۱۳۹۱-۱۰-۲۴، ۰۲:۳۴ عصر
جامعه ایران در حال پیر شدن شهر مناسب،شهری برای همه
اگرچه امروز کشور ما از نظر میانگین سنی جزو کشورهای جوان بهشمار میرود،اما آمارها حاکی از آن است که تا سه دههی آینده جامعهی ایران به جمع کشورهای سالمند میپیوندد.به همین سبب لزوم توجه به مسایل مرتبط با این قشر از جامعه و تلاش برای رفع نیازهای آنها بهویژه در زمینه برخورداری از رفاه اجتماعی نه تنها از ضروریات،بلکه تضمینکنندهی فردایی بیدغدغهتر و سالمتر برای جامعه است.طبیعی است که این افراد دارای نیازهای روحی و عاطفی فراوانی هستند که در پاسخگویی به آن و دستیابی به بهداشت روانی و سلامت روحی مناسب،خانواده و اجتماع نقش حساسی را برعهده دارند و در جای خود قابل تامل و بحث است.از سوی دیگر پرداختن به مشکلات فیزیکی و جسمانی که افراد سالمند در سطح جامعه با آن مواجه هستند و توجه به سطح امکانات و میزان برخورداری از رفاه اجتماعی برای حضور و تردد این افراد در جامعه بسیار حایر اهمیت و قابل بررسی است.درعینحال باید به این گروه، معلولین و ناتوانان جسمی را نیز افزود که باتوجه به آمار بالای این افراد و وجود تشابهات بسیار،نیازهای فیزیکی میان معلولین و سالمندان در زمینه شرایط بهرهمندی از امکانات اجتماعی،میتوان اهم مشکلات این دو گروه را در کنار هم بررسی نمود.هماکنون 10 درصد افراد جامعه را معلولین تشکیل میدهند که آمار قابل ملاحظهای است بهویژه اگر به این میزان،سالمندان و افراد سالخورده را نیز اضافه کنیم درعینحال جدا از مسایل ژنتیکی و حادثهای در کشور ما بسیارند افرادی که در طول سالها جنگ تحمیلی دلاورانه و جان بر کف از شرف و کیان ایران دفاع کردند و در این راه سلامت جسمانی خود را از دست دادهاند،افرادی که امروز اگرچه نامشان را بسیار میبریم،اما چنانکه در شانشان است با آنها و نیازهایشان برخورد نمیکنیم.
شهری نامناسب در انتظار مناسبسازی
متاسفانه امروز در بسیار از مراکز و مناطق شهری،معلولین از حد اقل امکانات نیز برخوردار نیستند و باوجود آمار بالای این گروه هنوز هیچگونه امکانات مناسب رفاهی و تمهیدات آسایشی برایشان درنظر گرفته نشده،خیابانها و پیادهورهای ما هنوز هم با استاندارهای جهانی فاصله بسیار دارند که این مساله موجب شده تا افراد سالم نیز در بسیاری از مواقع در چالهچوله و پستی بلندیهایی که دهان باز کردهاند گرفتار شده و با مشکل مواجه شوند؛حال چه رسد به معلولین و افراد خاص.همچنین در زمینهی ساخت فروشگاهها و مراکز خرید،مراکز تفریحی،ادارات و ساختمانهای دولتی نیز توجهی به این مساله صورت نگرفته و شاید تنها در برخی از بیمارستانها و انگشتشماری از فروشگاههای زنجیرهای به سطوح شیبداری برمیخوریم که برای استفاده و تردد این گروه درنظر گرفته شده است.اما آیا معلولین و سالمندان ما تنها با بیمارستانها سروکار دارند؟!آیا آنها به خرید نمیروند،به خوراک و پوشاک نیاز ندارند؟آیا تا به حال فکر کردهایم که کودکان معلول هم از رفتن به سینما لذت میبرند؟و آیا تا به حال با خود اندیشیدهایم که در اتوبانهای شلوغ و خیابانهای عریض پررفتوآمد تکلیف معلولین و سالمندان چه میشود.وقتی که دیدن 150 پلهی پلهای عابر پیاده به خودی خود توان آدم را میبرد و حتی کودکان و جوانها نیز طاقت این همه پلهنوردی و کوهپیمایی را ندارند؟آیا زمان طراحی و بهرهبرداری از متروها به این فکر افتادهایم که امکان استفاده از آن برای چه کسانی فراهم است درحالیکه امروز متخصصان طب فیزیکی و ارتوپدها معتقدند:بالا و پایین رفتن زیاد و مداوم از پله و سطوح شیبدار موجب کندورمالاسی و ساییدگی زانوها شده و به زانوها آسیب جدی میرساند.متاسفانه اینها مسایلی است که در جامعه و در بخش ساختمانسازی،معماری شهری، سیستم و طراحی مراکزی که هر روز در لوکستر شدنشان تلاش میکنیم به آنها توجهی نداشتهایم و یا این توجه آن قدر اندک بوده که تنها برای بهرهبرداری تبلیغاتی صورت گرفته و جوابگوی نیازهای بیشمار افراد نیست و تازه باید یادآور شد که همین حد اقل توجه و امکانات نیز در مورد پایتختنشینان لحاظ میشود و بالطبع در روستاها و شهرستانها با همین تسهیلات نیز مواجه نیستیم.در حالی که امروزه در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا که شاید میزان معلولین و سالمندان آنها به مراتب کمتر از ما باشد،چنان تمهیداتی اندیشیده شده که در نگاه اول گمان میکنی بخش اعظم افراد آن جوامع را معلولین و افراد سالخورده تشکیل میدهند.امروز در خیابانها و مراکز خرید کشور آلمان به کمتر جایی برمیخوریم که برای استفاده،تردد و حمل و نقل معلولین شرایط و طراحی ویژهای صورت نگرفته باشد که این نشان از اهمیت دادن مسوولان به برخورداری تمام افراد جامعه از رفاه اجتماعی و مسوولیتپذیری در احقاق حقوق شهروندی افراد جامعه دارد.اما سوال اینجاست که چرا ما نباید چنین باشیم و لا اقل در مسایل مهمی از این دست از کشورهایی که در این زمینه فعال بودهاند الگوبرداری صحیح داشته باشیم.باید در نظر داشت معلولین افرادی با نیازهای ویژه هستند که گاه با وسایل کمکی همچون ویلچر،عصا،کراچ،واکر،عینکهای ذرهبینی،سمعک و گاه نیز بدون علایم ظاهری در جامعه زندگی میکنند و نیازهای آنان با نیازهای افراد عادی متفاوت است.
