۱۳۹۲-۹-۱۷، ۱۲:۲۶ عصر
با آغاز مواجهه با دنیای غرب و پیدایش واژگان دوگانه سنت و مدرنیته یا فرنگی، ایرانی، مباحثی در باب هویت، در تاریخ معاصر ایران در حوزههای مختلف به ویژه معماری زاده و با گذشت زمان با رویکردهای گوناگون و در برخی موارد متضاد و رو به رشد، برای درک مضمون بحثهای هویت، جدا از نظرات مطرح شده معماران، شهرسازان و صاحب نظران به ویژه در سالهای اخیر، محورهای اصلی زیر استخراج شده است. هویت موضوعی است که قلمرو سیاسی به حیطه معماری تراوش کرده است. پرسشهایی همچون ما به کجا تعلق داریم، چه هستیم، به کجا میرویم به اشکال گوناگون و مرتبط با فرهنگنها، ادیان و مذاهب یا ملل و کشورهای خاص و معین مطرح شدند. در ایران موضوع هویت در چالش جامعه با معاصر شدن و به تعبیری دیگر فرنگی شدن از دو قرن پیش در محافل حکومتی و روشنفکری بحث غالب شد، این روند در دوره بعد از انقلاب مشروطیت و دوره رضاخان به شیفتگی به معماری فرنگی و نهایتاً سیطره معماری غرب و مدرن انجامید. اما در دورههای اول، شالوده و کالبد معماری ایرانی حفظ و روش آن تزئینات و صورتهای ایرانی رون آن چسبیده شده با این همه در واقع تا امروز هیچگاه اندیشه بازگشتن به هویت معماری ایرانی فراموش نشده است، پس از انقلاب به دلیل وقفه در تمامی حرکتهای گذشته جامعه مباحث مربوط به هویت تعمیق بیشتر نیافت. در سالهای ابتدایی هر چیز مربوط به گذشته، منفور تلقی می شد و موضوع هویت با پسوند معماری اسلامی یا معماری سنتی مورد توجه خاص قرار گرفت. طرح دوباره پرسش هویت به ویژه در یک دهه اخیر و تبدیل آن به یکی از معیارهای نقد معماری و شهرسازی در محافل تخصصی و عمومی میتواند بازگشت به آن را توجیه کند.“نادر اردلان (معمار)”
رویکرد عرفانی اردلان به معماری و تلاش او در رسیدن به وحدانیت وجودی، تعریف او از هویت را در مقایسه با تعاریف دیگر متفاوت ساخته است او تحت تأثیر اندیشه لویی کان که هویت معماری را ساختن پلی بین عناصر ملموس و عناصر ناملموس دانسته، هدف از معماری را سیر از جسم به روح میداند اردلان هویت را واحد، ازلی و متصل به عالم ملکوت میداند، به اعتقاد او به مثابه نمود فرهنگ یا به تعبیر او راه ویژه برای رسیدن به عالم ملکوت یکی از عوامل اصلی طرح معماری است. او معمار را صاحب کهن الگوهای شخصیتی و رسالت او را خلق معنویت و روحانیت بر اساس اصول معماری عرفانی ایران میداند.
“جهانشاه پاکزاد (شهرساز)”
او تشخیص هویت را فرآیندی حیاتی بین عینیتی موجود با دادههایی از آن در ذهن میداند، به عقیده او تشخیص هویت در واقع نوعی ارزشگذاری یا تعیین کیفیت است که ارتباط کامل با اندوختههای ذهنی فرد و گروه، از تجربیات مستقیم یا فرهنگ، سنت و زمینههای فرهنگی و اجتماعی آنان دارد. هویت فضا نه معنای تکراری و سنتی بودن صرف آن و نه نوآوری محض است. او دستیابی به هویت فضای شهری را با صفاتی نظیر راحتی، خوانایی و تعلق، ممکن میداند و وجود فضاهای قدیمی در شهرهای امروزی را عاملی برای زنده ماندن خاطرهها و حافظههای فردی و جسمی میداند. همچنین صرف وجود کالبد خاطره انگیز و معنادار را لازمه احراز هویت ندانسته، بلکه مراوده اجتماعی و فضایی را به عنوان شرط لازم برای هویت معرفی کرده است.
