۱۳۸۹-۱۲-۱۲، ۰۸:۳۹ عصر
هِرات مرکز ولایت هرات در غرب افغانستان است.
هِرات پس از کابل و قندهار سومین شهر پرجمعیت افغانستان و مرکز دومین ولایت بزرگ افغانستان، ولایت هرات است و قطب صنعتی این کشور و مهمترین کانون فرهنگی و تاریخی افغانستان بشمار میآید.[۱][۲]. رودخانه معروف هریرود از کنار این شهر میگذرد. هرات با جمعیت ۳۴۹٫۰۰۰ نفر (برآورد رسمی سال ۲۰۰۶)، سومین شهر پر جمعیت افغانستان است. و همراه با کابل، قندهار و مزار شریف یکی از چهار شهر بزرگ افغانستان به شمار میآید. باشندگان اصلی هرات به زبان فارسی با لهجه هراتی سخن میگویند.
هرات را در گفتارهای ادبی و رسمی هرات باستان میگویند. این شهر از بابت منارهها و معماریهای عالی و مجلل خود شهرت دارد و در گذشته و حال، هرات یکی از مراکز عمدهٔ آموزش شمرده شدهاست.این شهر در سال ۲۰۰۹ پس از بررسی شهرهای مختلف جهان توسط سازمان یونسکو شامل برنامه هزار شهر و هزار زندگی این سازمان گردید.
نامهای تاریخی
به اوستایی: هَرویوَه (Harōiva)، در یشت ۱۰٫۱۴ (یشت چهاردهم مِهریَشت) و وندیداد ۱٫۹ (فرگرد یکم وندیداد) از اوستا
به پارسی باستان: هَرَیوه (Haraiva)، در سنگنبشتههای هخامنشی
به پارسی میانهٔ ساسانی: هَریو (Harēv)، در سنگنبشتهای از شاپور یکم در کعبه زردشت واقع در نقش رستم
به پهلوی: هَری (Hariy)، در فهرست پایتختهای استانهای امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی
در دورهٔ اسکندر مقدونی: اسکندریه آریانِه (به یونانی: Αλεξάνδρεια, η Αρειανή / الکساندریا آریانه)، یا بطور سادهتر اسکندریه آریا
به یونانی باستان: آریا Ἀρεία (نباید با نام یونانی سرزمین باستانی آریانه (Arianē) اشتباه شود)
به لاتینی: آریا (Aria)
تاریخ
هرات پیش از کشف اقیانوس هند در گذرگاه جاده ابریشم قرار داشت.[۶]. و نقش بزرگ را در بازرگانی میان شبه قاره هند، شرق میانه، آسیای مرکزی و اروپا بازی میکرد. هرات از لحاظ موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ بستر مناسب تلاقی مدنیتهای شرق و غرب نیز به شمار میرفت. ازینرو هرات یکی از گهوارههای تمدنی تاریخ پر بار خراسان شناخته میشود.
گذشته درخشان
در گذشتههای دور گفته میشد که «جهان اقیانوسی است و دراین اقیانوس مرواریدی هست و آن مروارید هرات است.».[۷]
هرات در فَرگَرد نخست وندیداد اوستا بنام هَرویوا (Harōiva) آمدهاست که «ششمین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم هَرویو و دریاچهاش بود.»[۸]
و در یَشت چهاردهم مِهریَشت از اوستا آمدهاست که «آن جا که رودهای پهناور و ناوتاک با انبوه خیزابهای خروشان، به ایشکَتا و پوروتا میخورد و به سوی موئورو، هَرویو، گاوا-سوغدا و هوارِزم میشتابد.»
تاریخ پیش از اسلام
هرویها (به یونانی: آرینها) دستهای از تیرههای آریایی بودند که در هزارهٔ دوم پیش از میلاد، زادبوم خود در آسیای مرکزی را رها کرده و از ناحیهٔ رودخانهٔ آمودریا (اکسوس یا جیحون) به داخل فلات ایران روی آوردند و در سرزمینی بارور، پیرامون هریرود (به لاتینی: Arius) جای گرفتند. نام سرزمینشان را به نام این رودخانه، هریوا نامیدند، که کم و بیش با ولایت هرات امروزین همانند است.
در سدههای واپسین هفتم و آغازین ششم پیش از میلاد، هریوا بدست مادها افتاد و پس از انقراض مادها بدست کورش بزرگ، یکی از ساتراپیهای هخامنشیان بشمار میرفت. مرکز فرمانروایی هخامنشیان در قصری در شهر آرتاکوانا بود. در سنگنبشتههای هخامنشی، هریوا (Haraiva) در فهرست ساتراپیهای هخامنشیان آمدهاست.
به قول مورخ یونانی هرودت، اسکندر مقدونی در ۳۳۰ قبل از میلاد، آرتاکوانا مرکز ساتراپی هریوه را گشود. وقتی اسکندر به این شهر آمد، آرتاکوانا شهر آباد و مرفهی بود. شهربان (ساتراپ) هریوه در آن زمان ساتی برزن نام داشت. اگر چه باشندگان هریوا بسختی مقاومت کردند اما سپاهیان اسکندر موفق به فتح شهر شده و آن را ویران و بسیاری از باشندگان آن را بقتل رسانیدند. اسکندر پس از تصرف شهر، در آنجا دژی برای نظامیان خود ساخت که بقایای آن هنوز باقی است. هدف از ساختن این دژ، حفظ نظامیان از شورش احتمالی مردم شهر بود. اسکندر سپس شهر را دوباره آباد کرد و نامش را «اسکندریه آرئیا» نهاد و باشندگان بازماندهٔ آرتاکوآنا را بدین شهر که هرات امروزین باشد تحویل کرد.
بعد از مرگ اسکندر (در سال ۳۲۳ ق.م.)، هریوا جزئی از قلمرو سلوکیان درآمد. تا اینکه بعد از سال ۲۴۰ ق.م. دو سرزمین همسایهٔ هریوا یعنی باختر و پارت از سلطهٔ سلوکیان مستقل شدند. دراین زمان هریوا جزئی از قلمرو دولت یونانی باختری نوبنیاد درآمد. در بین سالهای ۲۰۸ و ۱۹۰ ق.م. آنتیوخوس سوم (ملقب به کبیر) پادشاه سلوکی توانست قلمروش را تا سرزمینهای شرقی گسترش دهد و دوباره هریوا بدست سلوکیان افتاد. در سال ۱۶۷ ق.م. مهرداد یکم پادشاه مقتدر اشکانی با شکست دادن اوکراتید هریوا و برخی از سرزمینها را از سلوکیان گرفت. ازین به بعد هریوا جزئی از قلمرو اشکانیان باقی ماند.
هرات در دورهٔ ساسانیان در سنگنبشتهای در کعبه زردشت واقع در نقش رستم بنام هریو (Harēv) و در فهرست پایتختهای استانهای امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی بنام هری (Hariy) یاد شدهاست..[۱۱] در دورهٔ ساسانی از مراکز مهم نظامی و منطقه مرزی در مقابله با هیاطله بودهاست. پیش از حملهٔ اعراب مسلمان به خراسان دارای اقلیت مسیحی نستوری بود. این شهر مرکز شراب سازی هم بود.
در سال ۳۱ ه.ق. (حدود ۶۵۰ م.) یا کمی پس از آن باوجود مقاومت سرسختانهٔ هرویها، شهر به دست اعراب مسلمان فتح شد.
تاریخ پس از اسلام
در دورهٔ اعراب، یعنی در قرون وسطی، هرات همراه با نیشابور، مرو و بلخ یکی از چهار قسمت (چهار ربع) ایالت خراسان بود و بزرگترین شهر باستانی سلطنتهای خراسان شد.
هرات را دل خراسان نیز خواندهاند.[۱۲] بیهقی در تاریخ خود میگوید: «در سنه ثمان و اربع مائه فرمود ما را تا هرات رفتیم که واسطه خراسان است». در نزهةالقلوب حمدالله مستوفی آمدهاست: «هرات هوایی در غایت نیکویی و درستی دارد، و پیوسته در تابستان شمال وزد و در خوشی آن گفتهاند: اگر در سرزمینی خاک اصفهان و باد هرات و آب خوارزم گرد آیند مرگ در آنجا بسیار کم است... در این شهر در حین حکومت ملکان غور دوازده هزار دکان آبادان بوده و ششهزار حمام و کاروانسرا و طاحونه و سیصدوپنجاهونه مدرسه و خانقاه و آتشخانه و چهارصدوچهلوچهارهزار خانه مردمنشین بودهاست... مردم آنجا (هرات) سلاحورز و جنگی و عیارپیشه باشند و در آنجا قلعهای محکم است و آن را شمیرم خوانند. بر دوفرسنگی شهر بر کوه آتشخانهای بودهاست که آن را ارشک گفتهاند. و این زمان قلعهٔ امکلجه میگویند و مابین آتشکده و شهر، کنیسهٔ نصاری بودهاست».
این شهر هم مرکزی برای مسیحیت تحت نفوذ کلیسای نستوری و هم پایگاه مهم تصوف، یعنی نظریه زاهدانه اسلام به شمار میرفت. افرادی از پیروان «نقشبندیه» و «چشتیه»، انجمنهای اخوت صوفیه به مقامات وزارت و صدارت عظمی رسیدهاند.
هرات مثل اکثریت مناطق دیگر خراسان با هجوم مغول در ۱۲۲۲ م. از بنیاد ویران شد و بیش از نیمی از اهالی بومی آن قتل عام و یا آواره شدند.[۱۳]
هرات بین سالهای ۶۴۳ تا ۷۸۴ ه.ق. پایتخت دودمان آل کرت بود. تیمور لنگ در سال ۷۸۴ هرات را گشود و آل کرت را نابود ساخت. در جریان این حمله هرات بار دیگر ویران و هزاران نفر کشته شدند. شاهرخ فرزند تیمور و همسرش گوهرشاد بیگم پایتخت تیموریان را در سال ۱۴۰۱ م از سمرقند به هرات منتقل کردند.
هرات در دوره تیموریان به اوج رونق رسید و سده پانزدهم میلادی دوران طلائی هرات بود. زیرا هرات دراین دوران از لحاظ پرورش نقاشان، معماران و موسیقیدانان خود به عنوان «فلورانس آسیا» شهرت پیدا کرده بود. در آن زمان مساجد و کاخهای زیبا و مجللی ساخته شد که تا این زمان زینت بخش این شهر است. از جمله مجموعه مصلای هرات، یک مدرسه و مسجدی که دوازده مناره در اطراف خود داشت بیشتر قابل ملاحظهاست. از این مجموعه که به دستور گوهرشاد بیگم بنا شده بود، حالا تنها پنج مناره باقی ماندهاست.
یکی از شاهزادگان تیموری به نام بایسنقر میرزا که خطاطی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات در دست داشت. در آن زمان، شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکدهٔ نقاشی، شصت استاد به تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات کمالالدین بهزاد است که کتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه تیموری دارد. امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا که خود نیز نویسنده و شاعر بود به تشویق هنرمندان و ادیبان و ساختن بناهایی در هرات میپرداخت.
در ۱۵۰۶ شیبانیان (ازبکان) آسیای مرکزی بر شمال افغانستان و هرات مسلط شدند. اندکی بعد هرات بدست صفویان افتاد. در دوران صفوی هرات مهمترین شهر و مرکز خراسان محسوب میشد و همواره مورد طمع ازبکان بود حتی چندبار این شهر به دست ازبکان افتاد. اما سلطه ازبکان بر این شهر به صورت کوتاه مدت بود و آنها از دورههای فترت در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول و اوایل سلطنت سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول استفاده کردند و هر بار برای مدت کمی این شهر را در اشغال داشتند. گفتنی است شاه عباس کبیر در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی میکرد.
تاریخ معاصر
در تاریخ معاصر افغانستان هرات از استبداد داخلی، تحجر، تعصب و تجاوزات خارجی بیش تر از دیگران رنج کشیدهاست . هرات سراسر سده نوزدهم را در میان کشمکشهای سرداران سدوزایی و محمدزایی و بازی بزرگ سپری نمود.
هرات در سده بیستم سرنوشت دراماتیک تر از سدهٔ ماقبل آن داشت. از ۱۵ تا ۲۰ مارچ ۱۹۷۹ (۲۴ - ۲۹ حوت ۱۳۵۷) اولین قیام تحت نام قیام بیست و چهار حوت افسران و سربازان حکومتی و مردم هرات علیه حکومت تحت حمایت شوروی نورمحمد ترهکی با شعارهای مذهبی سر بلند کرد که به سرکوب خونین هراتیها منجر شد.
هرات در تا پایان سال حمله شوروی به افغانستان ویرانیهای زیادی را متحمل شد و تعداد زیادی از شهروندان آن کشته، زخمی و یا معلول شدند.
پس از سقوط حکومت دکتر نجیب الله، آخرین رئیس جمهور تحت حمایت شوروی در افغانستان و تسلط مجاهدین بر افغانستان، اسماعیل خان به همراه نیروهای تحت امرش، وارد شهر هرات شد و کنترل آن را در دست گرفت. اسماعیل خان تا سال ۱۳۷۴ خورشیدی، فرمانده قل اردوی شماره چهار اردوی افغانستان در غرب کشور و والی ولایت هرات بود.
در سال ۱۳۷۴، طالبان بعد از نبردهای در ولایت فراه موفق به تصرف شهر هرات شدند و مانند سایر ولایات قوانین منحصر به حکومت خودشان را در هرات نیز تطبیق کردند.
در طول سه دهه گذشته و در جریان اشغال افغانستان توسط شوروی، جنگهای داخلی در افغانستان در دوران حکومت مجاهدین و دوره طالبان، هزاران تن از باشندگان هرات، از خشونتها در کشورشان، به ایران مهاجرت کردند.
پس از تهاجم آمریکا و نابودی طالبان توسط آمریکا، بار دیگر کنترل هرات و ایالات غربی در سال ۱۳۸۰، بدست اسماعیل خان افتاد و اسماعیل خان پروژههای بزرگ سازندگی و بازسازی را در این شهر به اجرا گذاشت.
در سال ۲۰۰۴ میلادی، ولایت هرات شاهد چند درگیری خونین میان نیروهای دولتی تحت امر اسماعیل خان و دیگر فرماندهان محلی بود. هواداران اسماعیل خان معتقد بودند که بیشتر این درگیریها، به تحریک دولت کابل، به منظور سست کردن بیناد حاکمیت اسماعیل خان در هرات انجام میشود.
با پیروزی حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ماه اکتبر سال ۲۰۰۵، اسماعیل خان هم به عنوان وزیر انرژی به مرکز رفت و سید حسین انوری بهعنوان والی جدید هرات تعیین شد، در سال ۱۳۸۸ داکتر محمد یوسف نورستانی بعنوان والی بجای سید حسین انوری تعیین شد.
در مهمترین رویداد معاصر هرات، شهر هرات از شانزدهم تا بیستم اکتبر ۲۰۰۷ میزبان هفدهمین نشست وزیران خارجه سازمان همکاریهای منطقهای (اکو) بود.
فرهنگ و هنر
هرات به شهر علم و فرهنگ نیز شهرت دارد، شهرت هرات به این نام بیشتر بخاطر شاعران، نویسنده گان و هنرمندانی است که از گذشتهها تا کنون در این شهر پرورش یافتهاند. شهر هرات دارای چندین انجمن ادبی و هنری است که در این میان انجمن ادبی هرات با سابقهای طولانی از شهرت بیشتری برخوردار است.
انجمن ادبی هرات، شاعران و نویسنده گان معاصر را حمایت میکند و برنامههای آموزشی نیز برای نو شعر پرداختگان دارد. رییس این انجمن محمد مسعود رجایی استاد داشنگاه هرات است.
انجمنهای دیگر ادبی مانند انجمن ناظم هروی و انجمن اخلاق و معرف نیز فعالیت گستردهای در هرات دارند.
شمار زیادی از هنرمندان معاصر معروف موسیقی افغانستان نیز اهل هرات هستند که معروفترین آنان استاد امیر محمد، استاد محمود خوشنواز، جلیل احمد دل آهنگ، عبدالوهاب مددی، امیر جان صبوری، تواب آرش و شکیب مصدق هستند.
منابع
* دانشنامه ایرانیکا
* دانشنامه بریتانیکا
* دائرةالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۷۴
* نزهةالقلوب، حمدالله مستوفی
* حوضنامه هرات، صابر هروی
هِرات پس از کابل و قندهار سومین شهر پرجمعیت افغانستان و مرکز دومین ولایت بزرگ افغانستان، ولایت هرات است و قطب صنعتی این کشور و مهمترین کانون فرهنگی و تاریخی افغانستان بشمار میآید.[۱][۲]. رودخانه معروف هریرود از کنار این شهر میگذرد. هرات با جمعیت ۳۴۹٫۰۰۰ نفر (برآورد رسمی سال ۲۰۰۶)، سومین شهر پر جمعیت افغانستان است. و همراه با کابل، قندهار و مزار شریف یکی از چهار شهر بزرگ افغانستان به شمار میآید. باشندگان اصلی هرات به زبان فارسی با لهجه هراتی سخن میگویند.
هرات را در گفتارهای ادبی و رسمی هرات باستان میگویند. این شهر از بابت منارهها و معماریهای عالی و مجلل خود شهرت دارد و در گذشته و حال، هرات یکی از مراکز عمدهٔ آموزش شمرده شدهاست.این شهر در سال ۲۰۰۹ پس از بررسی شهرهای مختلف جهان توسط سازمان یونسکو شامل برنامه هزار شهر و هزار زندگی این سازمان گردید.
نامهای تاریخی
به اوستایی: هَرویوَه (Harōiva)، در یشت ۱۰٫۱۴ (یشت چهاردهم مِهریَشت) و وندیداد ۱٫۹ (فرگرد یکم وندیداد) از اوستا
به پارسی باستان: هَرَیوه (Haraiva)، در سنگنبشتههای هخامنشی
به پارسی میانهٔ ساسانی: هَریو (Harēv)، در سنگنبشتهای از شاپور یکم در کعبه زردشت واقع در نقش رستم
به پهلوی: هَری (Hariy)، در فهرست پایتختهای استانهای امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی
در دورهٔ اسکندر مقدونی: اسکندریه آریانِه (به یونانی: Αλεξάνδρεια, η Αρειανή / الکساندریا آریانه)، یا بطور سادهتر اسکندریه آریا
به یونانی باستان: آریا Ἀρεία (نباید با نام یونانی سرزمین باستانی آریانه (Arianē) اشتباه شود)
به لاتینی: آریا (Aria)
تاریخ
هرات پیش از کشف اقیانوس هند در گذرگاه جاده ابریشم قرار داشت.[۶]. و نقش بزرگ را در بازرگانی میان شبه قاره هند، شرق میانه، آسیای مرکزی و اروپا بازی میکرد. هرات از لحاظ موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ بستر مناسب تلاقی مدنیتهای شرق و غرب نیز به شمار میرفت. ازینرو هرات یکی از گهوارههای تمدنی تاریخ پر بار خراسان شناخته میشود.
گذشته درخشان
در گذشتههای دور گفته میشد که «جهان اقیانوسی است و دراین اقیانوس مرواریدی هست و آن مروارید هرات است.».[۷]
هرات در فَرگَرد نخست وندیداد اوستا بنام هَرویوا (Harōiva) آمدهاست که «ششمین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم هَرویو و دریاچهاش بود.»[۸]
و در یَشت چهاردهم مِهریَشت از اوستا آمدهاست که «آن جا که رودهای پهناور و ناوتاک با انبوه خیزابهای خروشان، به ایشکَتا و پوروتا میخورد و به سوی موئورو، هَرویو، گاوا-سوغدا و هوارِزم میشتابد.»
تاریخ پیش از اسلام
هرویها (به یونانی: آرینها) دستهای از تیرههای آریایی بودند که در هزارهٔ دوم پیش از میلاد، زادبوم خود در آسیای مرکزی را رها کرده و از ناحیهٔ رودخانهٔ آمودریا (اکسوس یا جیحون) به داخل فلات ایران روی آوردند و در سرزمینی بارور، پیرامون هریرود (به لاتینی: Arius) جای گرفتند. نام سرزمینشان را به نام این رودخانه، هریوا نامیدند، که کم و بیش با ولایت هرات امروزین همانند است.
در سدههای واپسین هفتم و آغازین ششم پیش از میلاد، هریوا بدست مادها افتاد و پس از انقراض مادها بدست کورش بزرگ، یکی از ساتراپیهای هخامنشیان بشمار میرفت. مرکز فرمانروایی هخامنشیان در قصری در شهر آرتاکوانا بود. در سنگنبشتههای هخامنشی، هریوا (Haraiva) در فهرست ساتراپیهای هخامنشیان آمدهاست.
به قول مورخ یونانی هرودت، اسکندر مقدونی در ۳۳۰ قبل از میلاد، آرتاکوانا مرکز ساتراپی هریوه را گشود. وقتی اسکندر به این شهر آمد، آرتاکوانا شهر آباد و مرفهی بود. شهربان (ساتراپ) هریوه در آن زمان ساتی برزن نام داشت. اگر چه باشندگان هریوا بسختی مقاومت کردند اما سپاهیان اسکندر موفق به فتح شهر شده و آن را ویران و بسیاری از باشندگان آن را بقتل رسانیدند. اسکندر پس از تصرف شهر، در آنجا دژی برای نظامیان خود ساخت که بقایای آن هنوز باقی است. هدف از ساختن این دژ، حفظ نظامیان از شورش احتمالی مردم شهر بود. اسکندر سپس شهر را دوباره آباد کرد و نامش را «اسکندریه آرئیا» نهاد و باشندگان بازماندهٔ آرتاکوآنا را بدین شهر که هرات امروزین باشد تحویل کرد.
بعد از مرگ اسکندر (در سال ۳۲۳ ق.م.)، هریوا جزئی از قلمرو سلوکیان درآمد. تا اینکه بعد از سال ۲۴۰ ق.م. دو سرزمین همسایهٔ هریوا یعنی باختر و پارت از سلطهٔ سلوکیان مستقل شدند. دراین زمان هریوا جزئی از قلمرو دولت یونانی باختری نوبنیاد درآمد. در بین سالهای ۲۰۸ و ۱۹۰ ق.م. آنتیوخوس سوم (ملقب به کبیر) پادشاه سلوکی توانست قلمروش را تا سرزمینهای شرقی گسترش دهد و دوباره هریوا بدست سلوکیان افتاد. در سال ۱۶۷ ق.م. مهرداد یکم پادشاه مقتدر اشکانی با شکست دادن اوکراتید هریوا و برخی از سرزمینها را از سلوکیان گرفت. ازین به بعد هریوا جزئی از قلمرو اشکانیان باقی ماند.
هرات در دورهٔ ساسانیان در سنگنبشتهای در کعبه زردشت واقع در نقش رستم بنام هریو (Harēv) و در فهرست پایتختهای استانهای امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی بنام هری (Hariy) یاد شدهاست..[۱۱] در دورهٔ ساسانی از مراکز مهم نظامی و منطقه مرزی در مقابله با هیاطله بودهاست. پیش از حملهٔ اعراب مسلمان به خراسان دارای اقلیت مسیحی نستوری بود. این شهر مرکز شراب سازی هم بود.
در سال ۳۱ ه.ق. (حدود ۶۵۰ م.) یا کمی پس از آن باوجود مقاومت سرسختانهٔ هرویها، شهر به دست اعراب مسلمان فتح شد.
تاریخ پس از اسلام
در دورهٔ اعراب، یعنی در قرون وسطی، هرات همراه با نیشابور، مرو و بلخ یکی از چهار قسمت (چهار ربع) ایالت خراسان بود و بزرگترین شهر باستانی سلطنتهای خراسان شد.
هرات را دل خراسان نیز خواندهاند.[۱۲] بیهقی در تاریخ خود میگوید: «در سنه ثمان و اربع مائه فرمود ما را تا هرات رفتیم که واسطه خراسان است». در نزهةالقلوب حمدالله مستوفی آمدهاست: «هرات هوایی در غایت نیکویی و درستی دارد، و پیوسته در تابستان شمال وزد و در خوشی آن گفتهاند: اگر در سرزمینی خاک اصفهان و باد هرات و آب خوارزم گرد آیند مرگ در آنجا بسیار کم است... در این شهر در حین حکومت ملکان غور دوازده هزار دکان آبادان بوده و ششهزار حمام و کاروانسرا و طاحونه و سیصدوپنجاهونه مدرسه و خانقاه و آتشخانه و چهارصدوچهلوچهارهزار خانه مردمنشین بودهاست... مردم آنجا (هرات) سلاحورز و جنگی و عیارپیشه باشند و در آنجا قلعهای محکم است و آن را شمیرم خوانند. بر دوفرسنگی شهر بر کوه آتشخانهای بودهاست که آن را ارشک گفتهاند. و این زمان قلعهٔ امکلجه میگویند و مابین آتشکده و شهر، کنیسهٔ نصاری بودهاست».
این شهر هم مرکزی برای مسیحیت تحت نفوذ کلیسای نستوری و هم پایگاه مهم تصوف، یعنی نظریه زاهدانه اسلام به شمار میرفت. افرادی از پیروان «نقشبندیه» و «چشتیه»، انجمنهای اخوت صوفیه به مقامات وزارت و صدارت عظمی رسیدهاند.
هرات مثل اکثریت مناطق دیگر خراسان با هجوم مغول در ۱۲۲۲ م. از بنیاد ویران شد و بیش از نیمی از اهالی بومی آن قتل عام و یا آواره شدند.[۱۳]
هرات بین سالهای ۶۴۳ تا ۷۸۴ ه.ق. پایتخت دودمان آل کرت بود. تیمور لنگ در سال ۷۸۴ هرات را گشود و آل کرت را نابود ساخت. در جریان این حمله هرات بار دیگر ویران و هزاران نفر کشته شدند. شاهرخ فرزند تیمور و همسرش گوهرشاد بیگم پایتخت تیموریان را در سال ۱۴۰۱ م از سمرقند به هرات منتقل کردند.
هرات در دوره تیموریان به اوج رونق رسید و سده پانزدهم میلادی دوران طلائی هرات بود. زیرا هرات دراین دوران از لحاظ پرورش نقاشان، معماران و موسیقیدانان خود به عنوان «فلورانس آسیا» شهرت پیدا کرده بود. در آن زمان مساجد و کاخهای زیبا و مجللی ساخته شد که تا این زمان زینت بخش این شهر است. از جمله مجموعه مصلای هرات، یک مدرسه و مسجدی که دوازده مناره در اطراف خود داشت بیشتر قابل ملاحظهاست. از این مجموعه که به دستور گوهرشاد بیگم بنا شده بود، حالا تنها پنج مناره باقی ماندهاست.
یکی از شاهزادگان تیموری به نام بایسنقر میرزا که خطاطی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات در دست داشت. در آن زمان، شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکدهٔ نقاشی، شصت استاد به تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات کمالالدین بهزاد است که کتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه تیموری دارد. امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا که خود نیز نویسنده و شاعر بود به تشویق هنرمندان و ادیبان و ساختن بناهایی در هرات میپرداخت.
در ۱۵۰۶ شیبانیان (ازبکان) آسیای مرکزی بر شمال افغانستان و هرات مسلط شدند. اندکی بعد هرات بدست صفویان افتاد. در دوران صفوی هرات مهمترین شهر و مرکز خراسان محسوب میشد و همواره مورد طمع ازبکان بود حتی چندبار این شهر به دست ازبکان افتاد. اما سلطه ازبکان بر این شهر به صورت کوتاه مدت بود و آنها از دورههای فترت در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول و اوایل سلطنت سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول استفاده کردند و هر بار برای مدت کمی این شهر را در اشغال داشتند. گفتنی است شاه عباس کبیر در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی میکرد.
تاریخ معاصر
در تاریخ معاصر افغانستان هرات از استبداد داخلی، تحجر، تعصب و تجاوزات خارجی بیش تر از دیگران رنج کشیدهاست . هرات سراسر سده نوزدهم را در میان کشمکشهای سرداران سدوزایی و محمدزایی و بازی بزرگ سپری نمود.
هرات در سده بیستم سرنوشت دراماتیک تر از سدهٔ ماقبل آن داشت. از ۱۵ تا ۲۰ مارچ ۱۹۷۹ (۲۴ - ۲۹ حوت ۱۳۵۷) اولین قیام تحت نام قیام بیست و چهار حوت افسران و سربازان حکومتی و مردم هرات علیه حکومت تحت حمایت شوروی نورمحمد ترهکی با شعارهای مذهبی سر بلند کرد که به سرکوب خونین هراتیها منجر شد.
هرات در تا پایان سال حمله شوروی به افغانستان ویرانیهای زیادی را متحمل شد و تعداد زیادی از شهروندان آن کشته، زخمی و یا معلول شدند.
پس از سقوط حکومت دکتر نجیب الله، آخرین رئیس جمهور تحت حمایت شوروی در افغانستان و تسلط مجاهدین بر افغانستان، اسماعیل خان به همراه نیروهای تحت امرش، وارد شهر هرات شد و کنترل آن را در دست گرفت. اسماعیل خان تا سال ۱۳۷۴ خورشیدی، فرمانده قل اردوی شماره چهار اردوی افغانستان در غرب کشور و والی ولایت هرات بود.
در سال ۱۳۷۴، طالبان بعد از نبردهای در ولایت فراه موفق به تصرف شهر هرات شدند و مانند سایر ولایات قوانین منحصر به حکومت خودشان را در هرات نیز تطبیق کردند.
در طول سه دهه گذشته و در جریان اشغال افغانستان توسط شوروی، جنگهای داخلی در افغانستان در دوران حکومت مجاهدین و دوره طالبان، هزاران تن از باشندگان هرات، از خشونتها در کشورشان، به ایران مهاجرت کردند.
پس از تهاجم آمریکا و نابودی طالبان توسط آمریکا، بار دیگر کنترل هرات و ایالات غربی در سال ۱۳۸۰، بدست اسماعیل خان افتاد و اسماعیل خان پروژههای بزرگ سازندگی و بازسازی را در این شهر به اجرا گذاشت.
در سال ۲۰۰۴ میلادی، ولایت هرات شاهد چند درگیری خونین میان نیروهای دولتی تحت امر اسماعیل خان و دیگر فرماندهان محلی بود. هواداران اسماعیل خان معتقد بودند که بیشتر این درگیریها، به تحریک دولت کابل، به منظور سست کردن بیناد حاکمیت اسماعیل خان در هرات انجام میشود.
با پیروزی حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ماه اکتبر سال ۲۰۰۵، اسماعیل خان هم به عنوان وزیر انرژی به مرکز رفت و سید حسین انوری بهعنوان والی جدید هرات تعیین شد، در سال ۱۳۸۸ داکتر محمد یوسف نورستانی بعنوان والی بجای سید حسین انوری تعیین شد.
در مهمترین رویداد معاصر هرات، شهر هرات از شانزدهم تا بیستم اکتبر ۲۰۰۷ میزبان هفدهمین نشست وزیران خارجه سازمان همکاریهای منطقهای (اکو) بود.
فرهنگ و هنر
هرات به شهر علم و فرهنگ نیز شهرت دارد، شهرت هرات به این نام بیشتر بخاطر شاعران، نویسنده گان و هنرمندانی است که از گذشتهها تا کنون در این شهر پرورش یافتهاند. شهر هرات دارای چندین انجمن ادبی و هنری است که در این میان انجمن ادبی هرات با سابقهای طولانی از شهرت بیشتری برخوردار است.
انجمن ادبی هرات، شاعران و نویسنده گان معاصر را حمایت میکند و برنامههای آموزشی نیز برای نو شعر پرداختگان دارد. رییس این انجمن محمد مسعود رجایی استاد داشنگاه هرات است.
انجمنهای دیگر ادبی مانند انجمن ناظم هروی و انجمن اخلاق و معرف نیز فعالیت گستردهای در هرات دارند.
شمار زیادی از هنرمندان معاصر معروف موسیقی افغانستان نیز اهل هرات هستند که معروفترین آنان استاد امیر محمد، استاد محمود خوشنواز، جلیل احمد دل آهنگ، عبدالوهاب مددی، امیر جان صبوری، تواب آرش و شکیب مصدق هستند.
منابع
* دانشنامه ایرانیکا
* دانشنامه بریتانیکا
* دائرةالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۷۴
* نزهةالقلوب، حمدالله مستوفی
* حوضنامه هرات، صابر هروی