امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
معماری امروز در کنار معماری گذشته
#1
یکی از مباحث اصلی و گهگاه جنجال برانگیز در فضای معماری و شهرسازی امروز کشورمان، موضوع حفظ فضاهای شهری و معماری گذشته و تاریخی و دیدگاههای متفاوت درباره چگونگی حفظ این فضاها و ساختمانهای ارزشمند قدیمی است، که گاه اختلافنظرها و دیدگاه های متفاوت در مورد نگرش به این مقوله در برخی موارد از حیطه مباحث معماری و شهرسازی فراتر رفته و در حیطه مسائل اجتماعی سیاسی داخل میشود. جنجال ایجاد شده در خصوص ساختمان برج جهاننما در اصفهان نمونه مشخص این موضوع است.

کشور ما به لحاظ فرهنگ معماری و شهرسازی و غنای آثار ارزشمند گذشتگان بدون شک یکی از شاخص ترین کشورهای جهان محسوب میشود.
از سال ۱۳۰۰ شمسی بر اثر تغییرات زیربنایی در ساختار اجتماعی و اقتصادی و به دنبال آن نیازهای جدید به وجود آمده در اثر حرکت جامعه به سمت صنعتی شدن، کالبد جامعه سنتی دچار مشکلات بسیاری شد که در اثر تغییرات به وجود آمده در ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه، این کالبد کارایی گذشته خود را از دست داد و با توجه به رشد شتابان ورود تولیدات صنعتی و روند صنعتی شدن و عدم آمادگی علمی و اجتماعی و فرهنگی دستاندرکاران برای مقابله با این تحولات سریع، تغییرات و ناهنجاریهای جبران ناپذیری در کالبد شهرهای سنتی به وجود آمد که ادامه این روند با رشد شهرنشینی و هجوم جمعیت مهاجر به سمت شهرها ابعاد گسترده تری به خود گرفت تا جایی که تخریب و نوسازی نشانه تجدد و گرایش به مدرنیته به عنوان یک ارزش محسوب میشود. البته در اینجا به دنبال بررسی زمینهها و دیدگاههای فرهنگی اجتماعی که باعث به وجود آمدن این شرایط در جامعه آن روز ما شد، نیستیم.

اما در خصوص پیامدهای آن که تاثیرات مستقیم بر وضعیت موضوع مورد نظر ما دارد و در حقیقت موضوع این نوشتار نیز هست به بحث و بررسی میپردازیم.
به دنبال ضایعات به وجود آمده در اثر تخریب فاجعه بار آثار ارزشمند معماری و شهرسازی، دلسوختگان فرهنگ و هنر این سرزمین را به فعالیت و تلاش برای حفظ آن چه که هنوز از ارزشهای گذشته باقی مانده بود، واداشت و در اثر سعی و کوشش ایشان قوانین و مقررات بازدارندهای تهیه و تدوین و در مراجع رسمی کشور مورد تصویب قرار گرفت.
این مقررات اگر چه باکندی و عدم توان اجرایی در بسیاری از مواقع کارایی لازم را دارا نبود ولی رفته رفته تاثیرات خود را بیشتر در جهت بازدارندگی و نه احیا و سازندگی، به جای گذاشت.
اما مشکل اصلی امروز در مواجهه با حفظ و احیای معماری و شهرسازی گذشته، موضوع نگرش افراطی و محافظه کارانه ایست که در مقابل نگرش تفریطی و مخربی که در بالا به آن اشاره شد قرار دارد.
این نگرش به بهانه مقابله و جلوگیری از حضور سودجویان برای تخریب بافت ها و بناهای ارزشمند قدیمی هر گونه مداخله در جهت احیا آنها را نیز با مشکل مواجه میسازد و در پناه یک تفکر محافظهکارانه عملا از رونق دوباره این بافتهای قدیمی و فاقد کارایی جلوگیری و با اصرار بر این نگرش در عمل، بافتها و بناهای ارزشمند شهرهایمان را به صورت موزههای ویرانهای حفظ کردهاند، که در اثر گذشت زمان بر وسعت این ویرانه های تاریخی افزوده میشود تا جایی که این نگرش محافظه کارانه در مواجهه با بافتها و بناهای تاریخی به یک ضد ارزش مبدل شده و عملا مقاومت منفی مردم و ساکنان این محلات و بناها را به دنبال داشته است.
تا جایی که به علت فقدان زیرساختها و عدم تناسب فضاهای موجود با نیازهای فعلی ساکنان و نیز ناتوانی دستگاههای ذیربط در ساماندهی این محلات، مردم مجبور به تخریب و تغییر فضاها برای هماهنگ ساختن آنها با نیازهایشان شدند و در بسیاری از مواقع با ترک این محلات و رها کردن آنها عملا این فضاها به ویرانه های ناامنی مبدل شده اند.

تجربه کشورهای اروپایی در این خصوص موید این نکته است که برای حفظ این بافتها و بناها، ساماندهی و احیای آنها از طریق جاری ساختن جریان زندگی روزمره مردم با توجه به نیازهای امروزی شهرنشینی، امکانپذیر است و تنها در این صورت است که امکان مشارکت مردم و ساکنان را برای بازسازی محلاتشان فراهم میشود و مسلما بدون مشارکت و خواست مردم امکان حفظ و احیای این محلات و بناهای ارزشمند درون آنها وجود ندارد.

کشورهای اروپایی در روند بازسازی، مراحل متفاوتی را مطالعه، بررسی و تجربه کردهاند که این مراحل از تفکرات محافظهکارانه حفاظت صرف تا مراحل دخالت برای ساماندهی و بازسازی و نوسازی را شامل میشود. ماحصل این تجارب موید یک نکته بسیار بااهمیت است و آن این که اصولا ما نمیتوانیم بدون در نظر گرفتن نیازهای دوران خودمان فضاهای معماری و شهری را صرفا مطابق الگوهای ذهنی سازماندهی کنیم در این خصوص یادآور میشود که اصولا معماری تابع شرایط محیط خود شکل میگیرد و نیازهای هر دوره است که بر شکل معماری و شهرسازی تاثیر میگذارد و ارزشمند بودن این بناها به این جهت است که آنها محصول نیازهای مردمی بودهاند که آنها را به وجود آوردهاند که طبیعتا با امکانات تکنیکی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی زمان خودشان کاملا هماهنگ بودهاند. نهایت اینکه این بناها و این محلات محصول زمان خود هستند، لذا میبایست در حفظ و حراست از این بناها به عنوان نشانه فرهنگ ملی و ارتباط نسل دیروز و امروز و آینده نهایت سعی خود را کنیم.
اصولا ارزش یک معماری در هر دوره به این است که آن بنا بتواند پاسخگوی واقعی نیازهای زمان خود باشد. حال اگر قرار باشد ما در کنار یک اثر تاریخی بنایی احداث کنیم آیا برای احترام و ارزشگذاری و حفظ هویت آن بنا میبایست ساختمان جدید مطابق همان معیارها به لحاظ فرم، شکل و حتی استفاده از همان مصالح ساخته شود؟ در این صورت یادمانهای دوره ما برای آیندگان چه خواهد بود؟ توجه به این نکته مهم ضرورت دارد که اصولا ساختمانی ارزشمند است که توانسته باشد نیازهای زمان خود را پاسخگو باشد و هر چه در این راه موفقتر عمل کند ارزش آن بنا بیشتر خواهد بود، حال چنان چه مثلا در کنار مسجد شیخ لطف الله مسجدی بسازیم که همان فرمها و همان مصالح و نهایتا همان گنبد را تکرار کند آیا این بنا میتواند به عنوان یک بنای با ارزش و نشانه معماری دوران ما برای آیندگان واجد هویت و ارزش باشد؟
آیا گنبد زیبای مسجد شیخ لطفالله که در اوج هنرمندی و خلاقیت با تکنولوژی محدود زمان خود اعجاب ما را برانگیخته، همان ارزشی را دارد که ما در کنار آن، مسجدی با همان گنبد ولی با پوسته بتونی و تکنولوژی امروزی بسازیم؟
آیا تکرار عناصر تاریخی به صرف ارزشهای فرهنگی آنها و به صرف الگوهای ذهنی از گذشته، یک فرمالیسم و ضد ارزش نخواهد بود. بررسی چند نمونه از تجارب انجام گرفته در دورههای مختلف در کشورهای صاحب نام اروپایی میتواند در این خصوص مفید فایده قرار بگیرد.