“کامران صفامنش (معمار)”
به عقیده فضامنش هویت امروز در قالب احاله به یک دوره معین تاریخی محدود نمی شود. فضامنش در تعریف هویت ملی از بازگشت به معماری اصیل ایرانی یاد کرده و این بازگشت را مشخصه تلاش ایرانیان در همه دوران تاریخی معماری ایران دانسته است. به عقیده او، پرسش از هویت در عرصه معماری از چالش میان دو رویکرد ایرانی بودن و معاصر بودن زاده میشود و اینکه معماری ما چقدر باید برگرفته از معماری ایرانی یا بومی باشد و چقدر وابسته به تکنیک و اندیشههای معاصر دنیا، او هویت را ویژگی خاص تفسیر کرده که قابلیت ارجاع به خود را دارد. توجه به هویت تعیین توجه به چیزی که در بطن معماری ما وجود دارد، توجه به حال و هوا یا طعم و عطرش و هویت امروز ایران را حاصل جمع هویت ملی و جهانی میداند و بر نقش سفارش دهندگان، حامیان و کارفرمایان در هویتبخشی به معماری تأکید میکند.
“ایرج کلانتری (معمار)”
او ضمن اشاره به ارتباط هویت و کیفیت اثر بر دو نکته تأکید می کند: ابتدا انعکاس شخصیت معماری در اثر معماری، همچنان که آثار معماران شهیر دنیا را به نام ایشان میشناسیم سپس بار فرهنگی اثر و تعلق آن به یک نهضت فکری و جامعهای خاص، چنین هویتی ممکن است از طریق سیاستهای دراز مدت نظام و اجرایی در جهت نقد و تحلیل آثار متنوع معماری در جهت دستیابی به الگوهای هویتبخشی در فرآیندی تاریخی به دست آید.
“هادی میرمیران (معمار)”
میر میران علاقهمندی خود را به موضوع هویت چنین بیان کرده است: ۱- همه آثار بزرگ معماری بر اساس اندیشه مدون و روشن شکل گرفتهاند، اندیشهای که ریشه در جهانبینی، اسطوره و سنت و عادت دارد و باعث تعلق معماری به تمدن و قومی مشخص میشود. درک اندیشه نهفته در پس هر اثر معماری به درک هویت میانجامد و به تعبیر ایشان: اگر ما به درستی به اندیشه زمان خود مسلط شویم یا به عبارت بهتر اندیشه روشنی برای امروز وجود داشته باشد شاید معماری راحتتر بتواند هویت خود را باز یابد. ۲- توجه به معماری از توجه به میراث معماری ناشی میشود که روح آن در تاریخ ما ثبت بوده و نباید نسبت به این میراث گویا بی اعتنا بود، میراث معماری در برگیرنده صفاتی از معماری است که روح معماری ایرانی از آنها انباشته بود و امروزه نیز قابل پیروی است. ۳- هویت به عنوان پیشزمینهای برای معماری امروز ایران می تواند جایگاه ما را در بستر معماری امروز جهان مشخص کند.
“بیژن شافعی (معمار)”
شافعی هویت را به مجموعه چیزهایی تعبیر می کند که انسان به آن تعلق داشته است (نوستالژی): درک دیگری از همین جهان به ما میآموزد که انسان همواره به آنچه که بوده، میاندیشد، گذشته خاطرات، دوستان قدیمی، تابلوی کهنه، کوهی یادمانی، دریاچهای محلی، گل و گیاه، فضای آشنا و خلاصه سرزمین و بوم، یعنی آنچه که انسان به آن تعلق دارد و همه جنگها و دعواها را برای استقلال آن فرهنگ و آن مکان به جان میخرد. او همچنین نیازهای انسان را به دو وجه عمده تقسیم میکند، یکی که باعث تحول میشود، تقاضا و نیاز انسان برای افقهای دور دست و عرصهها و پدیدههای نو و ناشناخته است و دیگری گرایش به هویت، فرهنگ و سرزمین (بازگشت نوستالژیک) به عقیده او تعامل میان هویت و افقهای دور دست چالش پیش روی معماران در آفرینش معماری است.
“علی اکبرصارمی (معمار)”
او در بیان سیر تحول نقد معماری ایران، از هویت به عنوان مظهر تناقضات در معماری ایرانی یاد میکند در زمینه پرداختن به تناقضهای درونی آثار معماری و نیز معماری جدید مخصوصاً معماری جدید ایران، مملو از تناقضات و چندگانگیهای درونی است که غالباً موجبات اغتشاش را فراهم کرده است. بحث سنت و مدرنیته و هویت، هنوز از عوامل ایجاد تناقض در آثار معماری امروز ماست. صارمی در تعریف هویت، آن را با تاریخ گرایی همسان می داند و هر دو را محصول تفکر پست مدرنیسم میخواند او برخی از آثار معماری معاصر ایران را تلاش برای خلق نوعی هویت معمارانه تلفیقی می داند و در پاسخ به جست و جوی هویت در آثار خویش میگوید: من فرم یا سمبل خاصی را پیدا نکردم که با قرار دادن آن در پروژه کار، ایرانی شود. کره زمین و اختلافات موجود بین کشورها کم کم در حال از بین رفتن است و هویت جهانی بین نسل جدید شکل میگیرد، نسل جدید به گذشته تمایلی ندارد.
