این دو مبحث از هم جدا هستند
این که فعلا قاعده بر اینه که هر نفر اونجایی قرار بگیره که نباید بگیره! حرفی توش نیست
اما تنها راه حل اینه که از اونها قویتر باشید اون هم نه یک پله بلکه اینقدر قوی باشید که طرف مقابلتون در برابر شما احساس عجز کنه و البته این احساس گاهی اوقات به اظهار هم می رسه!
نمونه هایی هم بنده در زندگیم از این دست دیدم که هرگز فراموش نخواهم کرد.
اگر انسان ها بدانند بودنشان باهم چقدر محدود است، محبتشان به هم نامحدود می شود. امام علی (ع)
(۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۳:۵۳ عصر)ایلیا نوشته است: این دو مبحث از هم جدا هستند
این که فعلا قاعده بر اینه که هر نفر اونجایی قرار بگیره که نباید بگیره! حرفی توش نیست
اما تنها راه حل اینه که از اونها قویتر باشید اون هم نه یک پله بلکه اینقدر قوی باشید که طرف مقابلتون در برابر شما احساس عجز کنه و البته این احساس گاهی اوقات به اظهار هم می رسه!
نمونه هایی هم بنده در زندگیم از این دست دیدم که هرگز فراموش نخواهم کرد.
من خودم توی چند دانشگاه تدریس می کنم این چند تا کلاس رو هم به زور گرفتم متاسفانه اونجا کلاس ها رو بر اساس تخصص نمی دن براساس روابطه یعنی به جای اینکه چند جوان متخصص و به روز کلاس بگیرند عمدتا کلاس ها رو به چند کارمند اداره و... که در دارای موقعیت ممتازی در آن شهر هستند می دن به خاطر اینکه مسئول فلان دانشگاه بتونه برای خودش روابط گسترده ای رو با ادارات درست کنه و وام های کلان بگیره موقعیت خودشو قوی کنه در شهرهای کوچک که اینگونه است همین اسن اون جوان دل سرد میشه میره توی کار آزاد من خودم چند نفر رو می شناسم با تخصص بالا رفتن بستنی فروشی، پوشاک و کفش فروشی راه انداختند وقتی هم باهاشون صحبت می کنی دیگه علاقه ای به صحبت کردن درباره رشته تخصصی خودشون ندارن
۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۲۱ عصر (آخرین ویرایش: ۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۲۴ عصر، توسط Sadeghpour.)
(۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۳:۵۳ عصر)ایلیا نوشته است: این دو مبحث از هم جدا هستند
این که فعلا قاعده بر اینه که هر نفر اونجایی قرار بگیره که نباید بگیره! حرفی توش نیست
اما تنها راه حل اینه که از اونها قویتر باشید اون هم نه یک پله بلکه اینقدر قوی باشید که طرف مقابلتون در برابر شما احساس عجز کنه و البته این احساس گاهی اوقات به اظهار هم می رسه!
نمونه هایی هم بنده در زندگیم از این دست دیدم که هرگز فراموش نخواهم کرد.
يادمه توي كتاب استاد عشق كه خاطرات و زندگي نامه پروفسور حسابي به نوشته پسرشه خوندم: موقعي كه پروفسور حسابي به ايران مياد (البته بايد بدونيد كه پروفسور حسابي يه نقشه بردار حرفه اي هم بوده) و مي خواد يه خدمتي به كشورش بكنه برا اينكه از دستش راحت بشن و از سر خودشون ردش كنن بهش يه الاغ ميدن با 2 نفر محافظ و ميگن مسير بندر لنگه به بوشهر رو نقشه برداري كن و وقتي نقشه برداري علمي و تخصصي پروفسور با هزار مشكل تموم ميشه و نقشه هارو تحويل ميده ...مسئول مربوطه بر ميگرده و ميگه اينا چيه كه تحويل من دادي:huh::huh::huh: اگه از تهران به سمت شمشك رفته باشين مي بينين كه روي تابلوها زده توسط پروفسور حسابي نقشه برداري شده ........اينو مي خوام بگم كه واقعيت با چيزي كه فكر مي كنيم فرق مي كنه گاهي اوقات...البته اكثر اوقات ما يه توانايي هايي داريم كه شايد كم تر كسي داشته باشه ولي مجال و فرصتي براي بروزشون پيدا نمي كنيم.......يا پارتي مي خواد يا ...بايد قبول كنيم كه هرچقدر توانا باشيم ....يه سري عناصر و چيزهاي ديگه هم لازمه كه واقعا شايد از دست ما كاري بر نياد ...بايد قبول كرد بستر توي خيلي از زمينه ها فراهم نيست.....بايد قبول كرد كه يك نفر با رشته ادبيات فارسي نبايد بياد شهردار بشه ....اما همه اينا ...اينجا ميشه و كسي قبول نميكنه
بابا این که روش کسی حرفی نداره
اگه کسی حرفی داشته باشه حتما یه وابستگی ای داره یا موقعیتش ممکنه به خطر بیفته!!
ولی نگاه کنید این اصلا باعث نشده که دکتر حسابی نامی از کارش دست بکشه، اتفاقا برعکس باعث افزایش انگیزه و اراده شده و همینه که نام دکتر حسابی رو برای همیشه تاریخ ایران برجسته کرده
اصلا تمام کسانی که نامشون ماندگار شده همینطور بودند، حالا شما دکتر حسابی رو گفتید اما از خیلی های دیگه هم مثل دکتر غریب که فیلمشو هم پخش کرد تلویزیون می شه نام برد.
نگاه کنید، دنیا مثل یه جنگل بزرگه!(از یه زاویه البته) نه اینکه از اولش اینطور بودا یا ماهیتا قرار بر این بود که اینطور باشه اما بعضیا دوست دارند که اینطور باشه چون تو جنگل هر کی زورش بیشتر باشه موفق تره!
اما اونایی که به ظاهر ضعیف هستند ولی به واقع اینطور نیست چه کار می کنند؟ خب معمولا کم میارن و صحنه رو خالی می کنند
چرا شیر سلطان جنگله؟ مگه ببر از اون قوی تر نیست؟ یا کرگدن یا حتی فیل!! پس چرا؟؟(یک مثال فانتزی)
چون ناامیدی باعث همچین چیزی میشه
هر کی مقابل این قدرت ناعادلانه ضعف نشون داد شکست خورد، اما هرکی مقابلش ایستاد به گواهی تاریخ پیروز شد(چه حماسی!!)
من كه راستشو بخواين نه پروفسور حسابي ميشم و نه دكتر غريب .....تحملمم مثل اونا نيست..... راستي : كسي روي كدوم حرفي نداره مهندس؟؟؟؟؟؟(بابا این که روش کسی حرفی نداره)
۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۴۶ عصر (آخرین ویرایش: ۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۴۸ عصر، توسط aramo.)
من آدم نا امیدی نیستم اما واقعیت ها رو دیده ام من چرا باید در مورد فردوسی، عمر خیام، انوری،مولوی، سعدی، حافظ،بابا طاهر، فرخی یزدی، عبید زاکانی و... نظر تخصصی بدم!!! اما وقتی می بینم یکی که تاریخ ، ادبیات، فلسفه و... خونده در مورد شهرسازی می خواهد نظرشو به من تحمیل کنه واقعا عذاب آوره باور کنید اگر30 درصد افراد شایسته در سازمان های شهری سر جای خودشون بودند وضعیت به گونه دیگری بود من یک مقداری تاریخ خواند ه ام در دوره هایی وضعیت خوب بوده ادبیات، معماری و اقتصاد شکوفا شده دلم با همه رشته های تحصیلی است اما بیشتر برای رشته خودم دلم می سوزد
فلک به مردم نادان دهد زمام امور ---- تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
این بیت در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان است نوشته میرزا آقا خان کرمانی
رو اینکه واقعا حق به حقدار نمی رسه، حق اتفاقا به اونی که حقش نیست می رسه
اما چارش چیه؟
3 راه داره
1. بگید ما نمی تونیم و پارتی نداریم و همینی هست که هست!
2.با تمام قوا به مقابله بلند بشید که البته کار سختی و طاقت فرساییه
3. مایش 100 تومنه! میرید از جایی که بهتون آدرس می دم 4 تا گردن کلفت! اجیر می کنید و یه اعلامیه چاپ می کنید و پایینش می نویسید WANTED!، بقیش حله!!!
البته مهندس جز با تحمل نمیشه به جایی رسید
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده اند(البته خانوما ببخشند،تقصیر شاعره، بنده بی گناهم!!):D
(۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۴۰ عصر)sadeghpour نوشته است: من كه راستشو بخواين نه پروفسور حسابي ميشم و نه دكتر غريب .....تحملمم مثل اونا نيست..... راستي : كسي روي كدوم حرفي نداره مهندس؟؟؟؟؟؟(بابا این که روش کسی حرفی نداره)
(۱۳۹۰-۱۰-۲۴، ۰۵:۴۸ عصر)ایلیا نوشته است: رو اینکه واقعا حق به حقدار نمی رسه، حق اتفاقا به اونی که حقش نیست می رسه
اما چارش چیه؟
3 راه داره
1. بگید ما نمی تونیم و پارتی نداریم و همینی هست که هست!
2.با تمام قوا به مقابله بلند بشید که البته کار سختی و طاقت فرساییه
3. مایش 100 تومنه! میرید از جایی که بهتون آدرس می دم 4 تا گردن کلفت! اجیر می کنید و یه اعلامیه چاپ می کنید و پایینش می نویسید WANTED!، بقیش حله!!!
البته مهندس جز با تحمل نمیشه به جایی رسید
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده اند(البته خانوما ببخشند،تقصیر شاعره، بنده بی گناهم!!):D
اگه مي خواستيم مبارزه نكنيم كه همون اول شروع نمي كرديم مهندس :) راه هاي مبارزه فرق مي كنه مهندس ......به نظر من پروفسور حسابي اگه صد سالم توي ايران مي بود شايد نمي شد پروفسور حسابي ....يا حتي دكتر غريبم همينطور ....يا دكتر پاكزاد خودمون يا دكتر حبيبي و...