در چرخه مدیریت بحران، اسکان موقت به مرحله ای از سکونتدهی افراد بی خانمان گفته می شود که در آن تمامی افراد و سازمانها شرایط اولیه بحران را پشت سر گذاشته اند و با سکنیگزینی در خانههای موقت در یک بازه زمانی مشخص، در پی بازگشت به شرایط عادی هستند. در این میان گرچه بازگشت پذیری هرچه سریع تر فرد به جامعه دارای اهمیت فراوانی است، اما رفع ناکامی های موجود (نظیر بافتهای فرسوده، خانههای غیرقابل استطاعت و مانند اینها) نیز موضوع دیگری است که به همان اندازه در خور توجه و اهمیت است. در این زمینه لازم است به پرسشهایی از این دست پاسخ داده شود: الگوها و شیوههای سکونت افراد بیخانمان چگونه است؟ آیا الزاماً فرآیند سکونت افراد بیخانمان فرآیندی پیوسته است یا اینکه می توان با توجه به شرایط به حذف یا افزودن مراحل اقدام کرد؟
نوشتار حاضر بر آن است تا با توجه به پرسشهای ذکر شده و استفاده از روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای، ضمن بررسی رویکردها و الگوهای اسکان موقت، فرصتها و چالشهای احتمالی را نیز شناسایی و معرفی کند. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که در نظام برنامه ریزی سکونتگاه ها و مراکز اسکان موقت، فرآیندها و الگوهای متفاوتی برای سکونت افراد وجود دارد که انتخاب الگوی مناسب را با توجه به شرایط زمانی و مکانی کاملاً منحصر به فرد میسازد، بهطوریکه گاه الگوی مناسب مکانی خاص، برای مکانی دیگر الگویی کاملاً نامناسب خواهد بود.