به اعتقاد او:
ابتدا باید از مظاهر جهانی شدن بهره برد بعد باید دید که با هویت چکار می توانیم بکنیم، هویت بعد از جهانی شدن مطرح میشود.از آنجا که به اعتقاد صارمی، هویت نسبتی قدرتمند با گذشته دارد. راه حل ظهور هویت در معماری را به اقتباس سمبلیک از گذشته مصور کرده است. این اقتباس گاهی انتزاعی و برگرفته از قضایی ذهنی و شاعرانه و گاهی مستقیم و بدون بروز پیچیدگی و ابهامات زیرکانه است.
رویکرد عرفانی اردلان به معماری و تلاش او در رسیدن به وحدانیت وجودی، تعریف او از هویت را در مقایسه با تعاریف دیگر متفاوت ساخته است او تحت تأثیر اندیشه لویی کان که هویت معماری را ساختن پلی بین عناصر ملموس و عناصر ناملموس دانسته، هدف از معماری را سیر از جسم به روح میداند اردلان هویت را واحد، ازلی و متصل به عالم ملکوت میداند، به اعتقاد او به مثابه نمود فرهنگ یا به تعبیر او راه ویژه برای رسیدن به عالم ملکوت یکی از عوامل اصلی طرح معماری است. او معمار را صاحب کهن الگوهای شخصیتی و رسالت او را خلق معنویت و روحانیت بر اساس اصول معماری عرفانی ایران میداند.
“جهانشاه پاکزاد (شهرساز)”
او تشخیص هویت را فرآیندی حیاتی بین عینیتی موجود با دادههایی از آن در ذهن میداند، به عقیده او تشخیص هویت در واقع نوعی ارزشگذاری یا تعیین کیفیت است که ارتباط کامل با اندوختههای ذهنی فرد و گروه، از تجربیات مستقیم یا فرهنگ، سنت و زمینههای فرهنگی و اجتماعی آنان دارد. هویت فضا نه معنای تکراری و سنتی بودن صرف آن و نه نوآوری محض است. او دستیابی به هویت فضای شهری را با صفاتی نظیر راحتی، خوانایی و تعلق، ممکن میداند و وجود فضاهای قدیمی در شهرهای امروزی را عاملی برای زنده ماندن خاطرهها و حافظههای فردی و جسمی میداند. همچنین صرف وجود کالبد خاطره انگیز و معنادار را لازمه احراز هویت ندانسته، بلکه مراوده اجتماعی و فضایی را به عنوان شرط لازم برای هویت معرفی کرده است.
“کامران صفامنش (معمار)”
به عقیده فضامنش هویت امروز در قالب احاله به یک دوره معین تاریخی محدود نمی شود. فضامنش در تعریف هویت ملی از بازگشت به معماری اصیل ایرانی یاد کرده و این بازگشت را مشخصه تلاش ایرانیان در همه دوران تاریخی معماری ایران دانسته است. به عقیده او، پرسش از هویت در عرصه معماری از چالش میان دو رویکرد ایرانی بودن و معاصر بودن زاده میشود و اینکه معماری ما چقدر باید برگرفته از معماری ایرانی یا بومی باشد و چقدر وابسته به تکنیک و اندیشههای معاصر دنیا، او هویت را ویژگی خاص تفسیر کرده که قابلیت ارجاع به خود را دارد. توجه به هویت تعیین توجه به چیزی که در بطن معماری ما وجود دارد، توجه به حال و هوا یا طعم و عطرش و هویت امروز ایران را حاصل جمع هویت ملی و جهانی میداند و بر نقش سفارش دهندگان، حامیان و کارفرمایان در هویتبخشی به معماری تأکید میکند.
“ایرج کلانتری (معمار)”
او ضمن اشاره به ارتباط هویت و کیفیت اثر بر دو نکته تأکید می کند: ابتدا انعکاس شخصیت معماری در اثر معماری، همچنان که آثار معماران شهیر دنیا را به نام ایشان میشناسیم سپس بار فرهنگی اثر و تعلق آن به یک نهضت فکری و جامعهای خاص، چنین هویتی ممکن است از طریق سیاستهای دراز مدت نظام و اجرایی در جهت نقد و تحلیل آثار متنوع معماری در جهت دستیابی به الگوهای هویتبخشی در فرآیندی تاریخی به دست آید.
