۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۲۱ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۲۴ عصر، توسط Sadeghpour.)
(۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۳:۵۳ عصر)ایلیا نوشته است: این دو مبحث از هم جدا هستند
این که فعلا قاعده بر اینه که هر نفر اونجایی قرار بگیره که نباید بگیره! حرفی توش نیست
اما تنها راه حل اینه که از اونها قویتر باشید اون هم نه یک پله بلکه اینقدر قوی باشید که طرف مقابلتون در برابر شما احساس عجز کنه و البته این احساس گاهی اوقات به اظهار هم می رسه!
نمونه هایی هم بنده در زندگیم از این دست دیدم که هرگز فراموش نخواهم کرد.
يادمه توي كتاب استاد عشق كه خاطرات و زندگي نامه پروفسور حسابي به نوشته پسرشه خوندم: موقعي كه پروفسور حسابي به ايران مياد (البته بايد بدونيد كه پروفسور حسابي يه نقشه بردار حرفه اي هم بوده) و مي خواد يه خدمتي به كشورش بكنه برا اينكه از دستش راحت بشن و از سر خودشون ردش كنن بهش يه الاغ ميدن با 2 نفر محافظ و ميگن مسير بندر لنگه به بوشهر رو نقشه برداري كن و وقتي نقشه برداري علمي و تخصصي پروفسور با هزار مشكل تموم ميشه و نقشه هارو تحويل ميده ...مسئول مربوطه بر ميگرده و ميگه اينا چيه كه تحويل من دادي:huh::huh::huh:
اگه از تهران به سمت شمشك رفته باشين مي بينين كه روي تابلوها زده توسط پروفسور حسابي نقشه برداري شده ........اينو مي خوام بگم كه واقعيت با چيزي كه فكر مي كنيم فرق مي كنه گاهي اوقات...البته اكثر اوقات ما يه توانايي هايي داريم كه شايد كم تر كسي داشته باشه ولي مجال و فرصتي براي بروزشون پيدا نمي كنيم.......يا پارتي مي خواد يا ...بايد قبول كنيم كه هرچقدر توانا باشيم ....يه سري عناصر و چيزهاي ديگه هم لازمه كه واقعا شايد از دست ما كاري بر نياد ...بايد قبول كرد بستر توي خيلي از زمينه ها فراهم نيست.....بايد قبول كرد كه يك نفر با رشته ادبيات فارسي نبايد بياد شهردار بشه ....اما همه اينا ...اينجا ميشه و كسي قبول نميكنه