«محمدرضا جودت»، عضو هيات امنا انجمن مفاخر معماري ايران، در اين باره مي گويد: «بايد آگاه و متوجه بود كه شيوه*هاي توليد صنعتي، نه تنها در طبيعت تاثير نامطلوب داشته و دارند، بلكه تاثير نادرستي نيز در الگوهاي رفتاري انسان از خود به جا گذاشته*اند.»
وي در ادامه مي گويد: «اگر تاكنون اين نوع شيوه*هاي توليد، صرفا به عنوان مساله ادامه حيات در برابر نيروهاي طبيعي و به خاطر بشريت توجيه مي*شد، اما اكنون مساله، زنده ماندن در رويارويي با عواقب ناخوشايندي است كه خود اين صنعت در جهان به وجود مي*آورد.»
جامعه اي دست و پا بسته
جامعه*اي كه دست و پاي آن را براي حمايت و حفاظت حقوق گروههاي فشار مالي و غير مالي بسته باشند (فرق هم نمي*كند كه آنها خصوصي يا عمومي، يعني سرمايه*داري خصوصي يا دولتي باشند.) يعني فدا كردن صلاح عامه و در نتيجه فدا كردن محيط زيست و كيفيت زندگي، بنابراين در اين صورت نمي*توان شهر را اداره كرد و آن را از انحطاط و زوال نجات داد.
جودت مي گويد: «يكي از عوامل اصلي در سياست*گذاري*هايي كه در پي سازمان*دهي دوباره به جامعه است، دستيابي به اصلي براي انسان امروز و شرايط زندگي او و پيوند دادن وي با تمام جنبه*هاي ساخت و بازسازي شهرها و اجتماعات و محله*ها و خيابانهاست، به شيوه*اي كه بهترين تماس و درك بين شهروندان را ميسر كند.»
دستاوردهاي صنعتي و فن آوري، هر چند به نوعي كيفيت زندگي را تهديد مي*كنند، اما زندگي را براي انسان خوشايندتر نيز كرده*اند. گذشتگان، درد و رنج زيادي را تحمل كرده*اند. حتي در طول يكي دو قرن گذشته، از آنان مانند برده*ها بهره*كشي مي*كردند، تا اينكه ماشين ظهور كرد و با شيوه*هاي خاص و تا حدودي خشن براي بهره*برداري از منابع طبيعي و همچنين در كشاورزي به كار گفته شد. امروزه اين دستاوردهاي فني، شرايط بهتر و خوشايندتري را نويد مي*دهند، تا فردا بري خلق جامعه*اي جديدتر، آزادتر، شادتر و چه بسا درست*تر مهيا شود.
جودت در اين باره مي گويد: «با توجه به پيچيدگي زندگي در اين عصر، انسان مجبور است كه نسبت به اين شرايط بازنگري كند و معيار و مقياس ارزشهاي آتي مورد نظر را از نو سامان بخشد. چيزي كه تاكنون ارزيابي و سنجيده نشده است و حتي به عمق توانايي بالقوه در دسترس انسان نيز پي برده نشده است.»
براي سر و كار داشتن با اين وضعيت پيچيده، بايد شيوه*هاي گذشته و منسوخ را كمتر به كار برد. براي رسيدن به اين منظور، مردم آمادگي درك و پذيرش فلسفه اين كار را دارند، فلسفه*اي كه مي*تواند به راههايي منجر شود كه مكان انساني مناسب*تري باشد. مانع اين راه، قدرت تصميم*گيري آن انديشه سياسي است كه با رويكردها و منافع منسوخ شده هنوز هم بر اين روند مسلط است.
زندگي و الگوهاي مسكن جديد
اگر انسان در پي استفاده مناسب از امتيازات است، پول و قدرت بايد از اين به بعد به گونه متفاوتي مورد استفاده قرار گيرد.
جودت تاكيد مي كند كه رسيدن به زندگي و الگوهاي مسكن جديد ممكن نيست، مگر آن كه اين شرايط پذيرفته شود و به محك تجربه درآيد.
سرشت اصيل سياست بايد دوباره زنده شود و تمام پخشهاي جامعه بايد در شكل دادن زندگي و محيط مسكن*شان درگير شوند. گفت و گوي منطقي و انساني بايد بين شهروند و مسوولان جامعه و نيز تصميم*گيري*هايي كه بر زندگي او تاثير مي*گذارد، شكل بگيرد.
ضرورت دارد كه رشد اقتصاد موجود تا زماني كه كيفيت نيازهاي واقعي، مهم*تر از كميت آنها شود، بهبود بخشيده شود. خود نيازها نيز بايد همواره در رابطه با تعادل بوم*شناسي فراگير در نظر گرفته شوند.
در آينده، محيط زيست بايد به مثابه آميزه*اي از بوم*شناختي مكمل و اجتماعي و فضايي ديده شود كه بسيار مهم* است و در بسياري موارد، مهم*تر از معيارهاي اقتصادي ـ صنعتي قاطع يا توان توليد است.
روحيه متفاوت بايد پرورانده شود، براي اين كه شيوه*هاي زندگي و ساختمان*سازي به عنوان نمودهاي فضايي «بيروني» فردگرايانه، ديگر چندان ارزشي نمي*كنند. زندگي و ساختمان، فعاليتهاي مشترك، با اهميت معنوي بالايي هستند.
جودت با اشاره به اين موضوع كه در درجه نخست بايد به تسهيلات مشترك و همگاني توجه كرد، مي گويد: «تنها در اين حالت است كه شهروند مي تواند احساس كند كه صحنه شهري وسيله اي براي تماس انساني تر است.»
جودت در خاتمه مي گويد: « يكي از راه*حل*هاي مشكل «تنهايي انسان امروز» ايجاد تسهيلات گردهمايي و مناطق عمومي است كه مي*تواند تماس مردم را با يكديگر برقرار كند. چنين پيشنهادي به هيچ وجه پيشنهادي آرماني نيست، بلكه پيشنهادي عيني و ملموس براي تغيير جامعه*اي است كه مي خواهد نسبت به ادامه حيات خود مطمئن باشد كه در اين راستا بايد سياست قابل قبولي براي محيط زيست خود تدوين كند. امروز اصلي ترين وظيفه سياسي اين است كه مبناي قابل قبولي براي سياست پاسخگويي به آينده محيط زيست طبيعي و شهري فراهم شود؛ براي آينده نوع بشري كه خود در معرض خطر است.»
منبع :پايگاه اطلاع*رساني شهرسازي و معماري
وي در ادامه مي گويد: «اگر تاكنون اين نوع شيوه*هاي توليد، صرفا به عنوان مساله ادامه حيات در برابر نيروهاي طبيعي و به خاطر بشريت توجيه مي*شد، اما اكنون مساله، زنده ماندن در رويارويي با عواقب ناخوشايندي است كه خود اين صنعت در جهان به وجود مي*آورد.»
جامعه اي دست و پا بسته
جامعه*اي كه دست و پاي آن را براي حمايت و حفاظت حقوق گروههاي فشار مالي و غير مالي بسته باشند (فرق هم نمي*كند كه آنها خصوصي يا عمومي، يعني سرمايه*داري خصوصي يا دولتي باشند.) يعني فدا كردن صلاح عامه و در نتيجه فدا كردن محيط زيست و كيفيت زندگي، بنابراين در اين صورت نمي*توان شهر را اداره كرد و آن را از انحطاط و زوال نجات داد.
جودت مي گويد: «يكي از عوامل اصلي در سياست*گذاري*هايي كه در پي سازمان*دهي دوباره به جامعه است، دستيابي به اصلي براي انسان امروز و شرايط زندگي او و پيوند دادن وي با تمام جنبه*هاي ساخت و بازسازي شهرها و اجتماعات و محله*ها و خيابانهاست، به شيوه*اي كه بهترين تماس و درك بين شهروندان را ميسر كند.»
دستاوردهاي صنعتي و فن آوري، هر چند به نوعي كيفيت زندگي را تهديد مي*كنند، اما زندگي را براي انسان خوشايندتر نيز كرده*اند. گذشتگان، درد و رنج زيادي را تحمل كرده*اند. حتي در طول يكي دو قرن گذشته، از آنان مانند برده*ها بهره*كشي مي*كردند، تا اينكه ماشين ظهور كرد و با شيوه*هاي خاص و تا حدودي خشن براي بهره*برداري از منابع طبيعي و همچنين در كشاورزي به كار گفته شد. امروزه اين دستاوردهاي فني، شرايط بهتر و خوشايندتري را نويد مي*دهند، تا فردا بري خلق جامعه*اي جديدتر، آزادتر، شادتر و چه بسا درست*تر مهيا شود.