“هادی میرمیران (معمار)”
میر میران علاقهمندی خود را به موضوع هویت چنین بیان کرده است: ۱- همه آثار بزرگ معماری بر اساس اندیشه مدون و روشن شکل گرفتهاند، اندیشهای که ریشه در جهانبینی، اسطوره و سنت و عادت دارد و باعث تعلق معماری به تمدن و قومی مشخص میشود. درک اندیشه نهفته در پس هر اثر معماری به درک هویت میانجامد و به تعبیر ایشان: اگر ما به درستی به اندیشه زمان خود مسلط شویم یا به عبارت بهتر اندیشه روشنی برای امروز وجود داشته باشد شاید معماری راحتتر بتواند هویت خود را باز یابد. ۲- توجه به معماری از توجه به میراث معماری ناشی میشود که روح آن در تاریخ ما ثبت بوده و نباید نسبت به این میراث گویا بی اعتنا بود، میراث معماری در برگیرنده صفاتی از معماری است که روح معماری ایرانی از آنها انباشته بود و امروزه نیز قابل پیروی است. ۳- هویت به عنوان پیشزمینهای برای معماری امروز ایران می تواند جایگاه ما را در بستر معماری امروز جهان مشخص کند.
“بیژن شافعی (معمار)”
شافعی هویت را به مجموعه چیزهایی تعبیر می کند که انسان به آن تعلق داشته است (نوستالژی): درک دیگری از همین جهان به ما میآموزد که انسان همواره به آنچه که بوده، میاندیشد، گذشته خاطرات، دوستان قدیمی، تابلوی کهنه، کوهی یادمانی، دریاچهای محلی، گل و گیاه، فضای آشنا و خلاصه سرزمین و بوم، یعنی آنچه که انسان به آن تعلق دارد و همه جنگها و دعواها را برای استقلال آن فرهنگ و آن مکان به جان میخرد. او همچنین نیازهای انسان را به دو وجه عمده تقسیم میکند، یکی که باعث تحول میشود، تقاضا و نیاز انسان برای افقهای دور دست و عرصهها و پدیدههای نو و ناشناخته است و دیگری گرایش به هویت، فرهنگ و سرزمین (بازگشت نوستالژیک) به عقیده او تعامل میان هویت و افقهای دور دست چالش پیش روی معماران در آفرینش معماری است.
“علی اکبرصارمی (معمار)”
او در بیان سیر تحول نقد معماری ایران، از هویت به عنوان مظهر تناقضات در معماری ایرانی یاد میکند در زمینه پرداختن به تناقضهای درونی آثار معماری و نیز معماری جدید مخصوصاً معماری جدید ایران، مملو از تناقضات و چندگانگیهای درونی است که غالباً موجبات اغتشاش را فراهم کرده است. بحث سنت و مدرنیته و هویت، هنوز از عوامل ایجاد تناقض در آثار معماری امروز ماست. صارمی در تعریف هویت، آن را با تاریخ گرایی همسان می داند و هر دو را محصول تفکر پست مدرنیسم میخواند او برخی از آثار معماری معاصر ایران را تلاش برای خلق نوعی هویت معمارانه تلفیقی می داند و در پاسخ به جست و جوی هویت در آثار خویش میگوید: من فرم یا سمبل خاصی را پیدا نکردم که با قرار دادن آن در پروژه کار، ایرانی شود. کره زمین و اختلافات موجود بین کشورها کم کم در حال از بین رفتن است و هویت جهانی بین نسل جدید شکل میگیرد، نسل جدید به گذشته تمایلی ندارد.
به اعتقاد او:
ابتدا باید از مظاهر جهانی شدن بهره برد بعد باید دید که با هویت چکار می توانیم بکنیم، هویت بعد از جهانی شدن مطرح میشود.از آنجا که به اعتقاد صارمی، هویت نسبتی قدرتمند با گذشته دارد. راه حل ظهور هویت در معماری را به اقتباس سمبلیک از گذشته مصور کرده است. این اقتباس گاهی انتزاعی و برگرفته از قضایی ذهنی و شاعرانه و گاهی مستقیم و بدون بروز پیچیدگی و ابهامات زیرکانه است.
If you don't like where you are,change it! you're not a tree
Jim Rohon
Jim Rohon