امتیاز موضوع:
  • 41 رأی - میانگین امتیازات: 3.12
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
MASALEH VA MEMARE
#1
Thumbs Up 
مصالح و معماري
علائمی كه از خانه­های اولیه انسان به دست ما رسیده‌اند و نیز طرح­هایی كه برای ساختن فضای پذیرای انسان فعال در زمینه‌های گوناگون (از کارخانه تا بیمارستان، از کتابخانه تا تماشاخانه و ...) به دست ما می‌رسند، نشان­دهنده آن‌اند كه انسان برای تحقق بخشیدن به فضایی كه بدان نیاز دارد، ناچار به تغییر شكل، تغییر مكان و تركیب كردن ماده است. در ساده­ترین شکل خانه­سازی، انسان نیازمند به سرپناه، حجم بزرگ و بی­شکل زمین را به تناسب اندازه­های خویش می­کاود و مواد زاید کاویده­شده را دور می­ریزد؛ و برعکس هنگامی که می­خواهد روی زمین مسطح سرپناهی را بنا کند، ناچار است با استفاده از مصالح برکنده از جاهای مختلف، سکونت­گاه خود را شکل دهد. به بیان بهتر، تركیب مواد و مصالح ساختمانی عملی است به منظور آفریدن حجمی پایدار كه بتوان در درونش زیست.
موضوع اصلی کار معماران، در راه تولید معماری، شکل دادن به ماده­ای است که از ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی خاصی برخوردار می­باشد. ماده همراه با اندیشه­ای که به آن شکل می­دهد، سنگ پایه برای آفرینش فضای معماری محسوب می­شود و نخستین وسیله شکل­دهنده یا عینیت بخشیدن به ایده­ای است که به قلمرو هنر تعلق دارد. مصالح گوشت و پوست و استخوان معماری به شمار می­آیند و در میان عناصر مختلفی که به معماری موجودیت می­دهند، از اهمیت خاصی برخوردار هستند.
اگرچه در میان بسیاری از آموزگاران معماری، گرایشی گسترده و شایع وجود دارد که مصالح و جزئیات را در فرایند ایده­پردازی معماری عاملی اساسی نمی­پندارند و با اینکه حتی برخی از معماران سرشناس همچون رودلف شیندلر و لوکوربوزیه که بواسطه آثار برجسته خود به اشتهار رسیدند، در پرداختن به مصالح و جزئیات معماری بسیار ضعیف بودند، اما با این حال حقیقت این است که کاربرد شایسته مصالح وجه تمایز پروژه بادوام و ماندگار از پروژه بی­دوام و کم­عمر می­باشد. تدبیر و اهتمام به انتخاب مصالح و کاربرد مناسب آنها موضوعاتی هستند که در موفقیت پروژه اهمیت فراوانی دارند. کاربرد مصالح مناسب، یک ساختمان واقعی را از یک طرح نمایشی متمایز می­کند. از این­رو کاربرد و انتخاب مناسب مصالح در طول اعصار دل­مشغولی معماران بوده و نحوه کاربرد و نسبت تأکید بر آنها، معماران و معماری­های مختلف را از هم متمایز کرده است. فرانک لویدرایت و آلوار آلتو نمونه­های خوبی از معمارانی هستند که کیفیت کاربرد مصالح در پروژه را تقریباً به حد کمال خود می­رساندند.
برای پیمانکاران، آشنایی با ظرفیت فیزیکی و اقتصادی مواد و مصالح در امر ساخت­وساز کافی است، ولی چنین عملکردی برای معماران رضایت­بخش نیست. معماران برای اینکه در انتخاب مواد و مصالح دست به گزینشی مدبرانه بزنند، باید آنها را با حساسیت و دقت زیاد مدنظر قرار دهند. آنان نخست باید از خود بپرسند، این مواد قرار است چه بشوند. برای این کار شخص باید ویژگی­های ذاتی مواد و مصالح از قبیل طرح ساختاری و فرم و بافت آنها را فرا گیرد و بشناسد. این ویژگی­ها هم به معمار تحمیل می­شوند و هم در عین حال معیار و نظم دهنده­ای برای طراحی فضا، نور و مکان محسوب می­گردند.
وقتی با دستان خود فضا را لمس می­کنیم و یا با چشمانمان به آن می­نگریم، فضا خود را شکننده یا مقاوم، نرم یا سخت و سرد یا معتدل نشان می­دهد. بنابراین تصور اینکه مواد و مصالح کم­وبیش خنثی بوده یا کالبدهایی بی­جنبش­اند که منتظر تخیل و بکارگیری ما می­باشند، تصور چندان درستی نیست. مواد نیز گرایش یا به عبارتی روح خاص خود را دارند. به عبارت دیگر مواد و مصالح دارای بار معانی نمادین نیز هستند. آنها می­توانند ثروت را القاء کنند یا تنگدستی را، زودگذر بودن را یا طولانی بودن را و خصوصی یا عمومی و سرانجام صنعتی یا پیشه­ورانه بودن را. بدین ترتیب مصالح ساختمانی بالقوه در بردارنده مفهوم­اند. بررسی نمودهای ذهنی یا فردی ناشی از مصالحی چون سنگ، سیمان، چوب، آهن یا پارچه نشان از آن دارد که این دلالت­های مفهومی با فرهنگ و فناوری تکامل یافته­اند.
چهل­پنجاه سال پیش دامنه انتخاب مصالح معماران در کشورهای پیشرفته به بیش از یک­صد نوع نمی­رسید، در حالی که در زمان حاضر معماران باید مصالح مورد نظر خود را از میان یک میلیون ماده مختلف انتخاب کنند. همین امر انتخاب و کاربرد مناسب مصالح را با دشواری­های زیادی روبه­رو می­کند، زیرا هرچه تعداد مصالح بیشتر باشد، فرایند انتخاب آنها پیچیده­تر و بالطبع هزینه اولیه گزاف­تر خواهد بود.
در کاربرد مصالح، همیشه باید کشوری را که در آن معمار به تجربه می­پردازد، فناوری ساختمانی آن کشور و معیارهایی را که مردم آنجا به کار می بندند، در نظر داشت. این واقعیت که معماران در کشورهای جهان سوم یا در کشورهای کمتر توسعه یافته به مصالح بسیار معدودی دسترسی دارند، تفاوت­های زیاد میان این دو دسته را مبرهن می­سازد. با چنین نگرشی تنها در صورتی می­توان از معماری در مقیاسی جهانی سخن به میان آورد که تمام گونه­ها، اجزاء و تعداد و شیوه­های کاربرد مصالح مدنظر قرار گیرند. بنابراین شاید در تصمیم­گیری درباره قیاس، تمایز و استنتاج­های عمومی در مورد معماری­های مختلف ـ ورای کیفیت­های عام فضایی و موضوعات کلی سازه و ریتم ـ فناوری ساختمان و مصالح عاملی اساسی به حساب می­آیند.
ویژگی­های ذاتی مواد و مصالح و نیز شیوه بکارگیری آنها، نقش تعیین­کننده­ای در تعریف فرم و فضای معماری دارند، چنان­که می­توان گفت: در شکل­گیری مکان، فرم­ها بوسیله مواد و مصالح نقش خود را ایفا می­کنند. سابقاً تا زمانی كه تكنیك مدرن همه چیز را ممكن نساخته بود، این مصالح و مواد بودند كه فرم را مشخص می‌كردند و به فضای معماری شكل می‌دادند. در همین زمینه اگوست پره چنین گفته است: با جلال و شکوه راستی است که بنا زیبایی را بدست می­آورد. در اینجا منظور وی از راستی یا صداقت، تعریف فرم بر پایه مواد و مصالح و استفاده مناسب از آنها در امر ساخت­وساز است.
هر ماده دربردارنده توان بالقوه ساختاری خاص خود است و از نظر فرم­پذیری خواص ویژه‌ای دارد. این بدان معنی است كه هر ماده‌ای فرم خاص خود را می‌طلبد و برخی فرم­های حجمی و فضایی خاص را مطرح می­سازد و بدین ترتیب صورت فضای معماری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به عنوان مثال، فرم یك گشودگی در یك دیوار تابع مصالح دیوار نیز می‌باشد: گشودگی در یك دیوار آجری احتیاج به قوس دارد، در حالی كه در دیواری از فولاد و شیشه، گشودگی زاویه‌دار مناسب‌تر به نظر می‌رسد. به دلیل همین تأثیر مصالح بر فرم است كه مشكل می‌توان برج ایفل را از آجر و یا كلیسای رونشان را از فولاد و شیشه تصور كرد.
ساختمان‌های آجری انستیتوی مدیریت هندوستان در احمدآباد كه توسط لویی كان ساخته شده است، از بهترین نمونه‌های تأثیرپذیری فرم از مصالح در معماری می‌باشد. در این بنا، قوس به صورت فرم و عنصر غالب در تمام فضاها به چشم می‌خورد، چون قوس فرمی است كه بیشترین همخوانی را با این نوع مصالح دارد.
به عنوان یك نمونه دیگر از تأثیر مصالح بر فرم فضا، می‌توان به علت شكل‌گیری انواع بسیاری از طاق‌های قوسی­شكل و گنبد كه دو عنصر بسیار مهم در فضاهای معماری ایرانی محسوب می‌شوند، اشاره كرد. این فرم‌ها در اصل به سبب نوع ماده و جنس مصالح ساختمانی در دسترس ابداع شدند، زیرا در نواحی مركزی ایران كه چوب و سنگ به اندازه كافی برای ساختن بنا وجود نداشت، به ناچار از خشت و آجر استفاده می‌كردند و از آنجا كه با این مصالح نمی‌توانستند درگاه‌ها و سقف‌ها را بصورت مسطح بسازند، ناچار شدند دهانه درگاه‌ها و سقف فضاها را با طاق‌های قوسی شكل بپوشانند. برای فضاهای بسیار وسیع نیز از پوشش‌های گنبدی شكل استفاده كردند تا بتوانند فضایی وسیع را بدون ستون بپوشانند. نكته جالب اینكه انواع طاق‌های قوسی شكل و گنبدها در نواحی واقع در حاشیه دریای خزر كه در گذشته در آنجا چوب به فراوانی در دسترس بود، مورد استفاده قرار نگرفتند. این امر خود دلیلی بر این مدعاست كه ابداع این فرم‌ها وابسته به جنس مصالح خاك، خشت و آجر بوده است.
بطور کلی انواع مختلف مواد و مصالح مورد استفاده در معماری را از نظر مقیاس و نحوه کاربرد در ساختمان، می­توان به دو دسته تقسیم نمود:
1. مصالح مورد استفاده در مقیاس کلان (بزرگ) معماری که ممکن است بر نظام سازه­ای و سامان­دهی عملکردی بنا تأثیرگذار باشند.
2. مصالح مورد استفاده در مقیاس خرد (کوچک) معماری که ممکن است بر جزئیات معماری و بافت­های داخلی و خارجی تأثیر بگذارند.
این دو دسته که به ترتیب ابعاد ساختاری و زیبایی­شناختی کاربرد مصالح در معماری را تشکیل می­دهند، پیامدهایی را برای موضوعات عام معماری به دنبال دارند: مصالح دسته اول در شخصیت عمومی ساختمان تأثیر می­گذارند و سازمان­دهی سازه­ای، تناسبات، کیفیت موزون ساختمان (فضاهای پر در برابر خالی) و نیز وزن ساختمان را تحت تأثیر قرار می­دهند، در حالی که مصالح دسته دوم از نظر نوع و میزان کاربرد، تأثیری فوق­العاده بر هزینه کلی ساختمان دارند و از این­رو شاید از شاخصه­های بی­نظیر معماری کم­هرینه یا بالعکس پرهزینه به شمار آیند.
عموماً در انتخاب دسته اول مصالح مشکلی پیش نمی­آید. برخورداری از تجربه پایه­ای و تجربه کار در زمینه­ای مشخص و نیز پژوهش بنیادی درباره گونه­های مشخص ساختمانی می­تواند زمینه­هایی را برای انتخاب بهینه مصالح فراهم کند. البته در این مورد مشاوران سازه­ای نیز می­توانند کمک شایان توجهی برای معمار باشند. اما در مقابل، کاربرد مصالح در مقیاس خرد، مشکلات متعددی را در مورد انتخاب بوجود می­آورد، زیرا این نوع مصالح بر بافت عمومی ساختمان و لطایف بصری آن ـ چه در خارج و چه در داخل بنا ـ تأثیر می­گذارند. همچنین کیفیت مصالح مورد استفاده در مقیاس خرد، سازگاری میان آنها و نیز سازگاری با مصالح سخت­تر بکاررفته در سازه بنا، بر کیفیت بصری ساختمان در طول زمان، در قالب فرسایش و مقابله با وضعیت­های جوی نیز تأثیر خواهد گذاشت. این موضوع به کاهش هزینه­های انرژی در درازمدت کمک می­کند و یا برعکس باعث افزایش آن می­شود.