جودت در اين باره مي گويد: «با توجه به پيچيدگي زندگي در اين عصر، انسان مجبور است كه نسبت به اين شرايط بازنگري كند و معيار و مقياس ارزشهاي آتي مورد نظر را از نو سامان بخشد. چيزي كه تاكنون ارزيابي و سنجيده نشده است و حتي به عمق توانايي بالقوه در دسترس انسان نيز پي برده نشده است.»
براي سر و كار داشتن با اين وضعيت پيچيده، بايد شيوه*هاي گذشته و منسوخ را كمتر به كار برد. براي رسيدن به اين منظور، مردم آمادگي درك و پذيرش فلسفه اين كار را دارند، فلسفه*اي كه مي*تواند به راههايي منجر شود كه مكان انساني مناسب*تري باشد. مانع اين راه، قدرت تصميم*گيري آن انديشه سياسي است كه با رويكردها و منافع منسوخ شده هنوز هم بر اين روند مسلط است.
زندگي و الگوهاي مسكن جديد
اگر انسان در پي استفاده مناسب از امتيازات است، پول و قدرت بايد از اين به بعد به گونه متفاوتي مورد استفاده قرار گيرد.
جودت تاكيد مي كند كه رسيدن به زندگي و الگوهاي مسكن جديد ممكن نيست، مگر آن كه اين شرايط پذيرفته شود و به محك تجربه درآيد.
سرشت اصيل سياست بايد دوباره زنده شود و تمام پخشهاي جامعه بايد در شكل دادن زندگي و محيط مسكن*شان درگير شوند. گفت و گوي منطقي و انساني بايد بين شهروند و مسوولان جامعه و نيز تصميم*گيري*هايي كه بر زندگي او تاثير مي*گذارد، شكل بگيرد.
ضرورت دارد كه رشد اقتصاد موجود تا زماني كه كيفيت نيازهاي واقعي، مهم*تر از كميت آنها شود، بهبود بخشيده شود. خود نيازها نيز بايد همواره در رابطه با تعادل بوم*شناسي فراگير در نظر گرفته شوند.
در آينده، محيط زيست بايد به مثابه آميزه*اي از بوم*شناختي مكمل و اجتماعي و فضايي ديده شود كه بسيار مهم* است و در بسياري موارد، مهم*تر از معيارهاي اقتصادي ـ صنعتي قاطع يا توان توليد است.
روحيه متفاوت بايد پرورانده شود، براي اين كه شيوه*هاي زندگي و ساختمان*سازي به عنوان نمودهاي فضايي «بيروني» فردگرايانه، ديگر چندان ارزشي نمي*كنند. زندگي و ساختمان، فعاليتهاي مشترك، با اهميت معنوي بالايي هستند.
جودت با اشاره به اين موضوع كه در درجه نخست بايد به تسهيلات مشترك و همگاني توجه كرد، مي گويد: «تنها در اين حالت است كه شهروند مي تواند احساس كند كه صحنه شهري وسيله اي براي تماس انساني تر است.»
جودت در خاتمه مي گويد: « يكي از راه*حل*هاي مشكل «تنهايي انسان امروز» ايجاد تسهيلات گردهمايي و مناطق عمومي است كه مي*تواند تماس مردم را با يكديگر برقرار كند. چنين پيشنهادي به هيچ وجه پيشنهادي آرماني نيست، بلكه پيشنهادي عيني و ملموس براي تغيير جامعه*اي است كه مي خواهد نسبت به ادامه حيات خود مطمئن باشد كه در اين راستا بايد سياست قابل قبولي براي محيط زيست خود تدوين كند. امروز اصلي ترين وظيفه سياسي اين است كه مبناي قابل قبولي براي سياست پاسخگويي به آينده محيط زيست طبيعي و شهري فراهم شود؛ براي آينده نوع بشري كه خود در معرض خطر است.»
منبع :پايگاه اطلاع*رساني شهرسازي و معماري
منم شهرسازی که می سازمت ، چو ایران جدم کوروش