۱۳۹۲-۵-۲۲، ۰۹:۲۳ عصر
(۱۳۹۲-۵-۲۲، ۰۹:۱۶ عصر)نداانصاری نوشته است: بهارجون حالا که شما بزرگ اینجایی رو صندلی نشستی بیا یه ریش سفیدی در حق ما کن بزرگواراخ جوووون باز من شدم مامان بزرگ جمع خيلي اينو دوست دارم:D:D:D
رضوانو ندیدی؟نیستش
بین خودمون بمونه مث اون سیب زمینیه برو زیر زبون این رضوانو بکش ببین با من قهره
آشتیمون بده طاقت دوریشو ندارمممممم...
چرا عصري بهم زنگ زد صحيح و سالم:heart:
نه اصلا
رضوان وقتي ميگه ندا
اشك از چشاش مياد غرق شادي ميشه قند توي دلش اب ميشه بعد اون وقت با تو قهر باشه
اين امكان نداره