بدین­ترتیب معمار بایستی در انتخاب مصالحی که در یک ساختمان مورد استفاده قرار می­گیرند، خصوصاً مصالح مورد استفاده در مقیاس خرد معماری، توجه و دقت فراوانی از خود نشان دهد تا بتواند به نتایجی مقبول در عرصه معماری، از جنبه­های مختلف زیبایی­شناختی و کاربردی، دست یابد.
در بررسی رویکردهای معماران به کاربرد مصالح، با دو دسته از معماران روبرو می­شویم: معمار/ هنرمندان و معمار/ مهندسان. معمار/ هنرمندان اساساً به جنبه­های هنری معماری و اهداف کلان و فضایی توجه نشان می­دهند و چندان اعتنایی به ناکارآیی­های مصالح و ساخت ندارند. در مقابل معمار/ مهندسان مصالح و شیوه­های ساخت را تنها از دریچه اجرای بسیار دقیق آنها و عدم توجه به چارچوب اهداف کلان و زیبایی­شناسانه معماری مورد توجه قرار می­دهند.
با اندکی تأمل می­توان دریافت که رویکردهای اتخاذ شده توسط هر دو دسته یادشده از معماران، دربردارنده اشکالات متعدد و آثار بعضاً غیرقابل جبرانی است، بخصوص رویکردهای معمار/ مهندسان که بیشتر زیان­بار بوده و باعث سترونی معماری گردیده­اند. اما بایستی توجه داشت که ارزیابی دقیق هر پروژه از نظر کیفیت کاربرد مصالح، در بستر موضوعات فنی ـ راهبردی طراحی همچون تلاش معمار برای پاسخ دادن به مسائل بودجه­ای و نیز با در نظر گرفتن میزان حساسیت کارفرماها نسبت به کیفیت ساخت­وساز، امکان­پذیر است. از این­رو در بررسی رویکردهای معماران به کاربرد مصالح، بایستی حقایق و واقعیت­های موجود در جامعه حرفه­ای معماری را نیز مورد توجه قرار داد. متأسفانه در حال حاضر نادیده گرفتن تلاش­های اولیه فرایند طراحی، برای پاسخ دادن به مسائل بودجه­ای، به صورت نوعی روال درآمده است و در صورت بروز مشکل یا عدم موفقیت جزئیاتی مشخص یا شیوه­ای از ساخت، نظر نخست معمار دچار تغییر می­گردد. این امر نیز واقعیت دارد که برای پایین آوردن هزینه ساخت یا برآوردن خواست کارفرما (اغلب در محل ساخت)، بدون اندیشه و دقت لازم، جایگزینی­های زیادی در طرح­های ارائه­شده صورت می­گیرد. واقعیتی دیگر این است که اشتیاق معماران به خشنود کردن کارفرما ممکن است به نتایجی تأسف­بار بیانجامد که با فرارسیدن اولین زمستان و گذشت زمان مشکلات خود را در ساختمان نمایان کند.
با توجه به آنچه گفته شد، این سؤال مطرح می­گردد که واقعیت­های یادشده در جامعه حرفه­ای معماری معلول چه عواملی است و با در نظر گرفتن این حقایق، معماران چه شیوه­ای را باید در کاربرد مصالح در پیش بگیرند تا ضمن متقاعد نمودن کارفرما و برآوردن نیازهای او، بتوانند در روند پیشرفت معماری نیز سهیم و تأثیرگذار باشند؟

آخرین ارسال های من :
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  moghavemat masaleh mah.architect 0 1,540 ۱۳۹۰-۲-۲۵، ۰۴:۳۵ عصر
آخرین ارسال: mah.architect
Thumbs Down TASERE MAVAD BAR MASALEH nima 0 1,237 ۱۳۸۹-۱۲-۲۰، ۰۵:۰۲ عصر
آخرین ارسال: nima

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان