امتیاز موضوع:
  • 29 رأی - میانگین امتیازات: 3.34
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
معماری، يكي شدن با محیط
#1
معماری، يكي شدن با محیط :

معماری همواره به صورت تاریخی رویکردهای گوناگونی برای پیدایش و خلق خود ارائه می‌دهد، این امر یعنی آنکه ما پیوسته با یک امر معماری یکسان همراه نیستیم و علاوه بر تفاوت در معماری و سبکهای آن، تفاوت اساسی در خود معماری شدن و یا امری است که معماری به واسطه آن خود را به صورت معماری ارائه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. معماری برای معماری شدن(ایجاد شدن، خلق شدن، آفریده شدن) به صورت تاریخی، هیات (گردآمدگی) خود را بر پایه تابعیتهایی قرار داده است که روایت آنها نهایتا ما را به تاریخ معماری شدن معماری می‌رساند. معماری در یک تاریخ کلاسیک(در نمونه عالی آن معماری یونانی) خود را در تابعیت نیروهای موجود طبیعی قرار داده است و همزمان برای هنجارمند کردن آن، نیروهای متافیزیکی را به عنوان زیربنای نظری درنظر گرفته است. «انسان ابتدایی هرگز از محیط جدا نبود و بنابراین نمی توانست وجوه مجزای آن را "منتزع سازد". در عوض او محیط "ترکیبی" اش را در نمادهای نسبتا پراکنده که در مراسم مذهبی و جادو بیان شده بود، متعین می ساخت» و در معماری «معبد روی بستر زمین "تکیه می زند"». در اینجا تکیه زدن یعنی بودن در محیط و حضور داشتن در هرآنچه محیط برای معماری ایجاد کرده است اما معماری در این نقطه تاریخی شامل بهره برداری از ظرفیتی دوجانبه بود:
۱) تفکیک و برآورد نیروهایی که اساسا در محیط وجود دارند که نهایتا به صورت تناسبات و هندسه اقلیدسی تجسم می یابند.
۲) مراجعه به الگوهای نظری منطبق بر جریانهای "ایدئال گرا" که قدرت، تثبیت و همبستگی ساختاری را به وجود می آورند.نظم معماری براساس حضور ایدئالی متافیزیکی با مراجعه به یک حوزه محیطی استوار بود. بنابراین، صرفا آنکه یک فرم و یا نظم و تناسبات موجود در یک بنا بر اساس کارکرد ویا عقلانیت ایجاد شود وجود نداشت. یگانگی و همبستگی و مطابق با آن استواریی که معماری بناهای گوناگون از خود ارائه می دادند صرفا امری نظری به مانند معماری مدرن نبود بلکه کاملا به واسطه حدود، وظایف و الزامات محیطی امری کاملا ساختاری به شمار می رود. القاعات محیطی – سرزمین و حوزه طبیعی کاملا هم پیمان با منزلت ایدئالها پدیده واحدی را برای معماری شدن به وجود می‌‌آورند، آن هم منزلت طبیعت با توجه به حاکمیت حوزه متافیزیکی است.
پس می توان گفت «هنرمندان یونانی طبیعت را آرمانی می کردند». اما برپایه پذیرش زیربنای حوزه متافیزیکی و نه صرفا شکل بندی های ضرورتا متناسب. از سوی دیگر اینجا پیش از پذیرش و یا خلق فضا و مکان، معماری شرایط محیط وقابلیتهای آن را برای مقاصد خود می پذیرد. از این روی معماری در مفهوم گردآمدگی متناسب بود با جاگرفتن در محیط – قلمرو، در آن واقع شدن و توان حضور داشتن در آن و نیز همزمان تابع آیین نظری آن بودن که ایدئالها را دنبال می کند تا معماری را برای "شدن" به صورت یکپارچه برافراشته سازد. ‌
پس معماری- در یک تاریخ از خود- تا جایی می توانست معماری شود که در طبیعت- محیط – سرزمین موجودیت می یافت. در این رویه معماری با طبیعت (حتی به مثابه سرشت البته نه صرفا یک مسئله ایدئالیستی بلکه در سیستمی مشترک با خود خصوصیات محیط) معماری می شود. این "با" ی «با طبیعت» یعنی به مثابه یک صنعت همراه بودن با آن و در آن ایجاد شدن. یعنی "آری" گفتن به دانشی که از طبیعت – سرشت، برمی آید و با آن تمام مفصل بندی خود را به مثابه یک اثر – "چیز"( در گقتاری هایدگری اثر هنری هم پایه با چیز و در یک مفهوم هستی شناسانه مورد تامل قرار می گیرد. هایدگر حتی چیز را در "مفهومی" که حقیقتی را در خود انباشته تاکید می کند ، بازمی آورد و نیز با "حضور" خود محافظت می کند بازخوانی کرده است) ایجاد می کند و به صورت فزاینده خود را دراحساسی وابسته به آن قرار می دهد. دانش ( دراینجا حقیقت متافیزیکی و نه دانش نظری) و معماری هر دو مضافا در اینجا نه پیشاپیش طبیعت، که در آن و به مثابه خصلتی، که طبیعت آن را در بر دارد واقع می شوند.از این روی فقط در حوزه محیطی و طبیعی بود که امور متافیزیکی معماری می توانست موجودیت یابد. چون تنها این حوزه با تمام امکانات درونی خود بود که می توانست به ایده- حقیقت سروسامان دهد و آنرا بازنماید. حوزه محیطی هم به عنوان بستر ارائه حقیقت می توانست خودنمایی کند و هم به عنوان منشاء "نیروی مولدی" باشد که توان به فرم درآمدن را با توجه به ارائه دقیق هندسی و تناسباتی داشته باشد. ازاین طریق معماری در شیوه کلاسیک برای معماری شدن می بایست خود را در تابعیت نیروهای طبیعی قرار می داد و همزمان مقوله های متافیزیک نظری را دریافت کند.
● رابطه حوزه طبیعی و حوزه ایده ها در معماری شدن محیط
در معماری کلاسیک (معماری شدن کلاسیک) معماری قلمروای ساختاری بود که در درجه اول شرایط محیط – سرزمین را می‌پذیرفت و خود را در آن نگاه می داشت و دردرجه دوم با استفاده از قواعد کلی، تناسب، تقارن، ریتم و هندسه پایدار مفاهیم متافیزیکی را به صورت پیکره ای سنگی شکل می داد. افزون بر این، معماری کلاسیک با ویژگی "عظمت گرایی" خود، با قدرت بر بستر محیط قرار می‌گرفت. اما این قدرت ساختمانی صرفا یک ابزار اصلی برای معماری کلاسیک برای ایجاد شدن بر بستر طبیعت نیست. بلکه مفهومی کاملا زیبایی شناسانه در خود دارد که اگر تناسبات یک به یک در معماری به مانند پیکر تراشی نمی تواند وجود داشته باشد، ساختمان بزرگتر همواره زیباتر است از ساختمان کوچکتر. بزرگ بهتر می تواند معنای زیبایی ( حضور حقیقت) را بیان کند. از سوی دیگر، معماری با عظمت، فراتر از هر معماری تضعیف شده ای بهتر می‌تواند عرصه و محل حضور ایدئال – حقیقت متافیزیکی باشد و نیز به سبب همین ویژگی عظمت است که معماری می‌توانست بدون القاء حس تزلزل بر محیط قرار گیرد.عظمت محیط و عظمت حقیقت خود عاملی هستند که عظمت معماری کلاسیک را رقم می‌زنند.
از این روی معماری کلاسیک شرایط محیط و قابلیتهای آن را برای بیان مقاصد معنایی خود می پذیرد. اما این همزمان است با ایجاد فرسایشی بر اساس توسعه محیطی بدون اشغال گری محیط – سرزمین، و نیز معماری اجازه می دهد مازاد نیروی سرزمین درآن نفوذ کند، معماری با این رویه مقابله نمی کند و در تضاد با آن واقع نمی شود، بلکه صورت بندی فرا معمارانه ای را به تدریج اعمال می کند که حامل هویت خود است، هویتی که سوگیری آن به نظر صرفا ایدئال به پیش می رود.اما با تمام این ویژگیها، ساماندهی ساختاری معماری همواره به سمت افزایش "نیروی جسمانی" و قدرت ساختاری مجموعه پیش می رفت.یعنی همواره توان پیکره ای معماری افزایش می یافت ویا همان صفت "عظمت گرایی" را می توان به آن اطلاق کرد. این امرهم وابسته به پذیرش خود محیط بود و هم وابسته به دستگاه اقتصاد دلالتی معماری، که ویژگی کلاسیک – سنتی داشت.
