۱۳۹۲-۱۰-۹، ۱۱:۵۳ عصر (آخرین ویرایش: ۱۳۹۲-۱۰-۹، ۱۱:۵۴ عصر، توسط میریاما.)
سلام بچه ها
می خوام کمی بیشتر در موردد آرمانشهر صحبت کنیم.اینکه آرمانشهرهر دانشمند و شهرسازی چی بوده رو همه حفظیم .اما می خوام بیایم یه مقایسه آرمانشهری بین شرق و غرب در زمان خودشون داشته باشیم
مثلا ما تو زمان مغول یا به عبارتی سبک آذری خواجه رشید الدین فضل اله نوری رو داشتیم که شهر ربع رشیدی رو ساخت و اون رو یک شهر دانشگاهی نامید و می توانیم بگوییم که آرمانشهر اون بوده و همزمان در غرب که مقارن با اواخر قرون وسطی و اتمام دوره تاریکی بود اینجا ما چه آرمانشهری رو با توجه به چه عاملی داریم؟
تو این زمان چه چیز هایی پیش اومد که تو شرق پیش نیومد و یا برعکس چه عواملی باعث بوجود آمدن این آرمانشهر ها شدند
در ضمن دوستان اگر به صورت سبکی بریم جلو بهتره...
ممنون
اطلاعات اولیه در مورد مفهوم آرمانشهر:
آرمانشهر (در زبانهای غربی utopia) برای نخستین بار توسط تامس مور در سال ۱۵۱۶ در کتابی به همان عنوان بکار گرفته شد. پیشتر مفهومهای مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه یونان باستان (افلاطون و ارسطو) عرضه شده و در فلسفهٔ اسلامی از آن به عنوان «[b]مدینه فاضله» یاد شده است.
آرمانشهرخواهی (به انگلیسی: utopianism) عبارت است از دلبستگی به ایجاد یا خیالپردازی دربارهٔ یک نظم اجتماعی آرمانی.[۱] از روزگار افلاطون تاکنون بسیاری از نویسندگان طرح جامعههای آرمانی ریختهاند و همچنین بسیاری از گروههای دینی و بهبودخواهان سیاسی در اروپا کوششهایی برای برپاکردن جامعههای آرمانی کردهاند .
منبع ویکی پدیا
به نظر میرسه که این بحث خیلی کاربردی باشه. با تحلیل عواملی که تعریف های مختلف آرمانشهر رو تو دوره های مختلف ایجاد کرده ن به نتایج جالب و کاربردی میشه رسید. ولی من به شخصه اطلاعات کاملی از سبک ها و دوره های مختلف ندارم. و نیازی نمیبینم که تفاوت های دو فرهنگ رو ببینم. الان این مطلب خیلی بدیهیه که شهرسازی هر منطقه ای بر اساس فرهنگ و اقلیم و ... همون منطقه شکل گرفته. و رویکرد کارایی نیست که عین تجربه های شهرهای غربی به صرف موفقیتشون تو ایران اجرا بشن. بنابراین نیاز به کنکاش تو جامعه ی امروز ایران و وضعیت فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و ... هست تا آرمانشهر امروز ایران مشخص شه. فکر میکنم اگر به دنبال شهرسازی موفق تو ایران هستیم این رویکرد بهتره. البته اصلاً منکر این نیستم که باید به تجربه ها نگاه کرد و ازشون استفاده ی درست کرد.
فکر میکنم اگر میزگردهایی که برگزار میشه، از پیش هدف تعیین شده داشته باشه و هدف اعلام عمومی شه بحث در راستای اون هدف با روند خوبی پیش میره.
این انتقادی بود که من از این میزگردها داشتم برای بازدهی بیشتر.
با سلام من پژوهشگر دوره دکتری شهرسازی هستم و سال گذشته با دکتر حبیبی روی این موضوع کار کردیم کار بسیار سنگین و زمان بری هست روی آرمان شهر در شرق اگر بخواهید کار کنید باید مطالعه عمیقی روی متون ادبی شرق داشته باشید و از اوستا شروع کنید سرچشمه های اونو پیدا کنید بعد بیایید تا دوره معاصر . روتد تا اول قاجاریه تقریبا بنیادش از شرق میاد از دوران قاجاریه کم کم آرمان شهر شرقی تحت تاثیر غرب قرار می گیرد و کلا عوض می شه. یک مجموعه مقالات روی این حوزه دانشجویان دکتری شهرسازی تهیه کردیم که به زودی چاپ می شه . مثلا ببینید ور جمرکد چی بوده یا شهر خوبان ، بعد این شهرها چطوری آمده در دور ه اسلامی باز تکرار شده که خیلی شبیه هم هستند مثل جابلسا و....... یا اینکه فارابی و این سینا چه آرمان شهری رو تصویر می کنن .بعد حالا می آید تا مکتب اصفهان و چطوری چهار باغ و 33 پل از مفاهیم اوستا تاثییر می پذیرد اصلا عدد چهار چرا مقدسه این کار خیلی زمان بر هست اگر فرصت کنم کم کم از مقالات براتون یک چیزایی می نویسم جالب هستن .
موفق باشید
ارمانشهر ؟؟؟؟؟؟؟خوب هر کس یک تعریفی در مورد ارمانشهر داره و هر کسی ارمانشهر خودشو ولی به نظر من ارمانشهر مکانی باید باشه که توی اون مردم احساس راحتی بکنن و در اون شهر احساس تعلق و... داشته باشن و در عین اینها باید تمام کیفیات طراحی شهری تو اون رعایت بشن.....
" تمدن، تنها زاییده اقتصاد برتر نیست، درهنروادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت "
به نظر من آرمانشهر جاییست که در تمام تصمیم گیری های آن یک شهرساز حضور فعال داشته است.به نظر من هیچ موقع نمیشه یک شهر در معنای واقعی کلمه به آرمانشهر تبدیل بشه...آرمانشهر تمام جزئیاتش به صورت کاملا آرمانی است حتی فرهنگ مردم!!!
شهرها میشه آباد با دستای ما چه جاده ها می سازیم،چه قدرا خونه نصیبمون اما از این همه هیچ،نه خونه ای داریم و نه آشیونه...
میریاما عزیز
اگرچه فکر میکنم منظور شما این نیست که هرکسی بگه آرمانشهرش کجاست اما پاسخ ها بیشتر از این موضوع حکایت داره که هرکسی داره تفسیر میکنه که آرمانشهر خودش کجاست.
به نظر من این بحث اساسا یه بحث فلسفی هستش (یعنی خیلی فلسفی) و یه کمی آنلاین صحبت کردن راجع بهش دشواره. اما سعی می کنم تراوشات ضمنی ذهنم رو بنویسم.
اول از همه این پرسش مطرح میشه که اساسا آرمان شهر وجود خارجی داره؟؟
یا میتونه یه روز وجود خارجی پیدا کنه؟؟
دوم اینکه در صورت بوجود اومدن آرمانشهر آیا همه ساکنینش هم آرمانی فکر میکنن یا نه؟؟
پاسخ خودم در مورد سئوال اولم اینه که بعید میدونم هرگز آرمانشهری وجود خارجی به خودش بگیره.
در مورد سئوال دوم خودم پاسخم مثبته چون اصولا آدمها هرچقدر هم که چارچوب شکن باشند بازهم غرق در اتمسفر موجود میشن و از این موضوع گریزی نیست.
به نظر من تو هزاره ی سوم میلادی صحبت از آرمانشهر یه کمی ساده لوحانه است(به هیچ وجه به هیچ وجه قصد جسارت به کسی رو ندارم-مخصوصا شما میریاما عزیز) شما نگاه کنید ببینید فساد و مافیا تا کجاها که رخنه نکرده تو سراسر دنیا و تو تک تک روستاهای دور افتاده نفوذ کردن همه مدلی هم هستن . به نظر من قدرت پول قدرتیه که هیچ چیز جلودارش نیست همین قدرت باعث میشه که یه فرد معتقد و مذهبی وقتی پشت صندلی ریاست میشینه تراکم میفروشه و یه شهر رو با تموم ساکنین متوسط و متوسط رو به پائینش به نابودیه مطلق میکشونه.
اگرچه احتمالا من نتونستم جواب شما رو بدم اما به نظر من اساسا آرمانشهری وجود نداره و هرگز وحود خارجی نخواهد داشت تا بخواهیم راجع بهش صحبت کنیم.
(البته حرف و بحث راجع به این موضوع بسیاره....)