در اروپای قرن نوزدهم و در زمانی که اروپا در بحران معماری و شهرسازی و رکود ایده های هنری گرفتار بود، تفکرات خشک و خسته کننده آکادمیک با تاکید بر ارزشهای معماری گذشته به خصوص معماری کلاسیک اجازه هر گونه نوع آوری و تحول را ناممکن ساخته بود، به علت عدم تطابق این معماری را با نیازهای زمان خود که زمان انقلاب صنعتی و نوعآوری تکنیک و تکنولوژی در تمام زمینه ها بود،
از یک سو، شهرهای صنعتی دچار کمبود تیپولوژیهای مختلف ساختمانی شد و به دنبال آن بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دامنگیر جوامع غربی شد.
از سوی دیگر، دستاندرکاران معماری و شهرسازی غرق در مباحث آکادمیک و بیتوجه به نیازهای روزافزون معماری و شهرسازی، ارتباط خود را با جامعه و مردم از دست داده بودند.
در این شرایط، متخصصان دیگر بیکار ننشسته و با نوآوریهای خود به کمک نیازهای ساختمانی مردم شتافتند. این نوع آوریها که زاییده صنعت و صنعتی شدن جوامع شهری بود دقیقا با استفاده از فرآوردههای صنعتی و تکنولوژیهای نو، علیرغم مقاوم شدید محافظهکاران موفق شدند با ایدههای متهورانه راهگشای ورود به جوامع مدرن و پشت سر گذاشتن سنتهای دست و پاگیر مبتنی بر کلاسیسیسم شوند.
در یکی از این اقدامات در شهر پاریس یعنی مرکز آکادمی هنر و معماری محافظه کاران اروپا، در نمایشگاه جهانی ۱۸۸۹ برجی ساخته شد که امروزه سمبل بلامنازعه پاریس یعنی عروس شهرهای جهان است. درباره اهمیت این بنا نیاز به هیچگونه زیاده گویی نیست اما شاید بیمناسبت نباشد به گوشهای از وضعیت و شرایطی که در زمان ساخت این برج بر فرانسه و به خصوص شهر پاریس حاکم بود، اشاره داشته باشیم.

زمانی که برنامه نمایشگاه و طراحی برج مهندس ایفل اعلام شد نه تنها آکادمی هنر و معماری فرانسه بلکه بسیاری از هنرمندان، نویسندگان، نقاشان، مجسمه سازان، اعتراضهای وسیعی را علیه این برج آغاز کردند. شاید خالی از لطف نباشد که به نامه سرگشادهای که گروهی از هنرمندان به «آلفاند» متصدی نمایشگاه نوشتند اشاره کنم. متن نامه چنین است.

ما نویسندگان، نقاشان، مجسمه سازان، معماران و دوستداران بیقرار زیبایی پاریس که تا به امروز دست نخورده باقی مانده است، به نام خواست و سلیقه ملت فرانسه با تمام قدرت، بر علیه ساختمان هیولای بیمصرف برج بابل، در قلب پایتخت کشورمان اعتراض میکنیم. مردم از هم اکنون نسبت به آن کینه میورزند و با الهام از ذوق سلیم خود آن را «برج بابل» نامیده اند. اما آیا شهر پاریس این غرایب و زشتیها را که زاییده هدفهای کاسبکارانه تولیدات ماشینی (و یک مقاطعه کار) است به خود خواهد پذیرفت؟
و اجازه خواهد داد که آن را به صورت غیرقابل جبران زشت کنند؟

«برج ایفل» که حتی آمریکای تاجر نیز خواستار آن نیست، بدون شک آبروی پاریس را خواهد برد. برای درک مطلب، برای یک لحظه برج سربفلک کشیدهای را مجسم کنید که همچون دودکش غول پیکر و دودزده یک کارخانه، شهر پاریس را تحت تسلط خود درآورده است و وجود آن همه بناهای تاریخی را بیمقدار ساخته و معماری ما را آنچنان پست و کوچک کرده است که در این کابوس خیره کننده محو و ناپایدار شده اند. و ما سالهای درازی ناظر سایه نفرت انگیز این ستون آهنین منفور خواهیم بود که مانند لکه جوهری مرتبا بزرگتر میشود. اکنون آقا و هموطن عزیز، شما که پاریس را دوست دارید و آن را زیباتر کرده اید، بر شماست که افتخار دفاع از آن را یکبار دیگر به گردن بگیرید. و اگر فریاد هشدار ما بی اثر بماند، اگر دلایل ما را ناشنیده بگیرند و اگر پاریس در هتک حرمت از خود سرسختی نشان دهد، شما و ما، لااقل، اعتراض شرافتمندانه خود را به گوش همگان رساندهایم.» (روزنامه «لوتامپ» ۱۴ فوریه ۱۸۸۷) در میان امضاکنندگان نامهای «میونیه»، «گوند»، «گارنیه»، «ساردو»، «برنا»، «کرپه»، «لوکشت دولیزل»، «سوگی _ پرو دوم»، «موپاسان» و «زولا» به چشم میخورد.

امروز نیک میدانیم که اهمیت برج ایفل در قلب بافت تاریخی شهر پاریس تا چه اندازه است. وجود این برج تقریبا در تمام محلات پاریس احساس میشود و بدین ترتیب برج ایفل ارزشی مافوق یک بنای تاریخی پیدا میکند و به علت ارتفاع آن فاقد یک وضع ثابت و ساکن بوده و از زوایای مختلف حالاتی متنوع پیدا کرده و بین خود و شهر پاریس ارتباطی مستقیم و دینامیک برقرار کرده است. درباره این برج نیاز به زیاده گویی نیست فقط به این نکته بسنده میشود که شاید اگر مسئولان نمایشگاه ۱۸۸۹ پاریس در مقابل معترضان تسلیم میشدند، شاید امروز پاریس دیگر عروس شهرهای جهان نبود.

اگرچه تجربه برج ایفل در قلب بافت تاریخی پاریس با مقاومت مسئولان نمایشگاه در مقابل محافظه کاران با موفقیت قرین بود، اما قدرت محافظه کاران و طرفداران تکرار و تقلید معماری سنتی کلاسیک بسیاری از پروژههای ارزشمند را ناکام گذاشت.
به طور مثال در اوایل قرن بیستم طرح زیبای متفکرانه «لوکوربوزیه» برای ساختمان جامعه ملل در ژنو با رای داوران آکادمیک مردود و به جای آن یک ساختمان به سبک نئوکلاسیک ساخته شد.
همچنین در همین سالها ساختمان شوراها در اتحادیه جماهیر شوروی که به مسابقه بین المللی گذاشته شده بود علیرغم ارایه طرحهای زیبا و موفق از طرف کثیری از استادان مدرن، به سبک و سیاق نئوکلاسیک ساخته شد.
اما ادامه تجربیات کشورهای اروپایی بعد از رکود جنگ جهانی با سرعت متوجه بازسازی و احیا مراکز قدیمی شهرها شد. عمده ترین اقدامات ایشان در این خصوص، کنار گذاشتن تعصبات محافظه کارانه و علی الخصوص تاکید برای ادامه جریان زندگی و مهیا کردن مراکز قدیمی شهرها برای زندگی مدرن از جمله دستاوردهای مهم این دوره است.

