در همهجا این دو مفهوم باید پیوندی کامل و نزدیک با هم داشته باشند. معماری قبل از هر چیز درکی شخصی از معنا و ارادة فردی در خلق فضاست، اما این رابطه فردی از فضا باید بتواند تبدیل به یک رابطه جمعی شود و تعمیم پیدا کند. بهعبارت دیگر تولید فضا در معماری تولیدی فردی است که باید به تولید اجتماعی و جمعی تبدیل شود. شهرسازی( و نه البته تنها شهرسازی) یکی از مظاهر این تولید جمعی است. در دورههای جدید یعنی بعد از صنعتی شدن، معماری را به مثابه پدیدهای شخصی با تولید اجتماعی میبینیم. بنابراین باید قاعدهای منطقی بین معماری و شهرسازی برقرار باشد که در شکل آرمانی و ایدهآلاش بتواند خلاقیت فردی و هنری معمار را تبدیل به خلاقیت اجتماعی و جمعی کند. مشکل اساسی معماری این قرن ایران نیز در همین نکته است، یعنی اینکه این رابطه منطقی و عقلانی چندان وجود نداشته است. ما هر چند معماریای داشته ایم که در شکل فردی و در بیان خلاقیتهای هنری گاه بسیار تحسین برانگیز بوده است، اما با این حال نتوانسته از شکل فردی به شکل تولید جمعی فضا تبدیل شود
(۱۳۹۰-۱۱-۳، ۰۳:۰۴ عصر)saeiideh نوشته است: mall">در همهجا این دو مفهوم باید پیوندی کامل و نزدیک با هم داشته باشند. معماری قبل از هر چیز درکی شخصی از معنا و ارادة فردی در خلق فضاست، اما این رابطه فردی از فضا باید بتواند تبدیل به یک رابطه جمعی شود و تعمیم پیدا کند. بهعبارت دیگر تولید فضا در معماری تولیدی فردی است که باید به تولید اجتماعی و جمعی تبدیل شود. شهرسازی( و نه البته تنها شهرسازی) یکی از مظاهر این تولید جمعی است. در دورههای جدید یعنی بعد از صنعتی شدن، معماری را به مثابه پدیدهای شخصی با تولید اجتماعی میبینیم. بنابراین باید قاعدهای منطقی بین معماری و شهرسازی برقرار باشد که در شکل آرمانی و ایدهآلاش بتواند خلاقیت فردی و هنری معمار را تبدیل به خلاقیت اجتماعی و جمعی کند. مشکل اساسی معماری این قرن ایران نیز در همین نکته است، یعنی اینکه این رابطه منطقی و عقلانی چندان وجود نداشته است. ما هر چند معماریای داشته ایم که در شکل فردی و در بیان خلاقیتهای هنری گاه بسیار تحسین برانگیز بوده است، اما با این حال نتوانسته از شکل فردی به شکل تولید جمعی فضا تبدیل شود
اين مطلب كاملا درسته و لازم ذكر بشه كه اصولا شهرسازي هم يك مبحث جمعي و يك تلاش جمعيه و هيچ شهرسازي به تنهايي نمي تونه موفق باشه