پس در اینجا معماری نه برای مکان – شدن عمل می کرد و نه برای فضا – شدن، بلکه وابسته به بازتولید نیرو محیطی و مکملهای متافیزیکی آن بود. معماری از این لحاظ می بایست نیروها و ارتباط آنها را در خودش تاب بیاورد تا بتواند تداوم پیدا کند.باید توجه داشت این یک نیروی علم فیزیک نیوتونی نیست بلکه نیرویی است که کاملا در خود طبیعت جای دارد و به مثابه آن عمل می کند. نیروی که خود محیط است. تمایز در اینجا غیر ممکن است، محیط خود را چون نیرویی که تولید می کند، می آفریند و نیز همزمان بازتولید را آغاز می کند به انجام می رساند.نیرو در اینجا خود را در یک فرایند خردورزانه هنوز از طبیعت جدا نساخته است و مجزا از آن عمل نمی کند. شناحت علمی هنوز آن را غیر عادی و بر پایه نظام استقرایی باز تولید نکرده اسشت و همپای آن متافیزیک روشنگری هنوز عمل خودکامگی مبتنی برانجام مکانیکی را توجیه نکرده است.هایدگر تاریخ این نیرو و یا «اراده»،«طبیعت» را درهستی به عنوان«تعلق به هستی» بازخوانی کرده است. اما این شیوه یک تابعیت یک جانبه نبود، بلکه در اصل آن عرصه ای که صورت می گرفت تعین حدود محیط و یا به بیان هایدگر تعین اصل "سرزمین" بود، که اصل اقتصاد( ارزشگذاری) دلالتی را تشکیل می داد. مبنای معماری از این لحاظ نه وابستگی یک جانبه به واقعیت – محیط بود، که آن را دستخوش ارزشهای ایدئولوزیک کند، بلکه معماری هدایت اصلی را در "طرح ریزی" سرزمین و به گونه ای "مهیا کردن" آن در قالب مسائل نهفته ارزشی در مواجهه با حقیقت – معنا داشت. این "مهیا کردن" اولا نمی توانست بدون پذیرش و حفظ استلزامات ارزشی از معنا برآورده شود، ثانیا به هیچ عنوان دستاورد اقتصادی "مالکیت" را در مواجهه با محیط به همراه نمی آورد.
پس اینجا فقط به سادگی یک واگذاری به آنچه طبیعت – سرشت می خوانیم صورت معماری را عملی نمی سازد بلکه گفتن از یک اقتصاد، این امر را ایجاد می کند که معماری نه در عظمت حقیقت بلکه همواره به سوی اقتصادی از آن برای ارزش گذاری می بایست جستجو شود.
پس امکان ماده پردازی معماری، اینگونه شکل می گیرد، پیوندی که بیگانگی ای در آن نیست . این یک تجربه منحصر به فردی بود برای معماری که بتواند با آن چیزی پیوند پیدا کند که برروی آن واقع شده است. واقع شدگی و قرار گرفتن برروی چیزی که نمی توان در آن تاریخ بر آن سیطره یافت، بلکه باید در نهایت چون الهه ای با آن هم پیوند شد. این پیوند یک پرسش از خود معماری را از میان می برد و آن را به تعلق تمامیت ساحت معماری بر ساحت سرزمین – محیط – طبیعت به گونه ای آرام واگذار کرده است. اما بدیهی است که امکان معماری بودن در محیطی که معنای آغازین دارد و یا پیوند یافتن با آن به واسطه حدود ایدئالهایی شکل می گیرد که صورتی استعلایی دارند. این ایدئالها قضیه ترغیب دلالت و قراردادن معنا – ایده را برای تعالی بخشی معماری برعهده دارند. این امر به سادگی و همواره دقیق صورت می گیرد که به عنوان یک "بنیان" و نیز برای نظم شکل و مفهوم معماری عمل می کند. به درستی باید به شیوه یکپارچه شده میان ایده(حقیقت – ایدئولوژی). محیط (طبیعت) پی ببریم تا بتوانیم سطح معماری را برای معماری شدن و بعد اقتصاد ایدوئولوژیک آن را که در عمل بر مبنای دلالتی که ضرورتا با ظرفیتی ارزشی به سادگی فرهنگی می شود درک کنیم.روسو پیوستگی ایده (حقیقت – معنا) طبیعت (محیط – سرزمین) واقتصاد درهم تنیده ی آن (برده داری) را به منزله یک انسان شناختی یونانی«همیشه دانشمند،همیشه شهوت ران وهمیشه برده»به کار می برد. انسانی در هم تنیده با الگوهایی که به ظاهر متمایز از هم عمل می کنند. اما تلاقی آنها از نظر روسو یک فرهنگ یونانی را به وجود آورده است.
