امتیاز موضوع:
  • 48 رأی - میانگین امتیازات: 3.27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آرامش و موفقیت قسمت 2
#1
قانون عدم مقاومت


درس یک
در برابر شریر مقاومت نکنید مغلوب بدی نشوید بدی را به نیکویی مغلوب سازید
در روی زمین هیچ چیز نیست که بتواند در برابر کسی که هیچ گاه مقاومت نمی کند بایستد
چینی ها می گویند آب از آن رو نیرومندترین عنصر است که کاملا غیر مقاوم است آب می تواند صخره را بگشاید و هرچه را که در برابرش قرار می گیرد بروبد و از سر راه بردارد
عیسی مسیح می گفت : در برابر شریر مقاومت نکنید زیرا می دانست شری وجود ندارد شر زاییده ی خیالات نادرست آدمی است و حاصل اعتقاد به دو قدرت به جای اعتقاد به قدرت خدا و تنها خیر
این حکایت را شنیده ایم که آدم و حوا از درخت وهم خوردند و به جای یک قدرت دو قدرت دیدند خیر و شر، از این رو شر قانونی است کاذب که آدمی برای خود آفریده



درس دوم
در فصل قبل خواندیم که روح آدمی ذهن نیمه هشیار اوست و هر آنچه را عمیقا احساس کند خواه نیم خواه بد به دست آن غلام نیک و امین برصحنه ضاهر می شود .تن و امور انسان هر تصویری را که در ذهن نیمه هشیار او نقش شده باشد نمایان می سازد و انسان فقیر تنگدستی را انسان ثروتمند ثروت را
مردم اغلب می پرسند پس چرا کودک شیر خوار بیماری را به به سوی خود جذب می کند پ؟اسخ می دهم کودک به اندیشه های دیگران حساس است و بیشتر اوقات ترس های والدینش را به نمایش در می آورد
نکته : اگر خود اداره ی ذهن نیمه هشیارتان را بر عهده نگیریم دیگری این کار را برایمان انجام می دهد
مادران از ترس اینکه مبادا بچه هایشان بیمار شوند مدام حواسشان در پی بروز علائم بیماری است و با این کار ناخواسته بیماری را به سوی فرزندشان جذب می کنند

داستان : روزی خانمی از دوستم پرسید آیا دختر کوچیکت سرخک گرفته ؟ دوستم جوا ب داد نه هنوز ، مفهوم این جمله اینست که در انتظار بیماری است وزمینه را فراهم می کند برای رویدادی ناخوشایند



درس سوم
انسانی که در اندیشه ی درست تمرکز یافته است و دعای خیرش بدرقه ی راه همه ی انسان هاست و از هیچیز نمی هراسد نمی تواند تحت تاثیر و نفوذ افکار منفی دیگران قرار بگیرد او تنها می تواند اندیشه های نیکو را جذب کند چون از خود او جز اندیشه ی نیکو بر نمی خیزد
مقاومت یعنی جهنم چون آدم را به حالت عذاب در می آورد

داستان:دوستم به پول نیاز داشت و مدام در شغلش سر راه مردی قرار می گرفت که اورا مجبور می ساخت که خود رافقیر احساس کند مرد مدام از فقر حرف می زد و بر دوستم تاثیر می گذاشت به همین دلیل دوستم از این مرد خوشش نمی آمد و مدام در دلش اورا ملامت می کرد و دوستم میدانست برای به دست آوردن برکت و نعمت خود نخست باید احساس کند آنچه را که طلبیده پیشاپیش ستانده زیرا تا خود را ثروتمند احساس نکنی ثروت به صحنه ی ظهور در نمی آید،ناگهان روزی به دلش افتاد که دارددر برابر این وضعیت مقاومت می کند و به جای یک قدرت دو قدرت می بیند پس برای این مرد برکت طلبید و این موقعیت را موفقیت نامید و تاکید کرد: چون جز خدا قدرت دیگری وجود ندارد این مرد برای خیر و صلاح سر راه من قرار گرفته است چندی نگذشت از طریق همین مرد با خانمی آشنا شد که برای کاری که برایش انجام
داد پول فراوانی به دست آورد مرد نیز به شهری دور رفت و از زندگیش خارج شد

تمرین : مدام این عبارت را تکرا رکنید : هر انسانی حلقه ای است طلایی در زنجیر خیر و صلاح من زیرا آدمیان همه تجلیات خدا هستند و در انتظارند مجالی بیافرینیم تا آنها در طرح الهی زندگیمان به ما خدمت کنند

تمرین : برای دشمن خود برکت بطلبید تا اورا خلع صلاح کنید و از این طریق مهمات اورا از چنگش درآورید و تیرهای او را به برکت تبدیل کنیم
این قانون هم در مورد افراد صادق است هم در مورد ملتها برای یکایک افراد ملت برکت بطلبید تا قدرت آسیب رساندن را از آنها بگیریم

تمرین: تمام و کمال به خیر و خوبی فکر کنید و بدانیم در ظاهر هر مشکلی خیر فراوانی نهفته است برای همگان دعای خیر و خوشبختی و موفقیت کنیم حتی رقیب و دشمن خود تا تنها نیکی آنها را به سمت خود جذب کنیم



درس چهارم
به محض آرام شدن کشتی ها از راه می رسند

داستان: روزی در انتظار تلفن مهمی بودم و با این فکر که هر تلفنی ممکن است همزمان با تلفنی باشد که انتظارش را دارم هر بار که کسی تلفن می کرد مقاومت به خرج می دادم و خودم هم به کسی تلفن نمی کردم و به جای اینکه بگویم آرمانهای الهی هر گز با هم تلاقی نمی کنند و تماس تلفنی من به موقع انجام می پذیرد چون خدا با من است ،و به جای آنکه کارم را بسپارم به خداوند تا خود آنرا ترتیب دهد خودم شروع کردم به اداره ی امور و جنگ را از آن خود دانستم و فرامش کردم این آیه را (ای کم ایمانان چرا هراسانید جنگ از آن شما نیست جنگ از آن خداوند است بایستید و خاموش باشید و نجات خود را ازطریق خداوند توانا ببینید )من جنگ را از آن خود دانستم و سراسر وجودم از اضطراب پر شد یک ساعتی تلفن زنگ نزد به تلفن نگاه کردم دیدم سیم تلفن قطع شده و با اضطرابم باعث این وضعیت شدم ناگهان وضعیت را موفقیت خواندم و تاکید کردم محال است تماس تلفنی که حق الهی من است را از دست بدهم زیرا در حمایت رحمت خداوندم و سریع تلفن را درست کردم و به آرامش که رسیدم پس از یک ساعت تماس تلفنی که منتظرش بودم به من شد
به محض آرام شدن ،کشتی ها از راه می رسند
مادامی که انسان در برابر وضعیتی مقاومت کند آنرا به سوی خود خواهد کشید اگر بکوشد از وضعیتی فرار کند به هر کجا برود آن وضعیت را به دنبال خواهد داشت

داستان : دوستم می گفت من در خانه ی خودمان ناراحت بودم از مادرم که ایراد گیر و سلطه طلب بود خوشم نمی آمد از اینرو فرار را بر قرار ترجیح دادم و به خانه ی شوهر رفتم در واقع با مادر خودم ازدواج کردم چون شوهرم اخلاقش عین مادرم بود پس دوباره با همان وضع روبرو شدم

تمرین: مطمئن باش اوضاع مخالف خیر است واز آن آزرده نشو تا وزن و سنگینی خود را از دست بدهد این جملات را مدام تکرار کن: هیچ یک از اینه تکانم نمی دهد



درس پنجم:
آدمی باید همواره از لحاظ معنوی هشیار باشد و در انتظار رهنمودهای تا هر فرصتی را در هوا بقاپد.

داستان : یک روز مدام در دلم میگفتم خداوندا نگذار چیزی از نظرم مخفی بماند یا غنیمتی را مفت ببازم همان روز مطلب مهمی به من گفته شد .

تمرین :لازم ترین کار اینست که روز خود را با کلام درست آغاز کنیم مثلا روز خود را با این عبارت آغاز کنیم(تو امروز انجام خواهی پذیرفت زیرا امروز روز تکمیل و کمال است و من برای روزی چنین عالی و تمام عیار خدا را شکر می کنم امروز معجزه پس از معجزه خواهد آمد و شگفتی ها لحظه ای باز نخواهند ایستاد ) این کار را به عادت تبدیل کنید تا شاهد بروز شگفتی ها و معجزات در زندگی خود شوید .

داستان:یک روز صبح کتابی برداشتم و صفحه ای را گشودم و چنین خواندم : به آنچه پیش روی توست با اعجاب بنگر احساس کردم باید پیام آن روز باشد پس بارها تکرارش کردم : به آنچه روی توست با اعجاب بنگر ، نزدیک ظهر پول فراوانی را که احتیاج داشت معجزه آسا به من داده شد



درس ششم:
در فصل پیش در مورد تاثیر کلام و گفتار گفتیم و از لحاظ علمی هم به ما اثبات شد باید توجه کنیم مدام به گفتن جملات و عبارات تاکیدی بپردازیم و و جمالت ما با وزن و قافیه ی آسان در ذهن نیمه هشیارمان نقش می بندد و بر آن اثر می کند

داستان : یکی از دوستانم احتیاج به کار داشت به او گفتم مدام تکرار کند : من کاری دارم عالی به شیوه ی عالی با خدمت عالی برای پاداش عالی ، دوستم به هرجا که می رفت این جمله را به آواز و بلند با خود می خواند چندی نگذشت که کاری عالی و با پاداش و خدمتی عالی پیدا کرد
نکته : باید توجه شود در انتخاب عبارات تاکیدی باید دقت فراوان به خرج داد تا هیچ یک از جوانب امر نادیده گرفته نشوند

داستان : خانمی را می شناختم که سخت به پول احتیاج داشت دست به دعا برداشت و کاری طلبید اما در ازای کارش هیچ پول نستاند چون فقط گفت کاری می خواهم عالی به شیوه ی عالی و عبارت برای پاداش عالی را حذف کرد و این است تاثیر عظیم گفتارمان بر سرنوشتمان
تمرین :
تمرین:روی کاغذی بنویسم که فقط جملات مناسب را بگوییم و همیشه این جملات را تکرار کنیم و رژیم کلام و گفتار با تمرین فراوان فقط به خوبی بیاندیشیم و فقط کلام را به خوبی باز کنیم با تمری فراوان این خصوصیت را جزو شخصیت خود حک کنیم



درس هفتم
زندگی در گذشته شیوهای نادرست است است عیسی مسیح می گفت:این لحظه زمان مقبول است امروز روز نجات است
گذشته و آینده سارقان زمان هستند انسان باید گذشته را متبرک گرداند اما اگر این گذشته اورا در اسارت نگه می دارد آن را به فراموشی بسپارد و آینده را با اطمینان اینکه برای او شادمانی های فراوان به همراه دارد آن را متبرک گرداند و کاملا در حال زندگی کند

داستان :دوستم با گلایه نزدم آمد که برای خرید هدیه ی سال نو هیچ پولی ندارد و گفت : پارسال وضعم خیلی بهتر بود و هدیه های گرانی دادم اما امسال اصلا پول ندارم گفتم : تا موقعی که بنالی و و در گذشته زندگی کنی محال است صاحب پول شوی کاملا در حال به سر ببر و آماده شوهدایای عیدی را بدهی و خودت را برای رسیدن پول و داد ن هدایا آماده کن پول هم به موقع می رسد و به خدا و روزی رسانیش ایمان کامل داشته باش هیجان زده گفت فهمیدم چه کنم مقداری کاغذ کادو و نوارهای رنگی می خرم گفتم همین کار را بکن هدایا خواهند امد و روی کاغذ کادو خواهند نشست . این کار او هم بی باکی مالی را نشان می داد هم ایمان به خدارا البته ذهن استدلالی می گفت مبادا خرج کنی از کجا معلوم پول گیرت بیاید
دوستم نوارهای رنگی و کاغذهای کادو را خرید و چندروز قبل عید از مادر بزرگش پول فراوانی برای عیدی گرفت

نکته: خرید نوارها و کاغذهای رنگی در ذهن نیمه هشیار او امید و انتظار را آفریده بود و راه را برای ظهور پول گشود و هم سر فرصت هر چه هدیه می خواست خرید و کادو کرد .

تمرین : برای هر خواسته ای که داریم به خداوند ایمان کامل داشته باشیم و برای خواسته ی مان تدارک ببنیم و هر گز نگوییم با خود چرا اینها را بخریم چون این یعنی نداشتن ایمان به خدا




درس هشتم
هر وضعیت ناهماهنگ نشانه ی ناهماهنگی در درون خود آدمی است
اگر در باطن انسان ذره ای واکنش هیجانی نسبت به وضعیت ناهماهنگ نباشد آن وضع برای ابد از سر راهش می رود پس می بینیم کار آدمی همواره با خویشتن است
مردم همیشه دوست دارند دیگری را تغییر دهند و می گویند چه کنم برادرم یا شوهرم تغییر کند ومن می گویم خودت عوض شوی دیگران هم عوض می شوند

داستان : یکی از دوستانم عادت داشت دروغ بگوید به اوگفتم وقتی دروغ می گویی باعث می شوی دیگران به تو دروغ بگویند کفت مهم نیست من نمی توانم بدون دروغ به زندگی ادامه دهم یک روز با پسری صحبت می کرد که خیلی اورا دوست داشت و به من گفت حرفایش را باور نمی کنم به من دروغ می گوید گفتم چیزی که عوض دارد گله ندارد چون خودت هم دروغ می گویی چس عادبی است دیگران به تو دروغ بگویند چند وقت بعد اورا دیدم که گفت دروغ گویی ام شفا یافت گفتم چه طور گفت با کسی ازدواج کردم که بیشتر از خودم دروغ مبی گوید
چه بسیار پیش آمده که آدمی با دیدن معایب خود در دیگری شفا یافته است
زندگی یک آینه است و ما در دیگران بازتاب چهره ی خودمان را می بینیم
آخرین ارسال های من :

بند بگسل باش آزاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند زر
گر بریزی بحر را در کوزه ای چند گنجد؟ قسمت یک روزه ای
پاسخ
 سپاس شده توسط lofra ، 0RKIDEH ، JAVAD4050 ، پریسیما ، بابایی ، deldar ، atelieahjam


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ‎ با لیسانس میتونم توی قسمت کارشناسی شهرسازی شهرداری کار کنم؟ alireza 3 2,813 ۱۳۹۴-۴-۲۲، ۰۳:۲۶ عصر
آخرین ارسال: فاطمه زهرا
  مشاوره چون طراحی شهری شناور باید همون تو قسمت شناور زد حالا مشکلی برام پیش میاد alireza 0 1,577 ۱۳۹۳-۸-۱۸، ۰۳:۱۵ عصر
آخرین ارسال: alireza
  آرامش و موفقیت قسمت 1 shamim 10 6,388 ۱۳۹۱-۲-۵، ۰۸:۵۹ عصر
آخرین ارسال: سرور
  آرامش و موفقیت 3 shamim 1 2,318 ۱۳۹۰-۷-۱۰، ۱۰:۱۶ صبح
آخرین ارسال: r.b

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان