترسی به فضاها برای اشخاص با معلولیت انجام داد. با انجام این پژوهش روشن شد که اغلب اشخاص با معلولیت در شهرها با موانع متعدد مواجه میباشند که باعث عدم مشارکت آنها در جامعه میشود. نتایج این مطالعه نشان داد که ابزارهای برنامهریزی، راهکاری برای بهبود دسترسی مناسب معلولین به فضاهای شهری میباشد که معلولین بتوانند بهدرستی در مسائل جامعه مشارکت داشته باشند. بنابراین، درگیر کردن اشخاص معلول در توسعه و کاربرد ابزارهای برنامهریزی بالقوه میتواند در مشارکت آنها در برنامهریزیها موفقیت آمیز باشد (Sanderson, 2006). روجرز معتقد است که امروزه شهرهای بزرگ اغلب توسط فضاهای عمومی وسیع شناخته میشوند و کیفیت عملکردی این فضاها یکی از ابزار سنجش قدرتمندی شهرها و توانایی آنها در ایجاد تفریح و سرگرمی، زیباییهای طبیعی و فضاهای باز برای شهروندانشان (معلولان نیز جدا از شهروندان نمیباشند) میباشد. فضاهای عمومی، در مقولاتی نظیر ایجاد و تقویت غرور شهری، افزایش گردشگران و سرمایه گذاران اقتصادی و کمک در ایجاد سلامتی و بهبود کیفیت زندگی، نیز به شهرها سود رساندهاند (Rogers, 2003). کنادسون در تحقیق خود با موضوع «ایجاد فضاهای قابل دسترس و محیط برابر برای معلولین» در پی ارائه خدمات تخصصی و حرفهای در تمام سطح شهر، ویژه معلولان در مناطق شهری استرالیا بود ( Knudson, 1999). در تحقیقی با عنوان «عملکرد معلولیت، تغییر در معلول نشانه افسردگی در زندگی اخیر» نشان داده شد که هر دو نوع معلولیت با وضعیت ثابت و حالت متغیر معلول بطور معناداری با مشارکت آنان در فضاهای شهری میتواند افسردگی آنان را تغییر دهد (Yang, Linda, George, 2005). درسال 1975 کتاب «فضای شهری برای عابر پیاده» انتشار یافت که در گسترش مباحث مربوط به مناسبسازی فضاهای شهری نقش مؤثری ایفا کرد (Pushkarev and Zupon, 1975).
جدیدترین و جالبترین تدبیر در مناسبسازی فضاهای شهری، الگویی است که در کشور هلند به اجرا در آمده است که به نام « وونرف » (Woonerfe) معروف شده است (مهدیزاده، جهانشاهی، 1376، 21). در کتابی با عنوان «مکانهای مردمی، راهنمای طراحی فضاهای باز شهری» هفت نوع فضای شهری طراحی و معرفی شده است که در اغلب فضاها به معلولین توجه شده است (Marcus and Francis, 1990). یتس در مقالهای بیان میکند که با یکپارچهسازی طراحی فضاهای شهری میتوان دو مقوله تحرک (پویایی) و قابلیت دسترسی را برای تمام اقشار جامعه بوجود آورد تا هر کسی قادر باشد به طور آزادانه در فضاهای شهری قدم گذارد، به نظر وی دو مقوله تحرک و قابلیت دسترسی در فضاهای شهری بایستی زیربنا و اساس برنامهریزیهای شهری و طراحی قرار گیرند، او معتقد است با یکپارچهسازی طراحی شهری میتوان شیوه زندگی معلولان را ارتقاء بخشید (Yeats, 1999)، همچنین در سال 2002 مقالهای با عنوان " دسترسی بدون مانع برای معلولین" در اوکراین نوشته شد (Romanyuta, 2002). Valerz (1986) از فضاهای شهری به عنوان فضاهایی که غریبهها با هم سهیماند نام میبرد، Lynch (1960) از خیابان که عنصری از فضای شهری است به عنوان یک واقعیت اجتماعی و عمومی نام میبرد، Jicobez (1961) بر زندگی مردم در خیابانها تأکید دارد، Kaleen (1976) میگوید: مردم از طریق حرکت و نگاه کردن به فضاهای شهری از آن لذت میبرند، Docsiyadis (1974) عقیده دارد: اولین تقاضا و نیازمندی انسان، آزادی برای حرکت است (حبیبی، 1385، 4-2).