شهری نامناسب در انتظار مناسبسازی
متاسفانه امروز در بسیار از مراکز و مناطق شهری،معلولین از حد اقل امکانات نیز برخوردار نیستند و باوجود آمار بالای این گروه هنوز هیچگونه امکانات مناسب رفاهی و تمهیدات آسایشی برایشان درنظر گرفته نشده،خیابانها و پیادهورهای ما هنوز هم با استاندارهای جهانی فاصله بسیار دارند که این مساله موجب شده تا افراد سالم نیز در بسیاری از مواقع در چالهچوله و پستی بلندیهایی که دهان باز کردهاند گرفتار شده و با مشکل مواجه شوند؛حال چه رسد به معلولین و افراد خاص.همچنین در زمینهی ساخت فروشگاهها و مراکز خرید،مراکز تفریحی،ادارات و ساختمانهای دولتی نیز توجهی به این مساله صورت نگرفته و شاید تنها در برخی از بیمارستانها و انگشتشماری از فروشگاههای زنجیرهای به سطوح شیبداری برمیخوریم که برای استفاده و تردد این گروه درنظر گرفته شده است.اما آیا معلولین و سالمندان ما تنها با بیمارستانها سروکار دارند؟!آیا آنها به خرید نمیروند،به خوراک و پوشاک نیاز ندارند؟آیا تا به حال فکر کردهایم که کودکان معلول هم از رفتن به سینما لذت میبرند؟و آیا تا به حال با خود اندیشیدهایم که در اتوبانهای شلوغ و خیابانهای عریض پررفتوآمد تکلیف معلولین و سالمندان چه میشود.وقتی که دیدن 150 پلهی پلهای عابر پیاده به خودی خود توان آدم را میبرد و حتی کودکان و جوانها نیز طاقت این همه پلهنوردی و کوهپیمایی را ندارند؟آیا زمان طراحی و بهرهبرداری از متروها به این فکر افتادهایم که امکان استفاده از آن برای چه کسانی فراهم است درحالیکه امروز متخصصان طب فیزیکی و ارتوپدها معتقدند:بالا و پایین رفتن زیاد و مداوم از پله و سطوح شیبدار موجب کندورمالاسی و ساییدگی زانوها شده و به زانوها آسیب جدی میرساند.متاسفانه اینها مسایلی است که در جامعه و در بخش ساختمانسازی،معماری شهری، سیستم و طراحی مراکزی که هر روز در لوکستر شدنشان تلاش میکنیم به آنها توجهی نداشتهایم و یا این توجه آن قدر اندک بوده که تنها برای بهرهبرداری تبلیغاتی صورت گرفته و جوابگوی نیازهای بیشمار افراد نیست و تازه باید یادآور شد که همین حد اقل توجه و امکانات نیز در مورد پایتختنشینان لحاظ میشود و بالطبع در روستاها و شهرستانها با همین تسهیلات نیز مواجه نیستیم.در حالی که امروزه در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا که شاید میزان معلولین و سالمندان آنها به مراتب کمتر از ما باشد،چنان تمهیداتی اندیشیده شده که در نگاه اول گمان میکنی بخش اعظم افراد آن جوامع را معلولین و افراد سالخورده تشکیل میدهند.امروز در خیابانها و مراکز خرید کشور آلمان به کمتر جایی برمیخوریم که برای استفاده،تردد و حمل و نقل معلولین شرایط و طراحی ویژهای صورت نگرفته باشد که این نشان از اهمیت دادن مسوولان به برخورداری تمام افراد جامعه از رفاه اجتماعی و مسوولیتپذیری در احقاق حقوق شهروندی افراد جامعه دارد.اما سوال اینجاست که چرا ما نباید چنین باشیم و لا اقل در مسایل مهمی از این دست از کشورهایی که در این زمینه فعال بودهاند الگوبرداری صحیح داشته باشیم.باید در نظر داشت معلولین افرادی با نیازهای ویژه هستند که گاه با وسایل کمکی همچون ویلچر،عصا،کراچ،واکر،عینکهای ذرهبینی،سمعک و گاه نیز بدون علایم ظاهری در جامعه زندگی میکنند و نیازهای آنان با نیازهای افراد عادی متفاوت است.
برهوتشان را آباد می کنیم...باشد تا شهر درونمان آرام گیرد!!