هستی شناسی هایدگری به درستی ضرورت این ظرفیت را با از میان بردن هستی شناسانه مرز میان حوزه فوزیس و پوئیسیس حفظ می کند. هایدگر تشریح می کند، طبیعت یا فوزیس جایی بود که در و به سبب آن هنوز"حقیقت"- ایده خود را بازمی یافت. این همان ارتباطی است که هایدگر در "پرسش از تکنولوژی" به آن نظر دارد که پوئیسیس (poiesis) یا "فرآوری" کاملا مرتبط با فوزیس است. از این لحاظ فوزیس صرفا طبیعت یا محیط نیست بلکه هایدگر بیان می کند« در حقیقت فوزیس همان پوئیسیس به والاترین مفهوم کلمه است زیرا آنچه به اعتبار فوزیس حضور می یابد خصوصیت شکوفایی را در خود دارد. خصوصیتی که به نفس فراآوردن تعلق دارد، مانند غنچه ای که می شکفد» هایدگر بلافاصله تاکید می کند که "فراآوردن" که معنای واقعی آن در خود فوزیس است همان مشکوف شدن حقیقت و یا "ظهور" حقیقت است که اساس هستی را تشکیل داده است.
پس در نزد یونانیان، طبیعت یک ابزار نیست بلکه معماری در مواجه با آن، برای معماری شدن و یا برای به واقع حقیقی شدن، خود را به نحو ساختاری و نیز ایدئولوژیک به آن واگذار می کند تا نهایتا صورت بندی حقیقی خود را بازیابد. این پرداخت موجب امکان پذیر شدن معنا می شود و به این میزان، ساختار معماری بر اساس آمیزش خاص خود با عناصر محیطی، الگوی یونانی – هلنی را حاصل می‌آورد. این الگو تحت عنوان فرهنگ "کلاسیک"، به عنوان یک سنت استوار تاریخی، تا فرنها شکل ساختاری و نه صرفا باور مندی خود را نگه داشت.

منبع:
سایت معمار ها

آخرین ارسال های من :
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مهم: دانلود رایگان خلاصه پایان نامه-رساله معماری rezahuman9 0 841 ۱۳۹۴-۱۱-۱۹، ۰۸:۱۶ صبح
آخرین ارسال: rezahuman9
  دانلود شیت بندی با فتوشاپ چگونگی شیت بندی طرح معماری atelieahjam 1 4,863 ۱۳۹۳-۱۰-۱۱، ۰۳:۵۲ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  نمونه سوال امتحان پایان ترم درس آشنايي با معماري جهان نیمسال اول 90-91 MHAKBARI 1 12,071 ۱۳۹۳-۹-۱۶، ۰۹:۵۴ عصر
آخرین ارسال: chrome
  دانلود پاورپوینت آشنایی با معماری اسلامی شیوه خراسانی atelieahjam 1 3,121 ۱۳۹۳-۸-۱۷، ۰۳:۵۶ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  نگاهی به اصول معماری سبز ALI XxX 1 2,255 ۱۳۹۳-۶-۲۵، ۰۵:۴۶ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  دانلود پاورپوینت معماری معاصر - معماری فولدینگ - فرشید موسوی atelieahjam 0 3,230 ۱۳۹۳-۵-۲۲، ۰۳:۰۴ صبح
آخرین ارسال: atelieahjam
  دانلود پاورپوینت مبانی نظری تاريخ نگاری انتقادی معماری معاصر ايران atelieahjam 0 2,261 ۱۳۹۳-۵-۲۰، ۱۱:۰۲ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam
  طراحی ساختمان ها و سبک معماری های مدرن leila 0 1,674 ۱۳۹۳-۴-۲۱، ۱۱:۲۱ صبح
آخرین ارسال: leila
  لیست پروژ های معماری برای دانشجویان توسط مهندسین سایت saeed nasiri majd 18 12,454 ۱۳۹۳-۲-۲۵، ۱۰:۳۳ صبح
آخرین ارسال: E-sa
  دانلود سر فصل دروس رشته های معماری - دانشگاه پردیسان فریدونکنار atelieahjam 0 1,727 ۱۳۹۳-۲-۲، ۱۲:۳۳ عصر
آخرین ارسال: atelieahjam

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان