۱۳۸۹-۱۲-۱۳، ۰۵:۴۹ صبح
ورود جهان به روزگار پست مدرن و كم رنگ شدن تمامي اصول و ارزش هاي پيشين، اعم از سنتي و مدرن، و سركشي حقيرترين باورها و پندارها در برابر اصيل ترين آنها، آموزش معماري را در برابرمعظمي فلسفي قرار داده است: “ در روزگار بيارزشي ارزشها، وظيفه مدرسه معماري چيست و آموزش كدام اصول و مباني را بايد در دستور كار خويش قرار دهد؟“ اين مقاله ابتدا به تشريح زمينههاي لازم جهت تحقق “آموزش معماري“و نيز“ پرورش معمار“ پرداخته و در اين رابطه بنيادهاي“معماري پيشين“ و “معماري امروز“ ايران را در چهار راستاي “كارايي“، “پايايي“،“زيبايي“ و “والايي“ مورد تحليل و مقايسه قرار ميدهد. آنگاه با تلاشي جهت يافتن پاسخ اين سئوال كه: مدرسه معماري بايد“معماري“ بسازد يا “معمار“؟، ادامه يافته و ضمن تشريح وظيفه مدرسه معماري در اعطاي “توانش“، “دانش“ و “بينش“ به شاگرد، گذر از يه منزل “تزكيه“، “تعليم“ و “حكمت“ را جهت تربيت معمار پيشنهاد مينمايد.