(۱۳۹۰-۸-۹، ۱۱:۴۲ عصر)city111 نوشته است: اولین سوال رو من مطرح کنم؟
تاثیر شهرسازی مدرن بر چهره شهر های ایران؟
در دوره مدرن و معاصر سیاست ها و برنامه ریزی های کلان دولت و شهرداری ها در زمینه فضاهای شهری، خانه سازی و تولید انبوه، نقش موثری در چگونگی فرهنگ خانه معاصر داشته و دارد. اما در شرایط جامعه پیشا مدرن، دولت ها نقشی در زمینه خانه سازی نداشتند و خانه بیش از هر چیز مقوله و امری خصوصی تلقی می شد. امروزه خانه بخشی از فضای شهر است و لاجرم باید متناسب با ساختارهای محلی، محله ای و شهری و همچنین سیاست های کلان ملی ساخته شود. در این شرایط مردم تنها در زمینه «درون خانه ها» قادر به انتخاب سبک و سلیقه خاص خود هستند.
شهرسازی پست مدرن آمیزه ای التقاطی از فرهنگ ها و سنت های مختلف است. ویژگی اصلی فضای شهری پست مدرن را می توان در کدها و رمزگذاری های چندگانه، مبهم، کنایه آمیز و طنزآلود، گزینش های متنوع، پراکنده و متضاد، و در عدم استمرار، گسست و ناهماهنگی و عدم تجانس جست وجو کرد. نزدشهرسازان پست مدرن، بعد صوری (ساختار)، و مفهومی (محتوایی) فضا دگرگون می شود. وجوه اشتراک شهرسازان پست مدرن اتفاق نظر آنها علیه منطق و خردگرایی مدرن و چند منظوره و چندمعنایی فضاهای شهری است.
شکل های جدید فضایی، مبتنی بر ایده عدم قطعیت دراندیشه پسامدرن است. ایده ای که سبک های ناهمگون، رفتارهای متفاوت شهری و حتی ساز و کارهای مختلف را در یک فضا در کنار هم می پذیرد، بدون آنکه یکی بر دیگری برتری یابد.
شهر پست مدرن، شهر عدم تجانس ها، به هم ریختگی ها و ازدحام شهری است. از نظر پست مدرنها فضاهای شهر همچون بافت بهم پیچیده ای از رخدادهای درون آن نمود می یابند که در آنها سیتسم های مختلف فضایی، کارکردها و فعالیت ها با یکدیگر در می آمیزند ودر نتیجه، بافت کل فضا را مشخص می کنند. نتیجه آن، شهری با بیشمار ابژه های شهری متفاوت از یکدیگر است که این شهر را می سازند و از سوی دیگر، قابل تفکیک به یک اصل واحد نیز نیستند. در حقیقت، «شهر پست مدرن را بازی های زبانی ای شکل می دهند که دائما در حال توسعه اند .هر بازی قواعد خاص خود، اسطوره ها و ادعاهای خاص خود را دارد که جملگی بیانگر جوهره، خصلت و سرشت زندگی شهری پست مدرن محسوب می شوند
و بدین ترتیب است که شهر پست مدرن مکان تحول ها، عدم قطعیت ها و قابلیت تحرک و جابه جایی اشکال، فضاها و نیروها می شود؛ مکانی از تداخل انسان ها، ماشین ها، فرهنگ ها و طبیعت، بدون اینکه هیچ کدام بر دیگری برتری داشته باشد. در این صورت، وظیفه شهر پست مدرن تسهیل جریان فعالیت ها می شود، نه به نظم درآوردن و منسجم کردن آنها.
فضای شهری پست مدرن فضایی است که به گروه های اجتماعی صرف نظر از جنسیت، هویت، قومیت و مذهب اجازه حضور هم زمان می دهد. این فضا، فضای تقابل ها و تضادهاست و این خود جنبه مهمی از ارتباط در فضای شهری پست مدرن است؛ به همین جهت است که شهرسازی پست مدرن سودای پذیرش ذهنیت های دیگر و اساسا دیگران را در مواجهه با خود می پروراند، و رابطه ما نیز با فضا رابطه ای برون موضعی خواهد بود. در این شهر، جست وجوی فراروایت طراحی و برنامه ریزی شهری - که سودای آن دارد تا پدیده های شهری را بشناسد، تحلیل کند، به نظر درآورد و، از این طریق، بتواند مدل های مناسب و درست سامان دهی فضایی را ارائه دهد- کاری عبث و بیهوده خواهد بود.
برگرفته از کتاب استادان جهانگیری و دانشپور و رفیعی