نشست ویژه مسؤولان و کارشناسان مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در سال 1365 در خصوص مناسبسازی محیط شهری را میتوان نقطه عطفی در آغاز این فرآیند در ایران دانست. هر چند از همان بدو امر باورهای نادرست مبنی بر این که در جامعه، مصداق بارزی برای اهمیت معلولیت یافت نمیشود و نیز عدم وجود پیشینه و دستورالعمل معین در این خصوص، پرداختن به مقوله مناسبسازی را در نظر مسئولین امر دشوار نمود لیکن طرح ابعاد اجتماعی این مسئله موجب شد تا پس از یکسال، تلاشهای نظامهای اداری در این راستا آغاز گردد. در سال 1366 پژوهشی تحت عنوان طراحی فضاهای ساخته شدهعمومی و خصوصی برای معلولان جسمی – حرکتی توسط مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن صورت گرفت. در همین سال به پیشنهاد سازمان بهزیستی، کمیتهای متشکل از نمایندگان مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، دانشکده توانبخشی دانشگاه تهران، وزارت مسکن و شهرسازی و ... تشکیل گردید. برآیند کار این کمیته تدوین جزوات متعدد در زمینه آیین کاربرد اصول اساسی طراحی فضاهای شهری برای معلولان بود (اله وردی زواره، 1383، 3).
معلولیت، جانبازان و فضاهای شهر(قسمت آخر)
در سال 1373 تحقیقی تحت عنوان « تحلیل موردی عملکرد ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای معلولین» توسط دفتر فنی وزارت کشور صورت پذیرفت، که نتیجه این تحقیق به عملکرد ضعیف آموزش اعم از خصوصی و عمومی در ارتباط با معلولین منتهی شد (وزارت کشور، 1373، 14).قائم در تحقیقی که انجام داد به این نتیجه رسید که آن بخش از جامعه که به سبب ناتوانی جسمی – حرکتی، عملاً استفاده از فضاهای شهری محروم گشته است، علت را نه در «معلول بودن شهر» که در «معلول بودن خویش» جستجو میکند و خود را از نزدیک شدن به این فضاهای شهری باز میدارد (قائم، 1367، 1). در ارتباط با مناسبسازی فضاهای شهری میتوان به نظریه انسان و محیط (مناسبسازی و نظریه انسان و محیط) اشاره کرد در این ارتباط به دو نظریه می پردازیم. 1- نظریه ربرت زمر: به نظر وی محدودیتهایی که از طریق قوانین و شرایط معماری و شهرسازی بر فرد تحمیل میشود، انسان را تضعیف میکند و مانع از رشد وی میشود 2- نظریه بوم شناختی برون برونر (1979): این نظریه بر اهمیت رشد انسان در جایگاه طبیعیاش تأکید دارد. در این نظریه تأکید بر مفهوم رشد فرد در محیط و بخصوص تعامل بین این دو (رشد انسان و محیط) است (حلاجی، 1386، 5-4).هدف غایی یک شهر ایجاد محیطی خلاق برای مردمی است که در آن زندگی میکنند ( امینی، سمیاری به نقل از هالپرین، 1385، 3). چنانچه لارنس هالپرین از مفهوم شهر بیان میدارد: شهر به عنوان عرصه تکاپو و فعالیتهای انسانی چون موجودی زنده در تعامل با خود و اجتماع انسانهاست. سیمای شهر، موضع درک مشترک شهروندان از هویت شهر است و بخش مهمی از خاطره جمعی ساکنان شهر را به خود اختصاص میدهد. به بیان دیگر فضاهای شهری، عضوی از جامعه شهری است که همراه با اهالی آن در همه تجربهها و حوادث خاطرهساز که تاریخ و ذهنیت افراد جامعه را نقش میدهد حاضر بوده است (همان منبع، 4). با توجه به اینکه معلولین نیز سهمی از گذشته و خاطرات شهر خود دارند، بنا به دلایلی، از جمله، نامناسب بودن فضاهای شهری، فرصتهای اندکی برای حضور در فضاهای شهری یافتهاند، این مسئله ضرورت ساماندهی و مناسبسازی فضاهای شهری به عنوان بستری که خلاقیتها و تواناییهای معلول میتواند در آن رشد یابد را منعکس مینماید.
تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه ما در یکی دو دهه اخیر سبب شده که اشخاص معلول به میزان قابل توجهی در جامعه جذب شوند، اما وجود برخی موانع بهویژه در عرصهی برنامهریزی شهری و شهرسازی بسیاری از فضاهای شهری را فاقد شرایط لازم برای حضور این قشر در جامعه موجب گردیده است. از عناصر مهمی که میتواند اشخاص معلول را به جامعه برگرداند، فضاهای شهری میباشند که با برنامهریزی صحیح و مناسبسازی فضاهای مورد نظر، میتوان این قشر را از منزوی شدن بازداشت و از حضور فعال و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی بهره جست.
بر اساس برآورد سازمان ملل 10 درصد از افراد جهان هر کدام به گونهای دارای معلولیت میباشند (سازمان ملل، 1373، 73). در سال 1385 تعداد معلولان کشور 1012222 نفر (4 درصد جمعیت کشور دچار معلولیت میباشند) ، فارس 88853 نفر (سالنامه آماری کشور، 1386، 542-547) و شیراز 31575 هزار نفر بوده است (سالنامه آماری استان فارس، 1386، 574). در جامعهای مانند کشور ما بهویژه در شیراز که بخش مهمی از افراد این شهر را معلولین تشکیل میدهند و تعداد زیادی از آنان جانبازان جنگ تحمیلی میباشند، و از آنجایی که شیراز یک شهر فرهنگی – ادبی، تاریخی و توریستی میباشد و هر ساله مسافران بیشماری از این شهر بازدید میکنند و بخشی از این توریستها را نیز معلولین تشکیل میدهند ضرورت توجه به مناسبسازی فضاهای شهری در این شهر دو چندان میشود. در جدول زیر میزان شیوع معلولیت در کشور نشان داده شده است.
در کشورهای دنیا از جمله ژاپن، ایالات متحده، هلند، استرالیا، آلمان و ... کارهای مناسبی در ارتباط با معلولین صورت پذیرفته است که بر اساس معیارهای جهانی، مبادرت به مناسبسازی فضاهای شهری کردهاند.
معلولیت، جانبازان و فضاهای شهر
تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه در یکی دو دهه اخیر سبب شده که اشخاص معلول به میزان قابل توجهی در جامعه جذب شوند، اما وجود برخی موانع بهویژه در عرصهی برنامهریزی شهری و شهرسازی بسیاری از فضاهای شهری فاقد شرایط لازم برای حضور این قشر در جامعه است. از عناصر مهمی که میتواند اشخاص معلول را به جامعه برگرداند، فضاهای شهری میباشند که با برنامهریزی صحیح و مناسبسازی فضاهای مورد نظر، میتوان این قشر را از منزوی شدن بازداشت و از حضور فعال و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی بهره جست.
یکی از مهمترین مشکلات فضاهای شهری کشور، نامناسب بودن فضاهای آنها در ارتباط با اشخاص دارای معلولیت میباشد که این مهم در هر دو مورد کالبدی و رفتاری قابل ملاحظه میباشد.
اولی ناشی از نتایج برنامهریزی شهری غیرصحیح و اقدامات عملی شهرسازانه و دومی پیامد اجتماعی – فرهنگی ناشی از آن است (اقبالی، 1385، 1). از دیدگاه برنامهریزان شهری، شهر سالم، شهری است که کلیه شهروندان بتوانند از فضاهای آن بهرهمند شوند. این فضای شهری باید ارائهدهنده خدمات بیشتر به اقشار آسیبپذیر باشد تا این گروه از صحنه جامعه محو نگردند و به فراموشی سپرده نشوند. آن بخش از جامعه که به سبب ناتوانی جسمی – حرکتی، عملاً استفاده از فضاهای شهری محروم گشته است، علت را نه در «معلول بودن شهر» که در «معلول بودن خویش» جستجو میکند و خود را از نزدیک شدن به این فضاهای شهری باز میدارد (قائم، 1367، 1). آنچه در دانش طراحی شهری برای فضاهای شهری ارزش میباشد نقش اجتماعی و تعاملی است که این فضا در زندگی جمعی شهروندان ایفا میکند (پاکزاد، 1383، 10-9) پس با طراحی مناسب فضاهای شهری و مناسب سازی آن، میتوان با معلولان در تعامل اجتماعی بود. رفع موانع در شهر، میتواند از اقدامات مهمی باشد که مشارکت هر چه بیشتر معلولان در فعالیتهای اجتماعی و حضور در فضاهای شهری را برای آنان تضمین میکند (سعید نیا، 1383، 83). تأمین شرایط زندگی از مهمترین عوامل جذب معلولین در جامعه به شمار میرود (تاجالدینی، موسوی، 1385، 3) که این مهم تنها از طریق مناسبسازی فضاهای شهری امکانپذیر میباشد. فضای شهری، فضای زندگی روزمره شهروندان است که هر روز به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه در طول راه، ادراک میشود (افصح حسینی، 1385، 1).
برنامهریزی شهری در ارتباط با فضاهای شهری بایستی طوری صورت پذیرد که توانایی پذیرش تمامی افراد و دسترسی کلیه اقشار جامعه به فضاهای مورد نیاز آنان را در نظر بگیرد، در غیر این صورت میتوان بیان کرد که فضاهای شهری نامناسب بوده و میبایست نسبت به مناسبسازی آنان مبادرت کرد. از طریق مناسبسازی فضاهای شهری، کلیه افراد اجتماع دسترسی به محیط و عناصر شهری و فعالیت در عرصههای مختلف زندگی را که حق طبیعی و لازمه حیات انسان است، خواهند داشت. سازگار ساختن فضاهای شهری با نیازهای افراد معلول در واقع بازگرداندن آنان به اجتماع است. با مناسبسازی فضاهای شهری و مشارکت تمام اقشار جامعه در تأمین منابع مادی و مالی، موجب گسترش خدمات اجتماعی و بهبود امکانات اقتصادی میشود و این امر بهویژه برای اشخاص معلول از اهمیت ویژهای برخوردار است (حناچی، 1383، 14). به نظر فن برنر (1979) تعامل انسان و محیط موجب رشد وی خواهد شد (حلاجی، 1386، 5). امروزه مهمترین بحثی که در خصوص مناسبسازی فضاهای شهری برای اشخاص با معلولیت مطرح میباشد، برداشتن موانع در مسیرهای حرکتی و مناسبسازی برای این قشر میباشد. در بند 25 مصوبه سی و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ارتباط با حقوق افراد معلول چنین آمده است: «اصل تساوی حقوق معلولین و افراد سالم حاکی از آن است که نیازهای کلیه افراد جامعه از اهمیت یکسانی برخوردار بوده و رفع این نیازهاست که میبایست اساس برنامهریزی جوامع را تشکیل دهد»(سازمان ملل متحد،1373) بنابراین، مناسب سازی فضاهای شهری برای افراد معلول و کمتوان نه تنها از نظر حمل و نقل و جابجایی، بلکه از دیدگاه اجتماعی و بعد انسانی نیز حائز اهمیت میباشد. معیار مطلوب یک محل برای معلولان و جانبازان مناسب بودن فضای شهری اطراف با نیازهای حرکتی آنان و قابل استفاده بودن آن برای این افراد است (میقانی 1373، 9).
مناسبسازی فضاهای شهری مشارکت معلول را به همراه دارد .
عدم مناسبسازی فضای شهری برای معلول مناسبسازی فضای شهری برای معلول
اختلال (Impairment) اختلال (Impairment)
ناتوانی (Disability) فعالیت ((Activity
معلولیت (Handicap) مشارکت (Participation)
افسردگی (Depressive) پویایی (Mobility)
توجه به معلولان باعث حضور مثبت آنان در جامعه میشود و از تواناییهای آنان میتوان در قسمتهای مختلف جامعه بهره جست. در برنامهریزیها بهویژه در برنامهریزی شهری که برای تمامی افراد جامعه صورت میگیرد، حتی اگر قشر کوچک و اقلیت اجتماع را در نظر نگیرد این برنامهریزی قابل قبول نخواهد بود. بنابراین در برنامهریزیها و طراحیهای شهری بایستی این قشر یعنی معلولین در نظر گرفته شوند تا برنامهریزی به صورتی صحیح صورت پذیرد.
در حال حاضر در فرآیند تصمیمگیری، برنامهریزی و طراحیهای شهری میتوان گفت معلولان در نظر گرفته نمیشوند، بنابر مطالب بیان شده، با ایجاد طراحیهای مناسب شهری و مناسبسازی فضاهای شهری که معلولان را نیز شامل شود ، بایستی حضور این قشر در روند برنامهریزیها و زمینه مشارکت آنان را در تمام مسائل جامعه فراهم کرد، این مسائل زمانی حادتر میشوند که بدانیم با توجه به مشکلات و موانع موجود در سطح شهر و افزایش تصادفات رانندگی در کشور و حوادث غیر مترقبه دیگر، تعداد معلولین روزبهروز در حال افزایش میباشد، ولی متأسفانه اقدامات شایسته و کافی در جهت مناسبسازی فضاهای شهری جهت معلولین صورت نمیپذیرد. برای مشارکت دادن معلولان در تمامی مسائل جامعه، یکسری عوامل دخیل میباشند که یکی از مهمترین آنان، اقدام به مناسبسازی فضاهای شهری میباشد که میتوان تا حدود زیادی آنان را به این فضاها کشاند و آنان را از گوشهنشینی، منزویشدن، افسردگی، احساس ناتوانی و ... رهایی بخشید. در شکل زیر اثرات مثبت و منفی مناسبسازی فضاهای شهری جهت فرد معلول مشاهده میگردد.
این مطلب ادامه دارد...
معلولیت، جانبازان و فضاهای شهر2
میلر و همکاران در سال 2009، پژوهشی با عنوان ارزیابی میزان رضایت اشخاص در ارتباط با افراد ناتوان را مورد مطالعه قرار دادند. در ابتدا معلولان را بر حسب درجه معلولیت و شدت (هم ذهنی و هم فیزیکی) طبقهبندی کردند. نتایج نشان داد که معلولانی که درجه معلولیت آنان ملایم بوده است و ارتباط با آنان بیشتر بوده...
افراد بطور معناداری از رفتار آنان رضایت داشتهاند، بطوریکه با آنان رابطه دوستانه و مناسبی برقرار کرده بودند اما معلولانی که کمتر با آنان رابطه برقرار شده بود دچار اختلالات فیزیکی، افسردگی و ناراحتیهای روحی شده بودند (Miller, Chen, Noreen , Karnes, 2009). استیونس در مقاله خود به عنوان زندگی با معلولین در شهرهای ژاپن به دنبال ایجاد طرحی به عنوان طراحی دسترسی برای همه (Barrier-free design) بود که با این طرح در نظر داشت فضای شهریی را ایجاد کند که اشخاص با معلولیت (معلولیت ذهنی و فیزیکی) و افراد عادی در مجاورت یکدیگر زندگی کنند. نتایج نشان داد که در شهرهای ژاپن فضاهای قابل در دسترس به اندازه مطلوب در اختیار افراد عادی وجود دارد اما در ارتباط با معلولین فضاهایی ایجاد شدهاند اما باید این فضاها را توسعه و گسترش داد (Stevens, 2007).
ساندرسون در سال 2006 پایاننامه خود تحت عنوان ارزیابی برنامهریزی دسترسی برای اشخاص با معلولیت در شهرهای میانی کانادا این تحقیق را با هدف از میان برداشتن موانع موجود در شهرها و بهبود دسترسی به فضاها برای اشخاص با معلولیت انجام داد. با انجام این پژوهش روشن شد که اغلب اشخاص با معلولیت در شهرها با موانع متعدد مواجه میباشند که باعث عدم مشارکت آنها در جامعه میشود. نتایج این مطالعه نشان داد که ابزارهای برنامهریزی، راهکاری برای بهبود دسترسی مناسب معلولین به فضاهای شهری میباشد که معلولین بتوانند بهدرستی در مسائل جامعه مشارکت داشته باشند. بنابراین، درگیر کردن اشخاص معلول در توسعه و کاربرد ابزارهای برنامهریزی بالقوه میتواند در مشارکت آنها در برنامهریزیها موفقیت آمیز باشد (Sanderson, 2006). روجرز معتقد است که امروزه شهرهای بزرگ اغلب توسط فضاهای عمومی وسیع شناخته میشوند و کیفیت عملکردی این فضاها یکی از ابزار سنجش قدرتمندی شهرها و توانایی آنها در ایجاد تفریح و سرگرمی، زیباییهای طبیعی و فضاهای باز برای شهروندانشان (معلولان نیز جدا از شهروندان نمیباشند) میباشد. فضاهای عمومی، در مقولاتی نظیر ایجاد و تقویت غرور شهری، افزایش گردشگران و سرمایه گذاران اقتصادی و کمک در ایجاد سلامتی و بهبود کیفیت زندگی، نیز به شهرها سود رساندهاند (Rogers, 2003). کنادسون در تحقیق خود با موضوع «ایجاد فضاهای قابل دسترس و محیط برابر برای معلولین» در پی ارائه خدمات تخصصی و حرفهای در تمام سطح شهر، ویژه معلولان در مناطق شهری استرالیا بود ( Knudson, 1999). در تحقیقی با عنوان «عملکرد معلولیت، تغییر در معلول نشانه افسردگی در زندگی اخیر» نشان داده شد که هر دو نوع معلولیت با وضعیت ثابت و حالت متغیر معلول بطور معناداری با مشارکت آنان در فضاهای شهری میتواند افسردگی آنان را تغییر دهد (Yang, Linda, George, 2005). درسال 1975 کتاب «فضای شهری برای عابر پیاده» انتشار یافت که در گسترش مباحث مربوط به مناسبسازی فضاهای شهری نقش مؤثری ایفا کرد (Pushkarev and Zupon, 1975).
جدیدترین و جالبترین تدبیر در مناسبسازی فضاهای شهری، الگویی است که در کشور هلند به اجرا در آمده است که به نام « وونرف » (Woonerfe) معروف شده است (مهدیزاده، جهانشاهی، 1376، 21). در کتابی با عنوان «مکانهای مردمی، راهنمای طراحی فضاهای باز شهری» هفت نوع فضای شهری طراحی و معرفی شده است که در اغلب فضاها به معلولین توجه شده است (Marcus and Francis, 1990). یتس در مقالهای بیان میکند که با یکپارچهسازی طراحی فضاهای شهری میتوان دو مقوله تحرک (پویایی) و قابلیت دسترسی را برای تمام اقشار جامعه بوجود آورد تا هر کسی قادر باشد به طور آزادانه در فضاهای شهری قدم گذارد، به نظر وی دو مقوله تحرک و قابلیت دسترسی در فضاهای شهری بایستی زیربنا و اساس برنامهریزیهای شهری و طراحی قرار گیرند، او معتقد است با یکپارچهسازی طراحی شهری میتوان شیوه زندگی معلولان را ارتقاء بخشید (Yeats, 1999)، همچنین در سال 2002 مقالهای با عنوان " دسترسی بدون مانع برای معلولین" در اوکراین نوشته شد (Romanyuta, 2002). Valerz (1986) از فضاهای شهری به عنوان فضاهایی که غریبهها با هم سهیماند نام میبرد، Lynch (1960) از خیابان که عنصری از فضای شهری است به عنوان یک واقعیت اجتماعی و عمومی نام میبرد، Jicobez (1961) بر زندگی مردم در خیابانها تأکید دارد، Kaleen (1976) میگوید: مردم از طریق حرکت و نگاه کردن به فضاهای شهری از آن لذت میبرند، Docsiyadis (1974) عقیده دارد: اولین تقاضا و نیازمندی انسان، آزادی برای حرکت است (حبیبی، 1385، 4-2).
نشست ویژه مسؤولان و کارشناسان مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در سال 1365 در خصوص مناسبسازی محیط شهری را میتوان نقطه عطفی در آغاز این فرآیند در ایران دانست. هر چند از همان بدو امر باورهای نادرست مبنی بر این که در جامعه، مصداق بارزی برای اهمیت معلولیت یافت نمیشود و نیز عدم وجود پیشینه و دستورالعمل معین در این خصوص، پرداختن به مقوله مناسبسازی را در نظر مسئولین امر دشوار نمود لیکن طرح ابعاد اجتماعی این مسئله موجب شد تا پس از یکسال، تلاشهای نظامهای اداری در این راستا آغاز گردد. در سال 1366 پژوهشی تحت عنوان طراحی فضاهای ساخته شدهعمومی و خصوصی برای معلولان جسمی – حرکتی توسط مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن صورت گرفت. در همین سال به پیشنهاد سازمان بهزیستی، کمیتهای متشکل از نمایندگان مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، دانشکده توانبخشی دانشگاه تهران، وزارت مسکن و شهرسازی و ... تشکیل گردید. برآیند کار این کمیته تدوین جزوات متعدد در زمینه آیین کاربرد اصول اساسی طراحی فضاهای شهری برای معلولان بود (اله وردی زواره، 1383، 3).
معلولیت، جانبازان و فضاهای شهر(قسمت آخر)
در سال 1373 تحقیقی تحت عنوان « تحلیل موردی عملکرد ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای معلولین» توسط دفتر فنی وزارت کشور صورت پذیرفت، که نتیجه این تحقیق به عملکرد ضعیف آموزش اعم از خصوصی و عمومی در ارتباط با معلولین منتهی شد (وزارت کشور، 1373، 14).قائم در تحقیقی که انجام داد به این نتیجه رسید که آن بخش از جامعه که به سبب ناتوانی جسمی – حرکتی، عملاً استفاده از فضاهای شهری محروم گشته است، علت را نه در «معلول بودن شهر» که در «معلول بودن خویش» جستجو میکند و خود را از نزدیک شدن به این فضاهای شهری باز میدارد (قائم، 1367، 1). در ارتباط با مناسبسازی فضاهای شهری میتوان به نظریه انسان و محیط (مناسبسازی و نظریه انسان و محیط) اشاره کرد در این ارتباط به دو نظریه می پردازیم. 1- نظریه ربرت زمر: به نظر وی محدودیتهایی که از طریق قوانین و شرایط معماری و شهرسازی بر فرد تحمیل میشود، انسان را تضعیف میکند و مانع از رشد وی میشود 2- نظریه بوم شناختی برون برونر (1979): این نظریه بر اهمیت رشد انسان در جایگاه طبیعیاش تأکید دارد. در این نظریه تأکید بر مفهوم رشد فرد در محیط و بخصوص تعامل بین این دو (رشد انسان و محیط) است (حلاجی، 1386، 5-4).هدف غایی یک شهر ایجاد محیطی خلاق برای مردمی است که در آن زندگی میکنند ( امینی، سمیاری به نقل از هالپرین، 1385، 3). چنانچه لارنس هالپرین از مفهوم شهر بیان میدارد: شهر به عنوان عرصه تکاپو و فعالیتهای انسانی چون موجودی زنده در تعامل با خود و اجتماع انسانهاست. سیمای شهر، موضع درک مشترک شهروندان از هویت شهر است و بخش مهمی از خاطره جمعی ساکنان شهر را به خود اختصاص میدهد. به بیان دیگر فضاهای شهری، عضوی از جامعه شهری است که همراه با اهالی آن در همه تجربهها و حوادث خاطرهساز که تاریخ و ذهنیت افراد جامعه را نقش میدهد حاضر بوده است (همان منبع، 4). با توجه به اینکه معلولین نیز سهمی از گذشته و خاطرات شهر خود دارند، بنا به دلایلی، از جمله، نامناسب بودن فضاهای شهری، فرصتهای اندکی برای حضور در فضاهای شهری یافتهاند، این مسئله ضرورت ساماندهی و مناسبسازی فضاهای شهری به عنوان بستری که خلاقیتها و تواناییهای معلول میتواند در آن رشد یابد را منعکس مینماید.
تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه ما در یکی دو دهه اخیر سبب شده که اشخاص معلول به میزان قابل توجهی در جامعه جذب شوند، اما وجود برخی موانع بهویژه در عرصهی برنامهریزی شهری و شهرسازی بسیاری از فضاهای شهری را فاقد شرایط لازم برای حضور این قشر در جامعه موجب گردیده است. از عناصر مهمی که میتواند اشخاص معلول را به جامعه برگرداند، فضاهای شهری میباشند که با برنامهریزی صحیح و مناسبسازی فضاهای مورد نظر، میتوان این قشر را از منزوی شدن بازداشت و از حضور فعال و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی بهره جست.
بر اساس برآورد سازمان ملل 10 درصد از افراد جهان هر کدام به گونهای دارای معلولیت میباشند (سازمان ملل، 1373، 73). در سال 1385 تعداد معلولان کشور 1012222 نفر (4 درصد جمعیت کشور دچار معلولیت میباشند) ، فارس 88853 نفر (سالنامه آماری کشور، 1386، 542-547) و شیراز 31575 هزار نفر بوده است (سالنامه آماری استان فارس، 1386، 574). در جامعهای مانند کشور ما بهویژه در شیراز که بخش مهمی از افراد این شهر را معلولین تشکیل میدهند و تعداد زیادی از آنان جانبازان جنگ تحمیلی میباشند، و از آنجایی که شیراز یک شهر فرهنگی – ادبی، تاریخی و توریستی میباشد و هر ساله مسافران بیشماری از این شهر بازدید میکنند و بخشی از این توریستها را نیز معلولین تشکیل میدهند ضرورت توجه به مناسبسازی فضاهای شهری در این شهر دو چندان میشود. در جدول زیر میزان شیوع معلولیت در کشور نشان داده شده است.
در کشورهای دنیا از جمله ژاپن، ایالات متحده، هلند، استرالیا، آلمان و ... کارهای مناسبی در ارتباط با معلولین صورت پذیرفته است که بر اساس معیارهای جهانی، مبادرت به مناسبسازی فضاهای شهری کردهاند.
برهوتشان را آباد می کنیم...باشد تا شهر درونمان آرام گیرد!!