ساختمان مرکز فرهنگی «ژرژپمپدو» در قلب بافت کهن پاریس که در دهه هفتاد به وسیله «رنز و پیانو» و «ریچارد راجرز» طراحی و ساخته شد. کاری بس عجیب که در درجه اول به نظر میرسد که این ساختمان در هر کجا میتوانست ساخته شود الا در مکانی که آن را بنا کردند. این بنا که تحولی در طراحی سبک ساختمانی بود فقط با استفاد از آخرین دستاوردهای تکنولوژی زمان ساخته شد و علیرغم ضدیت شدید آن با بناها و بافت سنتی اطراف خود به شدت مورد استقبال مردم پاریس قرار گرفت. که امروزه این ساختمان با شهرت جهانی خود یکی از مراکز مهم بازدید جهانگردان هنردوست در کنار صدها ابنیه زیبای تاریخی پاریس و در ردیف آنها قرار گرفته است.
امروز دیگر نوسازی در بافتهای تاریخی با استفاده از آخرین طرحهای معماری با استفاده از آخرین دستاوردهای تکنولوژیک و مصالح ساختمانی، موضوعی کاملا عادی و منطقی شده تا جایی که حتی برای مرمت و بازسازی ساختمانهای تاریخی _ الحاقاتی کاملا مدرن در آنها به کار برده میشود. به طوری که بدون هیچگونه خدشه به هویت تاریخی بنا، جای پای معماری زمان حال را در بنای تاریخی ثبت میکند. حتی در کشور انگلستان که از دیرباز به مهد کهنه پرستی و محافظه کاری مشهور بوده، امروزه با اقدامات و دخالتهای متهورانه تمام مراکز تاریخی و قدیمی کشور را به بزرگترین مرکز تحرک اجتماعی مبدل ساخته اند.

در مرکز تاریخی شهر نیوکاسل و درست در مقابل کلیسای جامع شهر، ساختمانی از نمای تمام شیشهای ساخته شده که به صورت بسیار زیبایی تمام نمای کلیسای تاریخی در آن انعکاس مییابد. این تجریات اگرچه در آغاز اقداماتی متهورانه و غیر متعارف به نظر میرسیدند ولی چون این ساختمانها نشانههای معماری زمان ما هستند در کنار معماری زمان های گذشته مفهوم مییابند و باید گفت این بناها نه تنها به هویت شهر و بناهای تاریخی خدشهای وارد نمیکنند، بلکه مردم تاریخ گذشته شهر را در زندگی روزمره خود احساس میکنند و این خود بر رونق و اعتبار بافتها و بناهای تاریخی دو چندان تاثیر میگذارد.

در گذشتهای نه چندان دور ما هم در کنار پل تاریخی خواجو در اصفهان این تجربه را آغاز کردیم و ساختمانی مدرن و با وقار در کنار این پل تاریخی ساختیم که امروز نه تنها به اعتبار پل خواجو لطمه ای وارد نکرده بلکه با احترام و ادب بر صلابت و اهمیت پل تاریخی تاکید دارد. ولی افسوس که این شجاعت را ما هیچگاه در خود سراغ نداشتیم و این راهکار را یک معمار غربی با نام آشنای «فیلیپ جانسون» به ما عرضه کرد و ما هیچگاه به فکر ادامه این راه نیفتادیم و امروز بافت تاریخی و زیبای شهر اصفهان و دیگر شهرهای تاریخی مان به دست قهر بی تدبیری رها شده و به زودی از محله های زیبای «جویباره» و «جماله» و «دردشت» و ... جز نامی و تلی از خشت و پیرمردان و پیرزنانی ناتوان از مهاجرت و ناگزیر از زندگی در آنها، چیزی به جای نخواهد ماند، حال آنکه بیرون از این محلات مهجور، زشتترین ساختمانها با لباس آخرین مدلهای مبتذل که نام هیچ ؟؟ را بر آنها نمیتوان نهاد، هویت شهر ایرانی را به نابودی کشانده اند و داعیه داران معماری سنتی فارغ از این هجمه فرهنگی، کالبد در حال احتزار معماری سنتی را پاسبانی میکنند و با تراوش هر فکر هنرمندانهای تحت عنوان دفاع از «هویت تاریخی شهرها» به مقابله برمیخیزند و این در حالی است که فضای حاکم بر معماری پرهیاهوی شهرهایمان حکایت از سقوط غم انگیز هویت فرهنگ معماری پربارمان را دارد و جای بسی تعجب و تاسف است که معدود ساخته های معماری که بر پایه اندیشه و فکری متفاوت شکل گرفته اند و به قول معروف حرفی برای گفتن دارند با شدیدترین هجمه ها در نطفه خاموش میشوند.

اگر امروز مراکز تاریخی شهرهای ما با بناهای ارزشمند و نادر خود رو به ویرانی نهاده و ارزشمندترین نشانههای هویت تاریخی این مرز و بوم جایگاه نازلترین اقشار اجتماعی و بیشترین جایگاه مفاسد اجتماعی و دارای آمار بالایی از جرم و جنایت شده، اگر بناهای زیبا و با هویت عودلاجان در قلب تهران قدیم مبدل به فضاهای متروک و انبار کالا شده، تنها و تنها حکایت از عدم اعتقاد مدیریتهای شهری ما به فرهنگ و هویت ملی است.

در این خصوص نه تنها هویت تاریخی رو به نابودی است بلکه سیاستهای بخش ساختمان در کشور ما کمتر به مفاهیم فرهنگی و محتوای معماری و شهرسازی معاصر پرداخته است و سرمایه های عظیم ملی ما متاثر از رشد بیرویه شهرنشینی مصروف توده های ساختمانی بی محتوا و بی هویت میشوند. و متاسفانه فضای شهرها و معماری طی چند دهه اخیر به صورت ناهنجاری خالی از هرگونه نشانه های هویت ملی و منطقه ایست به شکلی که امروز هیچ تفاوتی میان شهر تبریز و شیراز و مشهد و اهواز یا تهران وجود ندارد و متاسفانه تا زمانی که ما نقش و اهمیت فضای معماری را در شکل دادن به فرهنگ و تربیت نسل های جامعه عمیقا درک نکنیم، در احیا فرهنگی جامعه عاجز خواهیم بود.

البته جای امیدواریست که هرازگاهی معماری های با محتوا و ارزشمندی را شاهد هستیم ولی تعداد بسیار اندک آنها همچون ناله ضعیفی است در هیاهوی شهرها. اما اگرچه این معماریهای اندک در برابر سیل عظیم ساختوسازهای شهری ناچیزند ولی یک نور هر چقدر که ناچیز باشد باز هم روشنایی است؛

کمک کنیم تا شهرهایمان را چراغان کنیم.
آخرین ارسال های من :

[تصویر:  31525927568614034969.gif]
پاسخ
 سپاس شده توسط dely_sh ، cold rain


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اطلاعات کامل در مورد سی و سه پل اصفهان nima 2 4,458 ۱۳۹۵-۶-۱۷، ۰۲:۴۳ عصر
آخرین ارسال: mihanazma
  ساخت دستشویی ایستاده در فروشگاهی در اصفهان ماراویا 2 2,389 ۱۳۹۳-۱۰-۲۳، ۰۲:۲۰ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  دیوار آجری در نمای داخلی hirad1392 0 2,842 ۱۳۹۳-۹-۲۷، ۱۲:۵۹ صبح
آخرین ارسال: hirad1392
  شناخت معماری منظر مدرن MHAKBARI 0 1,812 ۱۳۹۳-۸-۲۸، ۰۷:۴۷ عصر
آخرین ارسال: MHAKBARI
  تکتونیک در یک برج 22 طبقه MHAKBARI 0 1,141 ۱۳۹۳-۸-۲۸، ۰۷:۰۰ عصر
آخرین ارسال: MHAKBARI
  دانلود کانسپت و معماری atelieahjam 0 2,176 ۱۳۹۳-۸-۲۸، ۰۲:۲۲ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  مشاوره معرفی رشته مهندسی معماری atelieahjam 0 1,513 ۱۳۹۳-۷-۱۷، ۰۵:۳۷ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  ذهن خلاق: استادیوم فوتبال / بیسبال با زمین بازی متحرک در ژاپن atelieahjam 0 1,387 ۱۳۹۳-۷-۶، ۰۵:۴۰ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  معماری داخلی anita30 0 1,569 ۱۳۹۳-۶-۲۱، ۱۰:۲۶ عصر
آخرین ارسال: anita30
  کاربرد مواد نانو ساختار در صنعت ساختمان reza1366 1 3,145 ۱۳۹۳-۶-۲۰، ۱۱:۰۰ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان